نسبت به کسانی که ۱۵ میلیون تومان حقوق میگیرند ساده زیست هستم
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، محمدرضا باهنر در سال 1331 متولد شد و سیاستمداری اصولگراست که 28 سال سابقه نمایندگی خانه ملت، معاونت استانداری و 3 سال خدمت در وزارت مسکن و شهرسازی را دارد و اکنون نیز دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین است. سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب بهانه ای شد تا با وی به گفتگویی صمیمی بنشینیم.
در سنین نوجوانی در کرمان به مبارزات انقلابی میپرداختم و روشنگریهای برادرم در مجالس سخنرانی علیه رژیم طاغوت باعث شد که پس از قبولی در دانشگاه راه مبارزه حق علیه باطل را در پیش بگیرم. با شکل دادن اتحادی منسجم توسط دانشجویان تظاهراتی انقلابی را در بازار تهران به وجود آوردم و...
این بخشی از صحبتهای «محمدرضا باهنر» نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و رئیس جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان بود که در ادامه، مشروح آن را میخوانید.
آقای باهنر به عنوان سوال اول بفرمایید که آیا در راهپیماییهای مردمی در دوران انقلاب حضور داشته اید و آیا با برادر شهیدتان همراه بودهاید؟ یا به تنهایی در تظاهرات شرکت میکردید؟
**خاطرات خوب باهنر از مبارزت انقلابی**
_بنده تقریبا در دوران انقلاب در کرمان اقامت داشتم و در آنجا سعی می کردم که در محافل و مجالس انقلابی حضور یافته و موثر واقع شوم؛ تقریبا بنده به صورت غیر رسمی رابط محافل انقلابی تهران و کرمان بودم و این جزء خاطرات خوب من است که در یک سال آخر مانده به پیروزی انقلاب هر هفته از کرمان پس از فراغت کار هفتگی سوار اتوبوس میشدم و مسیر 17 الی 18 ساعته تا تهران را طی می کردم و صبح جمعه به محض آنکه به تهران میرسیدم در محافل انقلابی حضور مییافتم و مجدداً بعد از ظهر با اتوبوس به سمت کرمان حرکت میکردم و به نوعی این برنامه هر هفته من بود و طی این سفرهای کوتاه مدت بیانیهها، نوارهای سخنرانی، اطلاعیهها و خبرها را می گرفتم و در مجالس انقلابی کرمان توزیع میکردم.
در جریان انقلاب 7 بهمن قرار بود که حضرت امام خمینی(ره) تشریف بیاورند به همین منظور من در ستاد استقبال ایشان کار میکردم اما ناگهان داستان دولت بختیار پیش آمد و ورود امام یک هفته به تأخیر افتاد که به دنبال آن بنده به کرمان بازگشتم.
آیا در جریان مبارزات انقلابی با امام خمینی(ره) دیدار داشته اید؟ اگر این چنین بوده این دیدار چه زمانی صورت گرفته و درباره آن برای ما بگویید؟
**اولین دیدار با امام خمینی(ره)**
_بنده در بحبوحه انقلاب و پیروزی بیشتر ساکن کرمان بودم و بعضی اوقات بنا به ضرورت مسافرت کوتاهی به تهران داشتم و در راهاندازی نهادهای انقلاب در کرمان فعال بودم. به عنوان مثال در آن زمان کمیته ای تحت عنوان مبارزه با گرانفروشی پدید آمد و یا انتظاماتی شکل گرفت که بعدها به نهادی مستقل تبدیل شد، همچنین بنده در جهاد سازندگی نیز فعالیت داشتم و اصولاً در تهران زندگی نکردم و تا اواخر سال 60 بنده به مدت سه سال در کرمان مسئولیتهای مختلفی بر عهده داشتم و فکر می کنم اولین باری که از نزدیک خدمت حضرت امام (ره) رسیدم پس از شهادت شهیدان والامقام باهنر و رجایی بود که افتخار یافتم به دستبوسی ایشان بروم.
