ضرورت ایجاد ساختار ملی برای مستند سازی خسارات محیط زیست دریایی و دریافت غرامت
پروین فرشچی، معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا در مورد آلودگی دریای خزر که براساس برخی آمارها 12درصد آن سهم ایران و ناشی از فضولات انسانی بود، اظهار کرد: هیچ کس نمیتواند در مورد آلودگی دریای خزر ادعا کند که چند درصد آلودگی دریا مربوط به ایران و چند درصد ناشی از فعالیت سایر کشورها از جمله ترکمنستان و آذربایجان است، آنچه در این زمینه اهمیت دارد، سیاهه آلودگیها و تعیین سهم هر آلودگی، همچنین تشریح اقدامات صورت گرفته برای کنترل و رفع این آلودگی ها است.
آلودگی های شمال خزر نفتی است
او افزود: سالها مطرح بود چون ایران در دریای خزر اکتشافات نفتی و بهرهبرداری گازی ندارد بنابراین در آلودگی دریای خزر نیز سهمی ندارد در حالی که چنین نیست زیرا آلودگیهای دریا متفاوت است و در کشورهای بخش شمالی دریای خزر مانند قزاقستان و ترکمنستان و روسیه بیشتر آلودگی ناشی از مواد نفتی است و در بخش جنوبی دریای خزر بیشتر آلودگیها ناشی از فعالیتهای کشاورزی، فاضلاب و پسماندهاست.
فرشچی معتقد است هیچ وقت آلودگی دریای خزر به درستی و براساس درصدبندی دقیق محاسبه نشده است که چند درصد آلودگی از ایران وارد دریای خزر شده است. علی رغم اینکه وزارت نیرو در برنامه پنجم وعده کرده بود که سیستمهای تصفیه فاضلاب در شهرهای بیشتر از 30هزار نفر نصب شود به دلیل وجود محدودیتهای مالی نتوانستند به تعهدات خود در این زمینه عمل کنند.
پسابهای خانگی، کشاورزی و صنعتی، عمده آلودگی ایران در خزر
او ادامه میدهد: آلودگیهایی که از سوی ایران وارد دریای خزر میشود عموما پسابهای خانگی، کشاورزی و پسابهای صنعتی است، باتوجه به عمق زیاد دریای خزر در بخش جنوبی بهرهبرداری ایران از مواد نفتی خزر مقرون به صرفه نیست هرچند که در گذشته فعالیتهای اکتشافاتی نفتی و ذخایر نفتی داریم اما مطالعات ایران و سایر کشورهای حاشیه دریای خزر در این بخش حاکی از آن است که آلودگیهایی که از سوی ایران وارد دریای خزر شده عمدتا فاضلابها و پسابها هستند.
فرشچی با اشاره به اینکه هم اکنون بیشترین آلودگی دریای خزر ناشی از آلودگیهای میکروبی است، افزود: متاسفانه آلودگیهای میکروبی دریا تاثیر بسیار بالایی در سلامت مردم و فعالیت مردم در شناگاه ها دارد برهمین اساس ما روی آلودگیهای میکروبی بسیار متمرکز شدیم. به طوری که در طول دو سال اخیر آن را در فصلهای مختلف پایش کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بیشترین شناگاههایی که مردم از آن استفاده میکنند شامل طرحهای سالمسازی استانهای شمالی کشور است و هم اکنون طرح سالم سازی شناگاه در حدود 137 منطقه اجرا شده است.
پرچم گذاری راهکاری برای افزایش آگاهی و مطالبه گری مردم برای سالم سازی شناگاهها است
معاون دریایی سازمان محیط زیست در ادامه با اشاره به مساله پرچم گذاری مناطق یادآور شد: در قالب اجرای طرح پرچم گذاری مناطق و سواحل آلوده و پاک را مشخص کردیم به طوری که مناطق آلوده با پرچم زرد و مناطق پاک با پرچم آبی مخشص شدند. این طرح مطالبه گری مردم برای یک شناگاه سالم و طرح سالم سازی یک منطقه افزایش میدهد و حتی تلنگری به مسئولان یک استان میزند تا نسیت به پاکسازی و اجرای طرح سالم سازی سواحل خود اقدام کنند زیرا در صورتی که منطقهای پرچ زرد دریافت کند مسلما میزان استفاده مردم از سواحل آن منطقه کاهش مییابد که این مساله موجب رکورد اقتصادی و گردشگری در آن منطقه میشود.
