انقلاب اسلامی حقیقتی تردیدناپذیر
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، به دلیل وجود پارهای از مشکلات، نارساییها و ضعفها در کشور با گذشت چهار دهه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، تحت تأثیر جنگ نرم دشمنان از یک سو و استحاله بعضی از نیروهای باسابقه حضور در جریان انقلاب از دیگر سو، افرادی در داخل به دنبال ایجاد تردید در حقیقت انقلاب و از جمله انقلاب اسلامی هستند. این افراد به دنبال ایجاد تردید در ضرورت انقلاب و کارآمدی آن برای حل مسائل هستند. آیا این نگاه نسبت به انقلاب اسلامی، نگاه درستی است؟ چگونه میتوان درستی و نادرستی این نگاه را اثبات نمود؟ کسانی که به دنبال ایجاد تردید در اصل انقلاب اسلامی هستند، به مشکلات موجود در کشور اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اشاره میکنند و میگویند، همان مشکلات پیش از انقلاب، با گذشت چهار دهه از انقلاب به گونهای دیگر رخ نموده است.
مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، فسادهای اقتصادی، مالی و اداری، تبعیض و بیعدالتی و آلودگی مسئولان، نمونههایی از مشکلاتی است که معتقدین به این دیدگاه به آن استناد میکنند. آنان میگویند در رژیم گذشته این مشکلات بود، اکنون هم این مشکلات وجود دارد. با استمرار این مشکلات، چه ضرورتی داشت که انقلاب انجام شود؟ آیا این استدلال برای ایجاد تردید در حقیقت و اصل انقلاب اسلامی و ضرورت آن، استدلال محکم و قابلقبولی است؟ به نظر میرسد کسانی که چنین نگاهی را به انقلاب دارند و به راحتی ضرورت آن را نفی میکنند، چند چیز را نادیده میانگارند:
الف- ماهیت رژیم گذشته؛ ب- سلطه بیگانه بر کشور؛ ج- عقبماندگیهای ایران در حوزههای گوناگون و د- دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف.
برای اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و ضرورت تاریخی چنین انقلابی در ایران، فقط کافی است که یک لحظه تصور کنیم اگر انقلاب اسلامی به وقوع نمیپیوست، اکنون ایران و مردم در چه شرایط و وضعیتی قرار داشتند؟ آیا آنچه با انقلاب اسلامی به دست آمده، بدون انقلاب هم دستیافتنی بود؟ مواردی از قبیل:
1- با انقلاب اسلامی، خودباختگی و سرخوردگی و ضعف نفس ملی به خودباوری، اعتماد و عزت ملی تبدیل شد. آیا این دستاورد با وجود رژیم وابسته پهلوی، از طرق دیگر دستیافتنی بود؟ رژیمی که نخستوزیرش میگفت ایران آفتابه هم نمیتواند بسازد(!) چگونه میتوانست چنین تحولی را در جامعه ایران پدید آورد که «ما میتوانیم» جایگزین «ما نمیتوانیم» شود؟
2- با انقلاب اسلامی، ایران از چنگال آمریکا خارج شد و ملت ایران به استقلال کامل سیاسی دست یافت. آیا بدون انقلاب، رهایی از چنین وضعیت اسفباری که آمریکاییها حتی شاه را هم تحقیر میکردند و به او دستور میدادند و او چارهای جز تبعیت نداشت، ممکن بود؟ فراموش نکنیم که بیگانه در دوره پهلوی در تمام تار و پود کشور نفوذ کرده بود. فقط در ارتش ایران قبل از انقلاب، هزاران آمریکایی حضور داشتند که در واقع، فرماندهی ارتش با آنان بود.