اولین دستگیری شهید باهنر در سال 37 رخ داد و پس از آن چندین بار دیگر دستگیر شدند آیا شما از مبارزات وی خاطرهای به یاد دارید؟
**پیام موثر امام خمینی (ره) به یاران انقلاب**
_یاران خاص و ویژه حضرت امام خمینی (ره) از جمله شهید باهنر قبل از 1330 همراه ایشان بودند. در سال 1340 که نهضت امام خمینی(ره) آشکار شد یاران ایشان میان خود به تقسیم کار پرداختند و در این باره داستان مشهوری وجود دارد که زمانی که حضرت امام را در قم دستگیر کردند و ایشان را به تهران آوردند و بعد از آن به نجف تبعید شدند در مسیر ، مأموران ساواک از حضرت امام سوال کردند شما که میخواهید که حکومت تشکیل بدهید یارانتان کجا هستند و امام خمینی(ره) فرمودند "سربازان من اکنون در گهوارهها هستند" لذا این جمله پیامی بود برای یاران فرهنگی امام و این تقسیم کار غیر رسمی را بوجود آورد که اشخاصی مانند آیت الله بهشتی، شهید باهنر، شهید مطهری و شهید مفتح بر تربیت نسل انقلاب متمرکز شوند و حتی توانستند به کتابهای درسی نفوذ کنند.
هم اکنون افرادی هستند که از آن روزها و دوران تحصیل خود خاطراتی به یاد دارند به عنوان مثال کتابهای تعلیمات دینی 10 الی 15 سال قبل از انقلاب بسیار خوب شده بود و مباحث جهاد، امامت و معارف در آن گنجانده شده بود، شهید باهنر و بعضی از همراهان عملاً به تربیت نسل انقلاب می پرداختند.
در سیزده آبان سال 57 که مصادف با سالگرد تبعید حضرت امام(ره) بود تعدادی دانش آموز در مبارزه با رژیم طاغوت به شهادت رسیدند و این نشان داد که آن تلاشها به نتیجه رسیده است. در آن زمان عده ای از نیروها مانند حضرت آیت الله خامنه ای و مرحومهاشمی رفسنجانی مسئول افشاگری علیه نظام سلطه شاهنشاهی بودند و به مبارزه رو در رو می پرداختند. در مبارزه فرهنگی درگیریهای مستقیم کمتر بود البته شهید باهنر بارها و بارها به خاطر سخنرانیهای انقلابی اش بازداشت شد.
**روایت دستگیری و زندان یاران انقلاب**
شما دقیقاً این دستگیریها را به خاطر دارید؟
_بله بنده به خاطر دارم که ایشان بارها دستگیر شدند، البته مدت زمان زندانیها و دستگیریهای وی کوتاه بود، به این گونه که یک هفته به زندان میرفت و 4 ماه آزاد بود. ما اشخاصی داشتیم که زندانهای طولانی را تجربه کردهاند. به عنوان مثال آیتالله انواری بیش از بیست سال زندانی بودند و یا آقای عسگراولادی مدت زمان زیادی را در زندانها گذراند، لذا از این قماش افراد در طی مبارزات انقلابی زیاد داشتهایم و حتی آقایهاشمیرفسنجانی نیز مدت زمان بیشتری را نسبت به شهید باهنر در زندان سپری کردند.
در این میان عدهای نیز تبعید میشدند، به عنوان مثال حضرت آیتالله خامنهای به جیرفت کرمان و ایرانشهر تبعید شدند و یا آیتالله طالقانی و منتظری زندانی بودند و یا تبعید میشدند.
شهید باهنر بیشتر در مجالس نطق و سخنرانی حضور مییافت و بنده در سال 50 که در دانشگاه علم و صنعت دانشجو بودم، برخی وقتها به همراه دوستان با اصرار و یا خواهش و تمنا مقامات دانشگاه را راضی میکردیم تا شهید باهنر را به عنوان سخنران دعوت کنیم. سخنرانیهای ایشان حالت عادی نداشت و کاملا سیاسی بود و به افشاگری علیه نظام منتهی میشد که در بسیاری از موارد این وعظ و خطابهها به بازداشت میانجامید.