فرشچی همچنین به رقابت بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در این منطقه اشاره و بیان کرد: بخش خصوصی برای اجرای طرح سالم سازی سواحل وارد رقابت میشود و در صورتی که از سالم بودن و گردشگر پذیر بودن یک منطقه اطمینان حاصل کنند نسبت به سرمایه گذاری اقتصادی در آن منطقه اقدام میکنند.
معاون محیط زیست دریایی ادامه داد: یکی دیگر از آلودگیهای دریای خزر ناشی از فعالیتهای نفتی و گازی است که هر از گاهی در دریای خزر شاهد آن هستیم که این آلودگیها به مسائلی از جمله حمل و نقل و اکتشاف نفت و به تصادفات دریایی برمیگردد. هم اکنون در قالب کنوانسیون تهران پروتکل پیشگیری، کنترل و مقابله با آلودگی نفتی را داریم که زمینه همکاری کشورهای خزر با هم در قالب آلودگی نفتی با یکدیگر فراهم میکند.
آلودگیهای دریایی فرامرزی است
فرشچی بر ضرورت همکاری کشورهای حاشیه دریای خزر نسبت به جلوگیری از آلودگی دریایی اشاره و بیان کرد: حتی اگر فرض بگیریم که جمهوری اسلامی ایران بهترین مدیریت دریایی را اجرا میکند وقتی یک محدوده آبی مشترک بین چند کشور وجود دارد میزان و نوع همکاری سایر کشورهای همسایه نیز در این مساله مهم است زیرا آلودگیهای دریا فرامرزی است و یک کشور از آلودگیهای کشور دیگر متاثر میشود که این موضوع به میزان همکاری ما با کشورهای حاشیه دریای خزر برمیگردد.
او با اشاره به کنوانسیون تهران ادامه داد: در سالهای پیش در قالب کنوانسیون تهران 4 پروتکل تدوین کردیم و در حال مذاکره در زمینه پروتکل پنجم هستیم. بر همین اساس حفاظت از تنوع زیستی، پیشگیری و کنترل و مقابله با آلودگیهای نفتی، ارزیابی اثرات زیست محیطی با ماهیت فرامرزی و کنترل آلودگیها از منابع و فعالیتها در خشکی از جمله 4پروتکل اصلی است و در حال مذاکره پروتکل پنجم مبنی بر پایش و انتقال و تبادل اطلاعات هستیم زیرا پایش و انتقال و تبادل اطلاعات میتواند به همکاری کشورها در قالب پروتکل بسیار کمک کند.
فرشچی یکی دیگر از مشکلات ایران در دریای خزر را تغییرات اقلیمی دانست و گفت: تغییرات اقلیمی به نوعی بر نوسانات آب دریای خزر تاثیر میگذارد به طوری که در سالهای اخیر به دلیل کاهش سطح آب دریا و به دلیل نوسانات دریا، شاهد خشک شدن تالاب میانکاله و خلیج گرگان بودیم که متعاقب آن کارگروه ملی نجات خلیج گرگان و تالاب میانکاله را در کشور ایجاد کردیم که همه ذی نفعان در این جلسات شرکت کردند و مطالعاتی را آغاز کردیم که در بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت چه اقداماتی را باید در این زمینه صورت گیرد.
اتمام مطالعات اولیه برای نجات خلیج گرگان و تالاب میانکاله
معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: نتایج مطالعات اولیه هم اکنون آماده شده است و راهکارهایی در این زمینه ارائه شده است. برخی معتقد بودند که باید لایروبی صورت گیرد و این که چه قسمت هایی باید لایروبی شود و برخی معتقد بودند باید ارتباط دریا را با خلیج گرگان به صورت مصنوعی ایجاد کنیم.
او ادامه داد: در کارگروه ملی نجات خلیج گرگان و تالاب میانکاله باید به این جمع بندی برسیم که چه اقدامات کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی باید در دستور کار قرار گیرد، همچنین در بلند مدت طرح جامع حفاظت از خلیج گرگان و خلیج میانکاله است که به عنوان طرح دراز مدت ما در حال تدوین است که شرح خدمات آن تعیین شده و باید انجام شود.
