مردم همینها هستند!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، حضور گسترده و پرصلابتِ هرسال مردم در راهپیمایی 22 بهمن علیرغم تبلیغات پرحجم و بیحد و حساب رسانههای غربی به ویژه شبکههای ماهوارهای و فارسی زبان خارجی و بخصوص شبکههای انگلیسی و آمریکاییBBC و VOA، نماد اقتدار ملت ایران و خنثیکننده تبلیغات و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامیِ برآمده از اراده مردم است، اما امسال به دلایل مختلفی «22 بهمن تماشایی» بود.
1- امسال سرویسهای اطلاعاتی– جاسوسی که برای فتنههای ده ساله علیه ملت ایران برنامهریزی کردهاند، دو سال زودتر دست به کار شدند و حساب ویژهای روی مطالبات اقتصادی مردم باز کرده بودند تا با یاوهگوییهای رئیسجمهور آمریکا شاید بتوانند بر موج اعتراضات بحق مردم سوار شوند. قرائن و شواهد زیادی وجود دارد که سرویسهای اطلاعاتی– جاسوسی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی فتنه حساب شدهای همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برای تحتالشعاع قرار دادن حضور میلیونی مردم در راهپیمایی22بهمن و القاء اینکه مردم از انقلاب و رهبر و نظامشان دست برداشتهاند، طراحی کرده بودند که اغتشاشات اخیر آشوبگران و شوی تبلیغاتی و مضحک «دختران خیابان انقلاب» و میدانداری رسانههای غربی از آغاز اغتشاشات تا شب22 بهمن که به جای انعکاس مطالبات واقعی مردم، پیگیر برانداری نظام جمهوری اسلامی بودند، پیش درآمد فتنه بزرگتری بود.سرویسهای اطلاعاتی– جاسوسی آمریکایی- صهیونیستی وقتی در این هدف خود ناامید شدند و مشاهده کردند مردم با هوشیاری از همان ابتدا صف خود را از آشوبگران جدا کردند و تحث تاثیر القائات و جنگ روانی آنها قرار نگرفتند، شب22 بهمن نیز در اقدامی خبیثانه و مذبوحانه با هک کردن سایت چند روزنامه داخلی، خبری سراسر دروغ را درباره رهبری روی سایت این روزنامهها گذاشتند و رسانههای آمریکایی– صهیونیستی هم روی این خبر کذب معرکه رسانهای گرفتند و ادعا کردند به این مناسبت راهپیمایی22 بهمن برگزار نمیشود! تا شاید از حضور مردم در 22 بهمن تماشایی جلوگیری کنند. اما با حضور خیرهکننده و میلیونی مردم در راهپیمایی22 بهمن، همه نقشههای آمریکا یک بار دیگر به طور تماشایی خنثی شد و این حضور تماشایی مردم در 22 بهمن اولا نشان داد 22 بهمن هم، 9 دی دیگری است. ثانیا نشان داد دشمنان هنوز ملت ایران را نشناختهاند که خداوند آنها را از حُمقاء قرار داده است. ثالثا جنگ روانی گسترده رسانههای غربی و اقدام توطئه آمیز سرویسهای اطلاعاتی– جاسوسی دشمنان نشان داد که حضور مردم در صحنه، به ویژه در راهپیمایی 22 بهمن چقدر مهم است و نشان داد آنها چقدر از حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن نگرانند و واهمه داشتند.
2- علیرغم دخالت آشکار آمریکا در امور داخلی ایران واشک تمساح ریختن رئیسجمهور این کشور و مقامات غربی برای مشکلات اقتصادی ملت ایران، ملت ایران با فهمی درست و تحلیل لحظه به لحظه مسائل کشور و توطئههای دشمنان، هم به دشمنان و هم به جریان غربگرای داخلی که به دشمنان گرا میدهد، اعلام کردند اولا این خود شماها هستید که با اعمال و تشدید تحریمهای ظالمانه مسبب مشکلات اقتصادی کشور هستید. ثانیا به برخی مسئولان اشرافی و منفعل و ترسو در برابر یاوهگوییهای آمریکا فهماندند که ترس آنها هیچگاه به ملت ایران سرایت نخواهد کرد و در برابر دشمنان مقاوم و استوار ایستادهاند و به اتکا به منابع فراوان داخلی«میتوانیم» علیرغم تحریمها، مشکلات را حل کرد و کلید حل مشکلات نه در مذاکره با دشمنان و سرمایهگذاران خارجی، بلکه در مقاومت ملت ایران و در دست تولیدکنندگان داخلی است.