برادر شما مبارزات جدی علیه رژیم طاغوت داشتند، آیا شما در سالهای جوانی در کنار وی به مبارزه پرداختهاید؟
_بنده در سال 1350 دیپلم گرفتم و در دانشگاه علم و صنعت در رشته مهندسی معماری قبول شدم. در آن زمان بود که برای زندگی به تهران آمدم ، در ترم دوم دانشگاه در تظاهرات سنگینی در بازار تهران حضور یافتم.
در آن زمان 5 الی 6 دانشگاه بیشتر در تهران وجود نداشت، لذا ما در هرکدام از این دانشگاهها دوستانی پیدا کردیم و قرار مبارزه گذاشتیم و یک روز تقریبا اواخر اسفند به دلیل آنکه در آستانه عید نوروز قرار داشتیم، بازار تهران حسابی شلوغ بود و مردم در حال خرید و فروش بودند، در نتیجه ما با دانشجوها قرار گذاشتیم و از هر دانشگاهی حدود 20 نفر را با اسم شناسایی کرده و آنها را فراخواندیم و قرار بر این شد که در چهار طرف اصلی بازار تهران رفته و در آنجا تظاهراتی را شکل دهیم.
**سردادن شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی در دهه 50**
با وجود آنکه سال 50 فاصله زیادی با پیروزی انقلاب داشت، اما ما شعار "مرگ بر شاه" و "درود بر خمینی" سر دادیم و دقیقا به خاطر دارم که 10 دقیقه به صورت مداوم شعار میدادیم و فضایی به وجود آمد که مغازهداران محل کسب خود را تعطیل میکردند و به ما میپیوستند که شهربانی و ساواک ما را محاصره کرد و عدهای دستگیر شدند که از قضا بنده نیز جزء دستگیرشدگان بودم و مدتی را در زندانی که آن زمان کمیته مشترک نام داشت، زندانی بودم.
این کمیته را شهربانی و ساواک شکل داده بودند و مرکز شکنجه و نگهداری اعدامیها بود و اکنون نیز این کمیته مخوف به موزه شهدا تبدیل شده که حوالی وزارت خارجه قرار دارد. خلاصه بنده پس از مدتی به زندان اوین منتقل شدم و میتوانم به صراحت بگویم مبارزاتی که انجام میدادم کاملا تحت تاثیر آموزشهای شهید باهنر بود.
شهید باهنر با وجود آنکه در کرمان زندگی نمیکرد و تنها سالی 7 الی 8 روز به کرمان میآمد اما با دانشجوها و روحانیون جلسات انقلابی برگزار میکرد و بنده نیز به دلیل شرکت در این مجالس کاملا تحت تأثیر فعالیتهای وی قرار میگرفتم و این مسئله سرآغازی بود برای آنکه پس از ورود به دانشگاه به مبارزات وارد شوم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد و شما یکی از اعضای این حزب بودید چرا این حزب برای برخیها احساس خطر ایجاد کرد و باعث شد دفتر این حزب را منفجر کنند که منجر به شهادت چندین نفر از یاران انقلاب شد؟
**دشمن به دنبال ترور مسئولان نظام را بود**
_پایههای حزب جمهوری اسلامی پیش از انقلاب بنیان نهاده شد و موسسان آن شهید بهشتی، آیت الله خامنهای، مرحومهاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی بودند. این حزب در اوایل پیروزی انقلاب خدمات بسیاری به نظام کرد و بسیاری از نهادهای پس از پیروزی انقلاب مانند جهاد سازندگی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انتظامات توسط این تشکل سیاسی پایه گذاری شد و حتی این حزب در تصویب قانون اساسی نیز موثر بوده است.
تروری که انجام شد نشان داد که دشمن به دنبال از بین بردن حزب نبوده بلکه ترور مسئولان نظام را دنبال می کرده است و در هفتم تیر ماه همزمان رئیس قوه قضاییه، 7 الی 8 نفر وزیر و 10 الی 15 نماینده مجلس شهید شدند بعد از آن نیز در 8 شهریور با ترور شهید رجایی و باهنر و البته شهید دستجردی(شهید دستجردی در آن زمان فرمانده شهربانی بود که همزمان با این دو بزرگوار به شهادت رسید) که از وی به ندرت یاد میشود کینه خود را نسبت به نظام مقدس اسلامی و مسئولان آن ابراز کردند، لذا کشور و نظام ما بیشترین قربانی ترور را داشته است.