3- با انقلاب اسلامی، حاکمیت ملی تحقق پیدا کرد و در 40سال گذشته، این مردم ایران بودند که مسئولان کشور را به صورت مستقیم و غیرمستقیم انتخاب کردهاند. در دوران قبل از انقلاب مردم در اداره کشور چه نقشی داشتند؟ رضاخان را که انگلیسیها به قدرت سلطنت رسانده و آنگاه که منافعشان را تأمین نکرد، از ایران خارج کردند! محمدرضا شاه هم که منتخب خارجیها بود و با کودتای 28 مرداد 1332 پایههای حکومت استبدادیاش را تحکیم کردند، نخستوزیران و نمایندگان مجلس را هم که سفارتخانههای خارجی و دربار مشخص میکردند. آیا بدون انقلاب، امکان تغییر در چنین وضعیتی وجود داشت؟ اکنون در جمهوری اسلامی، مسئولان و دولتها به صورت حقیقی با رأی مردم انتخاب میشوند.
4- با انقلاب اسلامی، سطح زندگی مردم و برخورداری آنان از رفاه عمومی و خدمات اجتماعی به طور کلی متحول شد. آمارها در این حوزه، از واقعیات خبر میدهد. وضعیت بهداشت و سلامت مردم، وضعیت شبکههای مواصلاتی و جادهها، وضعیت شبکه برق و تعداد مشترکین، وضعیت شبکه آب آشامیدنی و تعداد مشترکین، وضعیت شبکههای مخابراتی و تعداد مشترکین، وضعیت خطوط ریلی و هوایی و ظرفیت بنادر، وضعیت سواد و تعداد مراکز آموزشی و دانشگاهی، وضعیت تولید علم و فناوری و...، در دوره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب چگونه است؟ انصاف داشته باشیم در تمامی این حوزهها، دستاوردها، موفقیتها و پیشرفتها، به رغم محدودیتها و تحریمها، شگفتانگیز است.
5- با انقلاب اسلامی، ملتی که امنیتش را با تکیه بر بیگانه تأمین میکرد، به خوداتکایی دفاعی و امنیتی دست یافت. اکنون جمهوری اسلامی یک کشور مستقل و دارای قدرت بازدارندگی نظامی است؛ آیا بدون انقلاب این امر ممکن بود؟
6- با انقلاب اسلامی، ایران متحد ظالمین و ستمگران تاریخ مانند آمریکا و رژیم کودککش صهیونیستی، تبدیل به ایران مدافع مظلومین شد، آیا این تحول بدون انقلاب ممکن بود؟ فراموش نکنیم که در دوران قبل از انقلاب به دلیل کمکهای شاه به اسرائیل غاصب، در جهان اسلام به ایرانیها، اخالیهود (برادر یهود) میگفتند! اما اکنون ملت مظلوم فلسطین، ایرانیها و رهبر ایران را، صادقترین حامی خود میدانند.
مواردی از قبیل آنچه گفته شد، بسیار است. دستاوردهایی که بدون انقلاب اسلامی، امکان تحقق نداشت. نظام ولایی با رهبری دینی، مهمترین دستاورد این انقلاب است. پیشرفتها و موفقیتهای راهبردی در 40سال گذشته، عمدتاً در حوزههایی رخ داده که مسئولان و مردم، در تبعیت از ولایت سنگ تمام گذاشتهاند. اما آن مشکلات، ضعفها و نارساییهایی که سبب تردید عدهای در اصل انقلاب شده، در حوزههایی است که عمدتاً مسئولان و بعضاً مردم، تدابیر، رهنمودها و اوامر رهبری را جدی نگرفتهاند. معنای این سخن است که مشکلات و نارساییها، ریشه در انقلاب ندارد، بلکه انقلابی عمل نکردن برخی از مسئولان، دلیل اصلی این مشکلات است. انقلاب ضد فقر، ضد فساد، ضد تبعیض و بیعدالتی، ضد رانت و خاصهخواری و ضد زندگی اشرافی برخی از مسئولان است. در 40سال گذشته، آنجا که انقلابی عمل شده، پیشرفتها و موفقیتها بوده، بنابراین به جای تردید ایجاد کردن و زیر سؤال بردن شخصیت و اصل انقلاب، باید با غلبه دادن گفتمان انقلابی در کشور، تمامی نارساییها، مشکلات و ضعفها را برطرف کرد.
منبع: جوان
انتهای پیام/