3- ملت ایران به صراحت و با صدای بلند به ویژه به کسانی که در داخل و خارج مدعیاند «باید صدای مردم را شنید»، اعلام کرد پیگیر مطالبات اقتصادی بحق خود در نظام جمهوری اسلامی که با خون هزاران جوان پاک این کشور آبیاری شده، هستند، نه در کف خیابانها و خارج از نظام برآمده از اراده خود! مردم فریاد زدند «هم جمهوری اسلامی، هم مقاومت و هم مطالبات بحق»! لذا به فرمایش رهبرمعظم انقلاب «مردم را با شعارهایشان بشناسید.»
4- اما چرا دشمنان برای فتنه جدید و بزرگتر حریص بودند و عجله داشتند و مجدداً در شناخت ملت ایران دچار تصورات غلط شدند؟ اولا علت اصلی«نفوذ جریانی» است. وقتی برخی در داخل کشور ارادهای برای حل مشکلات مردم ندارند و نفوذیهای نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور توانستهاند محاسبات برخی مسئولان را تغییر دهند تا تمام تخممرغهای خود را در سبد «مذاکره با آمریکا و احساس نیاز به آمریکا» بچینند، و با عدم حل مشکلات مردم ناکارآمدی نظام را القاء کنند و به دشمنان گرا دهند، طبیعی است که دشمنان با مشاهده چنین ضعف و انفعالی برای ضربه زدن به ملت ایران حریصتر و مشتاقتر شوند! ثانیا همانگونه که دشمنان، مردم ایران را نشناختند، در داخل نیز جریانی که «مکرر اسم مردم را میآورد»، مردم را نشناختهاند و حرف مردم را نمیفهمند، مثل روشنفکران زمان طاغوت که مردم هم حرف آنها را نمیفهمند! ادعا میکنند تورم را از 40٪ به 8٪ - که در هیچ کشوری سابقه ندارد- کاهش دادهاند، اما مردم جیب خود را میبینند و شاهد کوچکتر شدن سفرههایشان هستند. دم از مبارزه با فساد میزنند و فریاد آی دزد سر میدهند، اما مردم شاهد بالا کشیدن یک جای حقوقهای نجومی و صندوق ذخیره فرهنگیان و اختلاسهای 12 هزار میلیاردی اطرافیانِ «مدعیان شنیدن حرف مردم» هستند! به واقع مردم حرف این مدعیان را نمیفهمند که چگونه حقوقهای نجومی بگیر حرامخور«ذخیره انقلاب» هستند و اختلاسهای کلان معوقات بانکی!؟ وقتی وعدههای غیرواقعی تبلیغاتی و انتخاباتی به مردم میدهید و زمان پاسخگویی میگویید «من کی گفتم!»، مردم نمیفهمند «یعنی چه!؟» وقتی گفته میشد با برجام تحریمها بالمره برداشته شد، اما اکنون میگویند هدف برجام برداشته شدن تحریمها نبود، و وقتی رئیس سازمان برنامه و بودجه میگوید به مدد برجام یک میلیون و 33 هزار شغل ایجاد میکنیم اما رئیسجمهور میگوید بعید است، نشان میدهد که بین مردم و دولت رابطه و فهم درستی وجود ندارد.