ما تا به امروز حدود 18 هزار نفر قربانی ترور داشتهایم و اکنون کشورهایی که خودشان خالق تروریست هستند ما را متهم به تروریست بودن میکنند .این در حالی است که ما بالاترین مقامات کشور خود مانند رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس قوه قضائیه و ائمه جمعه خود را در جریان ترور از دست دادهایم که این امر حاصل کینه دشمنان ما بود، امروز این خصومت به طریق دیگری دنبال میشود که به عنوان مثال چند سال قبل دشمنان نظام دانشمندان هستهای ما را ترور کردند.
**آمریکا تقویت کننده اصلی و رژیم صهیونیستی دولت تروریست است**
اگر امروز دشمن خصومت خود را از طریق ترور بروز نمیدهد به دلیل آن است که دستش نمیرسد وگرنه آنها همان تروریستهای همیشگی هستند و مقامات آمریکایی تقویت کننده اصلی تروریست در دنیا بوده و رژیم صهیونیستی خود به تنهایی دولت تروریست است که ما ان شاءالله در مقابله با آنها اگر چه راه طولانی در پیش داریم اما به پیروزی خواهیم رسید.
در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب قرار داریم با توجه به اینکه حدود چهار دهه از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در کشور میگذرد به نظر شما کدام یک از اصول انقلاب نمود بیشتری در جامعه امروز داشته است؟
**تحقق شعارهای انقلاب؛ وابستگی نداریم**
_شعارهای محوری انقلاب ما استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود که هر کدام از این شعارها قابلیت تفسیر و تحلیل دارد لذا درباره استقلال بنده فکر می کنم که بیشترین دستآورد و بُرد را در سالیان پس از انقلاب داشته ایم. به این معنا که بیشتر تاکید انقلاب بر استقلال سیاسی بود و می توان گفت که امروز هیچ کس در دنیا ما را به این متهم نمی کند که وابسته به دولت دیگری هستیم و یا هیچ کشوری نیست که بگوید ما در ایران تاثیرگذار هستیم، اگرچه در مسائل نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما را تخریب می کنند اما هیچ کس میان دشمنان داخلی و خارجی وجود ندارد که بتواند ما را متهم به وابستگی کند.
استقلال اقتصادی را هر کسی به گونه ای تعبیر می کند .به عنوان مثال ممکن است از دیدگاه فردی استقلال در زمینه اقتصاد به این معنا باشد که ما هیچ نیازی به خارج از کشور نداشته باشیم. اما دنیای امروز در تعاملات، بده بستانها، خرید و فروشها و ترازهای بازرگانی یکپارچه شده است و هیچ کشوری نیست که بخواهد و یا بتواند تمامی نیازهای خود را مرتفع کند.
ما در تحریمهای اقتصادی که به قول غربیها خیلی خشک و خشن بوده ثابت کردیم که اقتصادمان تاب مقاومت دارد. به عنوان مثال زمانی که ایران در زمینه نفت، بانک، تجارت، بیمه و حتی تبادلهای پولی تحریم بود اما سیستم اقتصادی کشور نشان داد می تواند در سخت ترین شرایط نیز استوار روی پای خود بایستد، اگرچه این شرایط با مشقت همراه بود.
آزادی، شعار دوم انقلاب بود که از دیدگاههای مختلف قابل بحث است. به عنوان مثال ناهماهنگی، ناهمراهی و زورگویی را هیچ مکتبی آزادی به حساب نمی آورد و بزرگان علم دموکراسی بر این باورند که قانون به معنای محدود کننده آزادی است. در واقع منظور کلی بنده این است که هر جایی در دنیا قوانین خاص خودش را دارد. لذا اگر کسی بگوید آزادی یعنی اینکه من بتوانم قوانین موضوعی کشور را نفی کنم و یا زیر آن بزنم و در نهایت خود را محدود به آن ندانم هیچ جامعه ای این مسئله را نمی پذیرد.