فرشچی در مورد آخرین اقدامات صورت گرفته در خلیج گرگان نیز گفت: هم اکنون به دلیل پایین رفتن آب دریای خزر بخشی از تالاب میانکاله خشک شده است و در خلیج گرگان نیز شاهد این موضوع هستیم برهمین اساس چند سناریو مطرح است که ما هیچ اقدام کوتاه مدتی انجام ندهیم و اقدام اضطراری نکرده و به طرف لایروبی حرکت نکنیم، همچنین به زور قصد آبگیری تالاب میانکاله و خلیج گرگان را نداشته باشیم و تنها در مواردی که دلایل آن انسان ساز است از این عوامل جلوگیری کنیم.
فرشچی در مورد گلولههای نفتی ایجاد شده در سواحل شمالی ایران که از سوی کشور آذربایجان ایجاد شده است و دریافت خسارت از آذربایجان یادآور شد: ما از آذربایجان خسارتی دریافت نکردیم، ورود گلولههای نفتی به دریای خزر وقتی اتفاق افتاد که یکی از پلتفرم های نفتی آذربایجان آتش گرفته و نفت در دریای خزر رها شده بود به صورت گلولههای نفتی به ایران رسیده بود. متاسفانه در آن زمان مستندسازی به درستی صورت نگرفت و اطلاعات به اندازه کافی در دست نبود. اطلاعات محکمهپسندی نداشتیم که بخواهیم ادعای خسارت کنیم اما معاونت محیط زیست دریایی نه تنها برای آذربایجان بلکه با توجه به بروز مسایل محیط زیستی مختلف در گوشه و کنار ایران از جمله آلودگی هوا، ریزگردها، عدم اختصاص حق آبههای رودخانههای ما و بالاخره هر چیزی که موجب میشود محیط زیست ساحلی ما متاثر از فعالیت کشورهای دیگر شود در قالب یک پیشنهاد از رئیس جمهور خواستیم و ایشان نیز موافقت کردند که بخش حقوقی ریاست جمهوری بتوانیم کمیتهای را در سطح ملی ایجاد کنیم. که در مرحله اول روی مستندسازی، در مرحله دوم روی تخمین و ارزیابی خسارات زیست محیطی و همچنین در مرحله سوم تعیین و ادعای غرامت اثرات زیست محیطی متمرکز شویم.
فرشچی با تاکید براینکه این کمیته با محوریت سازمان محیط زیست تشکیل شده است، افزود: این کمیته بیشتر روی بخشهای درگیر اثرات مخرب زیست محیطی متمرکز شده است که متاسفانه این موضوع با مسایل مختلفی از جمله تهیه برنامه ششم توسعه و انتخابات ریاست جمهوری همزمان شد و باعث به تاخیر افتادن این جلسات شد.
ضرورت ایجاد ساختار ملی برای مستند سازی خسارات محیط زیست دریایی و دریافت غرامت
او ادامه داد: در زمان جنگ تحمیلی چاههای نفتی بسیاری سوخت و مواد نفتی وارد دریا شد اما با توجه به اینکه کشور درگیر جنگ تحمیلی و مسایل مهمتری بود امکان مستندسازی آثار زیست محیطی وجود نداشت به عنوان مثال در زمان جنگ عراق و کویت آثار زیست محیطی آلودگیهای نفتی خسارت زیادی به ایران وارد کرد زیرا حدود 8 تا 10 میلیون بشکه نفت از سوی عراق وارد دریای عمان و خلیج فارس شد. بسیاری از کشورهای حاشیه ادعای خسارت کردند و ما نیز در پی این حادثه گزارش مربوط به خسارات را تهیه کردیم و در دادگاههای بین المللی و سازمان ملل نیز شکایت کردیم اما بازهم برای ما تجربه نشد که به این کار ادامه دهیم به طوری که در تجاوز آمریکا به عراق آلودگیهای زیست محیطی دیگری به ایران وارد شد اما بازهم پیگیری نکردیم و این مساله باعث شد که معاونت دریایی پیشنهاد یک ساختار ملی دهیم. در این ساختار عملا هر آثار مخربی که ما در محیط زیست مشاهده کنیم و منشاء و دلیل آن مسایل داخلی نباشد باید مورد پیگیری قرار گیرد.