5- «مخاطب این بایدها خود شما هستید آقای روحانی»! متاسفانه بعد از اینکه در دولت یازدهم عبارت «دولت قبلی» ذکر یومیه رئیسجمهور بود و همه مشکلات عالم و آدم را به دولتهای نهم و دهم و زمان گذشته نسبت میداد، اکنون در دولت دوازدهم واژه «باید» وِرد زبان آقای روحانی شده است، گویی «باید» مسئولینی از سیارهای دیگر بیایند و در آینده مشکلات کشور و مردم را حل کنند! و انگار نه انگار که آقای روحانی با شعار حل مشکلات اقتصادی از مردم رای گرفته است. این نشان میدهد آقای روحانی هیچگاه در زمان حال زندگی نمیکند و همیشه در توهم گذشته و یا آینده است! آقای رئیسجمهور فقط در نشست خبری اخیر بیش از 60 بار و در سخنرانی 22 بهمن بیش از 23 بار کلمه «باید» را تکرار کرد! نکته تعجب برانگیز اینکه در حالی که مردم بعلت گرانی و بیکاری و پرداخت نشدن مطالبات خود لب به اعتراض گشودهاند، آقای روحانی با ادعا اینکه «خواست مردم فقط در بخش اقتصادی نیست»! تلاش میکند این مطالبات بحق مردم را به سوی مطالبات غیرواقعی منحرف کند. سخن طنزآلود اینجاست که با فرافکنی، رسانهها را به جای سیاستها و تصمیمات غلط دولت عامل عدم پیشرفت کشور و عدم سرمایهگذاری خارجی معرفی میشوند و در ادامه «باید»های تحکمآمیز، علیرغم ادعای آزادی بیان و نقد و انتقاد و زنده باد مخالف من، خواستار تک صدایی در کشور میشوند و میگویند «باید همه تریبونها و رسانهها با دولت همسو باشند»! و نکته تاسفبار اینکه رئیسجمهور بعد از پنج سال در دست داشتن سکان اجرایی کشور، تازه به جای برنامهریزی درست و تلاش برای اجرای آنها «گفتمانسازی»! را راهحل مشکلات مردم اعلام میکند. آقای روحانی گویی که «باید»هایش پایانی ندارد، ادعا میکند «باید یک گفتوگوی ملی توسط جامعه مدنی درباره مشکلات کشور راه بیفتد و مردم باید در این گفتوگوها مشارکت کنند تا مشکلات حل شود»! این «باید»های رئیسجمهور باعث شد حتی رسانههای مدعی جامعه مدنی و حامی دولت هم سخنان آقای روحانی در نشست خبری را جدی نگیرند و به جز یک روزنامه، بقیه تیتر صفحه اول خود را به موضوعات دیگری اختصاص دهند. آن روزنامه هم تیتر اصلی خود را با عنوان «پرسشهای بیپاسخ رئیسجمهور» انتخاب کرد و در سرمقالهاش با عنوان «چه اصراری بر نشست خبری؟» نوشت: «سخنان رئیسجمهور نشان داد برنامه و تصمیمهای جدی و عملی برای مشکلات زندگی مردم از بیکاری تا تورم و گرانی در کار نیست و آقای روحانی عملا حرفی به مخاطب تحویل نداد!»
6- و کلام آخر در این مجال؛ اینکه راهحل مشکلات کشور، انحراف افکارعمومی و بازی با شعور مردم فهیمی که علیرغم وجود مشکلات، بهطور تماشایی در22 بهمن از نظام و انقلاب دفاع کردند، نیست. آقای روحانی! مشکل مردم انتخابات نیست که همه سلیقهها باید حضور پیدا کنند، چرا اگر همه سلیقهها حضور نداشتند اکنون شما رئیسجمهور نبودید. مشکل مردم سران فتنه نیستند که خود، از قطار انقلاب پیاده شدند. مشکل مردم قانون اساسی و اصل 59 آن نیست، چرا که مردم در 9 دی و 22 بهمن خواست خود را به صراحت اعلام کردند. «حرف مردم، شکایت از فساد و تبعیض و برخورد شدیدتر و جدیتر با ظلم و فساد در میان کارگزاران حکومتی است» آقای رئیسجمهور! اگر میخواهید «مردم را راحت بگذارید» از حال و هوای رقابتهای انتخاباتی و دغدغه انتخابات آینده بیرون بیایید و «مردم را اشتباه نگیرید و با شعارهایشان بشناسید» که مشاور خود شما اذعان دارد 80٪ علت اعتراضهای اخیر مردم مشکلات اقتصادی است. اگر گوش شنوایی برای شنیدن حرف مردم وجود دارد، «مردم همینها هستند» که در 22 بهمن حضور یافتند و «مردم همانهایی هستند» که در 9 دی حضور داشتند و حل مشکلات اقتصادی خود را به حق مطالبه میکنند.
منبع: کیهان
انتهای پیام/