زمانی هم وجود دارد که عده ای می گویند ما می خواهیم در نوع تفکرمان آزادی داشته باشیم و نمی خواهیم در کشور تفتیش عقاید وجود داشته باشد که البته بنده فکر می کنم این آزادی به وضوح در کشور ما دیده می شود. چرا که افراد می توانند در کرسیهای گفتگو و دانشگاهها به صراحت فکر خود را بازگو کنند و به تبلیغ بپردازند. اما زمانی که این تبلیغ تبدیل به تحریک می شود و به اغتشاش و قانون شکنی می انجامد طبیعتا ما نیز مانند تمامی دولتهای جهان نسبت به این مسئله حساسیت نشان می دهیم و با آن برخورد خواهیم کرد؛ البته هنوز جا دارد که مقداری اندیشه و افکارها در کرسیهای آزاد اندیشی گسترش یابد، همان طور که مقام معظم رهبری بارها و بارها تأکید کرده اند ، لازم است کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاهها فعال شود چرا که این امر باعث پویایی ذهنها می شود و البته این افراد جهت اظهار افکار خود احساس امنیت کنند.
در قانون اساسی، اصلی وجود دارد که به موجب آن هیچ مقامی در کشور نمی تواند به بهانه استقلال، آزادیهای مردم را سلب کند و یا به بهانه آزادی، استقلال را مخدوش کند . چرا که این مسائل نزدیک به هم هستند و این گونه نیست که کسی بخواهد به بهانه آزاد بودن حکومت دیگری را تبلیغ بکند و یا بگوید من باید آزاد باشم تا برای کشورهای دیگر جاسوسی کنم.
در شعار جمهوری اسلامی نیز نظام به خوبی عمل کرده است. البته در برخی اخلاقها و رفتارها چه مسئولان و چه برخی از اقشار جامعه آن مقدار که باید طبق اخلاق و فرهنگ اسلامی عمل کنند رفتار نکرده اند و باید بگویم که ما در این زمینه عقب هستیم. لذا باید در آستانه چهل سالگی انقلاب در این مسئله به تجدید نظر بپردازیم و جهت حاکمیت اخلاق، صداقت ، امانتداری و ... تمهیداتی اندیشیده شود که اولاً مسئولان و کارگزاران نظام مبری شوند و ثانیاً این فرهنگ اسلامی در جامعه به فرهنگ حاکم تبدیل شود.
یکی از موضوعهای قابل تأمل در جامعه اسلامی ،نزدیکی مسئولان به مردم و ارتباط مستقیم با آنها است که در گرهگشایی از معضلات جامعه و رضایتمندی مردم نقش به سزایی دارد، شما روند اجرایی شدن این اصل را در سالهای پس از انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
_این مسئله در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب به خوبی پیش میرفت، بنده معتقدم که در این امر نباید افراط و تفریط وجود داشته باشد به عنوان مثال یک نماینده مجلس باید بخشی از وقت خود را برای مطالعه، بررسی، بازنگری قوانین و مشورت با صاحب نظران بگذارد تا بتواند قانون خوبی را تصویب کند. اگر توقع داشته باشیم که نمایندگان دائم با مردم صحبت کرده و به درد و دلهای آنان گوش فرا بدهند این امر سبب خواهد شد تا آنها از رسیدگی به رسالت و کار اصلی خود بازبمانند.
**مخرب بودن نشستن مسئولان در کاخ شیشه ای**
متأسفانه برخی نمایندهها این گونهاند و به مسائل داخلی مجلس دقت نمیکنند و تنها دنبال ارتباط با مردم هستند البته اگر مسئولان در کاخ شیشهای بنشینند و ارتباط خود را با مردم قطع کنند نیز این امر بسیار مخرب خواهد بود چرا که مسئولان از میان مردم و توسط آنها انتخاب میشوند و باید این ارتباط در حدی که مسئولان با زندگی مردم و مشکلات آنها آشنا شوند، وجود داشته باشد و البته کم و زیاد این مسئله در دولتهای ما متفاوت بوده است.