نوسانات آب خزر مهم ترین علت خشکی تالاب میانکاله و خلیج گرگان
او معتقد است دلیل اصلی خشکی تالاب میانکاله و خلیج گرگان به نوسانات آب دریا باز میگردد که یک پدیده طبیعی است و بسیاری از دانشمندان ایران و روسیه بیشتر به این مساله تاکید دارند که اگر اقدامی برای لایروبی انجام دهید ممکن است در کوتاه مدت موثر واقع شود اما مجدد احتیاج به لایروبی شدیدتر خواهید داشت بنابراین بهترین کار این است که شما به این طبیعت دست نزنید، سناریوی دیگر این است که شما باید پس از لایروبی بین دریا و خلیج گرگان ایجاد ارتباط کنید اما باید همه سناریوها را در کمیته ملی بررسی کنیم و به یک نتیجه اثربخش دست یابیم.
فرشچی با تاکید براینکه هر اقدامی باید براساس مطالعات کارشناسی و پشتوانه علمی صورت گیرد، افزود: نباید با اعمال و برنامههای شتابزده باعث وارد شدن آسیبهای بیشتر به محیط زیست شویم.
او یکی دیگر از مسائل دریای خزر را ناشی از ورود گونههای غیربومی دانست و گفت: سال های قبل با ورود شانه دار به دریای خزر مسایلی در دریای خزر پیش آمد زیرا شانهدار از طریق آبهای مدیترانه و دریای سیاه و کشتیهای در حال تردد وارد دریای خزر شد. ورود این گونه غیربومی به عنوان گونه مهاجم غیر بومی بر گونه های بومی ما اثراتی برجای گذاشت به طوری که به دلیل رقابت غذایی که با ماهی کیلکا باعث شد که بخشی از کاهش جمعیت کلیکا را به حضور شانه دار ارتباط دهیم اما در حقیقت تنها دلیل کاهش جمعیت کلیکا کاهش ورود شانه دار نبود و دلایل دیگری مانند برداشت بی رویه از کلیکا در سالهای قبل بود که در فاصله سالهای 83 تا 86 شاهد معضل بزرگی برای ماهیگیران ایرانی بودیم.
ورود گونه غیر بومی به دریای خزر تهدیدی برای گونههای بومی است
معاون محیط زیست دریایی ادامه داد: یکی از دلایل کاهش جمعیت کیلکا این بود که ماهی شانهدار از تخم لارو تغذیه میکند که این مساله روی جمعیت گونههای دیگر تاثیرگذار بود. همان موقع نیز بسیاری از دانشمندان معتقد بودند باید به صورت بیولوژیکی با این موضوع مقابله کنیم و پیشنهاد دادند که گونه غیربومی دیگری برای ازبین بردن شانهدار وارد دریای خزر کنیم که ورود یک گونه غیر بومی به دریای خزر خود نوعی تهدید برای گونههای بومی به شمار میِآید بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید روی مدیریت آب توازن را تمرکز کنیم.
فرشچی با اشاره به اینکه هم اکنون وضعیت شانهدار در دریای خزر تثبیت شده و تهدیدی برای دریا به شمار نمیآید، افزود: ولی ورود گونههای غیر بومی هرچند گاه میتواند عامل تهدیدی برای محیط زیست محسوب شود.
کاهش 900 هزار فک طی چهار دهه
او در مورد آخرین جمعیت فک خزری در معرض خطر و اقدامات صورت گرفته در این زمینه گفت: جمعیت فک خزری از سالهای پیش برای منطقه قابل اهمیت شده است. این گونه برای جمهوری اسلامی ایران فقط به عنوان حفظ تنوع زیستی مطرح است که ما میخواهیم این گونه را حفظ کنیم اما برای کشورهای دیگر مساله اقتصادی نیز آن هم قابل اهمیت است زیرا کشورهایی مانند روسیه و قزاقستان حتی سهمیه شکار و صید فک خزری داشتند. فک خزری در دهه 70حدود یک میلیون جمعیت داشت اما هم اکنون طبق آخرین مطالعات جمعیت آن به کمتر از 100 هزار رسیده است به طوری که در طول 35 الی 40 سال حدود 900 هزار فک را از دست دادیم در حالی که حفظ این گونه به عنوان یک گونه بومی و تنها پستاندار دریای خزر بسیار با اهمیت است.