در دوران ریاست جمهوری آقایهاشمی رفسنجانی ایشان به سفرهای استانی میرفتند. در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد هم سفرهای استانی بسیار زیاد شد البته از این نظر که وی رو در رو و مستقیم با مردم ارتباط داشت این مسئله امری مثبت تلقی میشد البته این مسئله به اینجا ختم نشد چرا که وی در طی سفرهای استانی خود طرحهای عجیب و غریبی بدون در نظر گیری پشتوانه مالی تصویب میکرد که در نهایت نیز این طرحها روی دست دولت باقی ماند و جالب است بدانید اکنون نیز بسیاری از این پروژهها از دوران دولتهای نهم و دهم کماکان ناتمام مانده است البته کلنگ آن زده شده اما بودجه عمرانی دولت امکان اتمام آنها را ندارد.
**افراط و تفریط روسای جمهور در ارتباط گرفتن با مردم**
یکی از اشکالاتی که به دولت فعلی وارد است ، ارتباط ضعیفش با مردم است. البته آقای روحانی به سفرهای استانی میروند و جلسه برگزار میکنند و در این میان پروژههایی را نیز افتتاح میکنند و در نهایت با یک سخنرانی سفر را به پایان میرسانند و بازمیگردند. لذا ارتباط با مردم نباید دچار افراط و تفریط شود.
اگر این توقع به وجود بیاید که یک رئیس جمهور دائم با مردم صحبت کند، در چنین شرایطی آن رئیس جمهور چه زمانی را باید صرف فکر کردن و جلو بردن کار کشور کند؟ از طرفی ارتباط با مردم سرمایه ارزشمند اجتماعی برای نظام است که امروز این سرمایه گرانبها در حال ضعیف شدن و ارتباط مسئولان با مردم کم شده است در نتیجه برخی از مردم فکر میکنند که مسئولان کاملاً متفاوت با مردم عادی هستند اما در واقعیت این گونه نیست.
در برخی از مراکز دولتی و غیر دولتی متأسفانه اختلاسهای بزرگی اتفاق میافتد و چندی پیش بود که مبحث حقوقهای نجومی نقل محافل و مجالس شد و طی بررسیهای صورت گرفته از سوی دیوان محاسبات و اداره بازرسی کل کشور کاشف به عمل آمد که 400 الی 500 نفر حقوقهای ناحق گرفتهاند.
دولت و قوه مجریه 100 هزار مدیر دارد که از این میزان 500 نفر آن سوء استفاده گر از آب درآمدند که از نظر بنده نیز باید حتما دادگاهی شوند و پولها از آنها پس گرفته شود. اما مسئلهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که در این شرایط برای جامعه تفکر غلطی مبنی بر اینکه همه مدیران دولتی سوء استفاده گر هستند به وجود آمده که ظلم به مدیران پاکدست و زحمتکش است و هم سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد مردم به حکومت را تضعیف می کند.
ضرب المثل قدیمیای وجود دارد که میگوید "یک بز گر، گله را گر میکند" به این معنا که مثلا ده نفر مدیر ناباب هم که در کشور وجود داشته باشد و 5 اختلاس هم که بشود باز مردم بدبین میشوند.
یکی از توصیههای مورد تأکید رهبر انقلاب در عرصه اقتصادی، اجرایی شدن سیاست اقتصاد مقاومتی در بخشهای مختلف کشور است، لذا به نظر شما آیا تاکنون قدمهای موفقی از سوی مسئولان کشور برای اجرایی شدن این اصل برداشته شده است؟
** روزمرگی بسیاری از دستگاهها/ فرصتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی باقی نمانده است**
_زمینه فعالیتهای اقتصادی باید به گونهای باشد که همه قوا در جهت اقتصاد مقاومتی گام بردارند البته تلاشهایی نیز در این زمینه صورت گرفته است و در دولت دهم تلاشهایی شد و در دولت یازدهم و پس از آن در دولت دوازدهم نیز کماکان مجاهدتها ادامه دارد.
در دولت فعلی حتی یک قرارگاه فرماندهی اقتصاد مقاومتی تأسیس شده است و آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور ریاست آن را بر عهده دارد. اما فاصله ما با تحقق کامل اقتصاد مقاومتی بسیار زیاد است لذا باید مجلس و دولت بر روی تحقق این امر متمرکز شوند اما بسیاری از دستگاهها متأسفانه دچار روزمرگی شدهاند به گونهای که آنقدر کلاف گرفتاریهای روزمره پیچیده شده است که فرصتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی نمانده است.
**ستاد رسیدگی به بحران دائم غافلگیر می شود!**
در چند وقت اخیر به وضوح دیدیم که در کشور ما حتی نعمت الهی مانند برف تبدیل به نقمت میشود به گونهای که راهها بسته شده و شهرها تعطیل میشود ، این گونه نمیتوان کشور را اداره کرد که ستاد رسیدگی به بحران بخواهد دائم غافلگیر شود.
اقتصاد مقاومتی نیز در شرایط فعلی دچار رکود شده به این معنا که تلاشهای بسیاری صورت میگیرد اما تا رسیدن به نتیجه مطلوب راه زیادی باقی مانده است و بنده فکر میکنم که قرارگاه اقتصاد مقاومتی باید یک مقداری تجدید سازمان بشود و از قوای سه گانه در آن حضور پیدا کنند و همه دست به دست هم بدهند که ان شاءالله بتوانیم به اهداف اقتصاد مقاومتی که مورد تأکید مقام معظم رهبری است دست پیدا کنیم.
یکی دیگر از اصول ثابت حاکمیت اسلام در جامعه لزوم رعایت ساده زیستی مسئولان نظام است، به رعایت این اصول از سوی مسئولان جمهوری اسلامی چه نمرهای میدهید؟ آیا شما خود را ساده زیست میدانید؟
**ساده زیستی امام و رهبری در زندکی بسیاری از مسئولان مشاهده نمی شود**
_معنای ساده زیستی و اشرافی گری میدان وسیعی دارد و آن ساده زیستی که حضرت امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، خانواده شهدا و ایثارگران سرلوحه زندگی خود قرار دادهاند در برخی از مسئولان مشاهده نمیشود و عدهای از آنها متفاوت با زیست عموم جامعه زندگی میکنند اما هنوز هستند مسئولانی که واقعا ساده زیستند اما ساده بودن طیف وسیعی دارد به این معنا که به هرکسی مینگریم پایینتر و بالاتر از آن نیز وجود دارد و اینکه بگوییم مسئولان در معیشت زندگیشان ماندهاند کم پیدا میشوند.
بنده به واسطه 28 سالی که نمایندگی مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشتهام 1400 الی 1500 نماینده دیدهام که به خانه ملت آمدهاند و رفتهاند. برخی نمایندگان مجلس سابق به بنده مراجعه میکنند و 5 الی 10 میلیون تومان وام طلب میکنند چرا که در هزینههای ازدواج فرزندان و معیشت خود درماندهاند و حتی بسیاری از نمایندگان سابق را میشناسم که روی مراجعه برای وام را ندارند .
در نقطه مقابل اشخاصی هستند که یک الی دو دوره نماینده بودهاند و زندگیشان به سرعت از مردم فاصله گرفته است اگرچه تعداد آنها اندک است اما سایر مسئولان را نیز بدنام کردهاند تا جایی که بنده فکر میکنم اشخاصی که این مصاحبه را میخوانند ممکن است صحبتهای بنده را باور نکنند و بگویند که باهنر غلو میکند اما من حقیقتا نمایندگانی را میشناسم که در خرج روزانه خود ماندهاند و اگر بخواهم به صورت کلان به رعایت اصول ساده زیستی از سوی مسئولان نظام نمره بدهم نمره عالی و خیلی خوب نمی گیرند.
**نسبت به کسانی که 15 میلیون حقوق یازنشستگی میگیرند ساده زیستام**
آقای باهنر به خودتان در ساده زیستی چه نمرهای میدهید؟
_همان طور که گفتم این مسائل نسبی است و بنده صراحتاً اعلام میکنم که با 28 سال سابقه نمایندگی مجلس، معاونت استانداری و 3 سال خدمت در وزارت مسکن و شهرسازی 5 میلیون و 200 هزار تومان حقوق بازنشستگی دریافت میکنم البته اشخاصی وجود دارند که حقوق بازنشستگی آنها یک میلیون تومان است و برخی نیز هستند که 15 میلیون تومان حقوق بازنشستگی دریافت میکنند. لذا بنده با دریافت این حقوق به نسبت شخصی که یک میلیون تومان حقوق میگیرد خوب زندگی میکنم و در برابر کسی که 15 میلیون تومان دریافت میکند ساده زیست تلقی میشوم.