معاون محیط زیست دریای به دلایل کاهش جمعیت فک خزری اشاره و بیان کرد: در سالهای گذشته مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است و دلایل کاهش جمعیت فک خزری به مسایلی مانند آلودگی آب، صید و شکار برمیگردد زیرا بسیاری از کشورهای از گوشت، پوست و روغن فک به عنوان یک دارو استفاده میکنند و برای آنها آورد اقتصادی به همراه دارد.
فرشچی علت مرگ دسته جمعی فکهای خزری را وجود یک ویروس در سال های 2005 تا 2009 دانست که در سایر نقاط دنیا نیز آنها هم گاهی دچار این ویروس و مرگ دسته جمعی فکها شدند، همچنین در فصل زمستان بخشهای شمالی دریای خزر به دلیل دمای پایین یخ میزند و یخ شنهایی که مقابل تانکرهای نفت کش حرکت میکنند متاسفانه مسیرشان همزمان با زاد و ولد فکهای خزری است که در حال نگهداری از توله های خود هستند و مسیر یخ شکن باعث مرگ بخشی از جمعیت فک ها میشود برهمین اساس طی برنامههای منطقهای که داشتیم از کنسرسیوم نفتی دریای خزر خواستیم مسیر تردد را تغییر بدهند تا حداقل نزدیکی به محل زندگی فک ها و تولههای آنها را تعیین کنند.
او همچنین به تصورات اشتباه مردم بومی و ماهیگران نیز اشاره کرد و گفت: متاسفانه بسیاری از ماهیگیران بومی، فک خزری را رقیبی برای صید ماهی میدانند و اگر در تور آنها گیر کند یا در ساحل بیاید آن را از بین میبرند اما با آموزشهای فرهنگی بین جوامع محلی و ماهگیران و برگزاری کارگاههای آموزشی بخشی از میزان کشتار کاهش یافته است همچنین با در نظر گرفتن برنامههای تشویقی از آنان خواستیم در صورتی که یک فک خزری در تور آنها به دام افتاد یا در ساحل مشاهده کردند با تحویل دادن آن به محیط زیست جایزه دریافت کنند، مرکز امداد و نجات فکهای خزری در استان گلستان نیز فعالیتهایی در این زمینه انجام میدهند.
فرشچی ادامه داد: مرکز امداد و نجات فک خزرلنی هارت در استان گلستان فعالیت دارد. این مرکز از سوی یک خانم هلندی به نام دکتر لنی هارت هلندی که یک مجموعه بین المللی حفاظت از فکهای دنیا را دارد نامگذاری شده است زیرا بخشی از کمکهایی که میتوانست بگیرد به فک خزری اختصاص داده است و فک خزری آسیب دیده را در این مرکز نگهداری و تیمار میکنند.
جلوگیری از مرگ سالانه 18هزار فک خزری
معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست یادآور شد: از دو سال پیش ما به دلیل مسئولیتی که برای حفظ تنوع زیستی به ویژه فک خزری داشتیم شروع به برگزاری کارگاههای آموزشی در ایران و کشورهای همسایه کردیم؛ به ویژه برای کشورهایی که سهمیه شکار و صید فک خزری را دارد ارتباط ما با همپاهای خود در قالب همکاریهای کنواسیون تهران در قالب سازمانهای مردم نهاد شرایطی را به وجود آورد که کنواسیون گونههای مهاجر در نظر دارد جلسه خود را تشکیل دهد و قرار است لیست گونههای درحال انقراض تغییر پیدا کند مدارکی را تهیه کردیم که چرا و چه امکاناتی در منطقه وجود دارد برای نجات این گونه چه عواملی باعث کاهش جمعیت این گونه شده است،بر همین اساس در کنوانسیونی که در ماه اکتبر برگزار شد با همه ادله فک خزری را در ضمیمه یک و دو کنواسیون گونههای مهاجر وارد کردیم .
فرشچی ادامه داد: با افزوده شدن نام فک خزری به لیست گونههای در حال انقراض کشورهای دیگر مجبور میشوند سهمیه شکار نداشته باشند؛ کشورها مجبور هستند برنامههای حفاظتی خود را به کنوانسیون ارائه دهند. با اجرای این ابتکار عمل ایران از صید و مرگ سالانه 18هزار فک خزری جلوگیری میشود.
انتهای پیام/