یکی از رموز پایداری انقلاب اسلامی همراهی مردم در تمامی عرصهها با نظام و حضور در بزنگاههای تاریخی و سرنوشت ساز کشور است. به نظر شما کدام یک از جلوههای انقلاب موجب این میزان از همراهی مردم با نظام و اصول انقلاب شده است؟
_مردم در هر صورت نظام و انقلاب خود را دوست دارند و شاخصهای امنیتی که در کشور وجود دارد را با گوشت و پوست و استخوان خود حس می کنند. چرا که اطراف کشور و حال و هوای منطقه و حتی کشورهای اروپایی را می بینند و درک میکنند که ایران جزیره باثباتی است. این ثبات و امنیت از ایثار، گذشت و بزرگواری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، رهبری عالمانه رهبر معظم انقلاب و سرداران رشیدی مانند حاج قاسم سلیمانی نشات میگیرد و مردم این مسائل را میبینند و درک میکنند.
در حوادث اخیر نیز برخی به دلیل فشارهای زندگی به صورت پراکنده به خیابان آمدند اما عدهای دیگر اغتشاشگر بودند اما مردم با توطئه گران همراهی نکردند و به سرعت فتنه جمع شد، ممکن است مردم ما به بسیاری از مسائل کشور انتقاد داشته باشند اما قدر امنیت حاکم بر کشور را میدانند و هرگز حاضر نیستند که این ثبات با اغتشاش و ولنگاری از بین برود. لذا عملکرد مردم در بزنگاهها فوق العاده مطلوب است.
در دهه فجری که پیش رو داریم خواهیم دید که علی رغم اینکه می دانیم نارضایتی مردم از مشکلات معیشتی بسیار است به کوری چشم دشمنان در روز 22 بهمن حماسه بزرگی خلق میشود و زن و مرد و پیر و جوان به صحنه میآیند و ان شاءالله همبستگی و وفای خود را به اصل نظام اعلام میکنند اما مسئولان باید بدانند که این راهپیماییها به معنای رضایت مردم از عملکرد آنها نیست و قصور و تقصیرهایی دارند که باید حل شود.
میزان پیشرفت قدرت نظامی ایران در زمینه اتکا به توانمندیهای داخلی و بومی پیش از پیروزی انقلاب چقدر بوده است؟ علل هراس قدرتهای غرب از توان بومی دفاعی ما چیست؟
**پرش بلند جمهوری اسلامی ایران در سیستم دفاعی و امنیتی**
_ما در سیستم دفاعی و امنیتی خود پرشی بسیار بلند داشتهایم . زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی مستقر شد به گفته برخی مقامات نظامی اجازه نداشتند که حتی باطری تجهیزات خریداری شده را عوض کنند و باید منتظر میماندند تا آمریکاییها این کار را انجام دهند. امروز به فضل خدا در بحث هستهای، هوا و فضا، نانو تکنولوژی، بایوتکنولوژی و تجهیزات نظامی سرآمد هستیم و هیچ کشوری نمیتواند ما را به وابستگی متهم کند .چون میدانند علوم و فناوری امروز ایران کاملاً بومی است.
ما بسیاری از تجهیزات نظامی خود را با تکیه بر هوش و توان دانشمندان و مهندسان داخلی به دست آوردهایم و به فضل خداوند در وضعیت فوق العاده مطلوبی قرار گرفتهایم.
بنده میخواهم با این جمله صحبت خود را به پایان برسانم همان طور که بارها و بارها مقام معظم رهبری فرمودهاند اگر دشمن به ما حمله نمیکند به معنای آن نیست که نمیخواهد و یا دوست ندارد، بلکه نمیتواند؛ اگر یک لحظه آمریکا و سردمداران آن فکر کنند که میتوانند بیایند و ایران را اشغال کنند ثانیهای درنگ نخواهند کرد. اما میدانند که نمیتوانند و هر دستی که به تجاوز به ایران دراز شود حتما قطع خواهد شد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/