دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
حمید نعمت‌اله و هادی مقدم‌دوست:

مسئولیم فیلم جذاب بسازیم

خیلی‌ها زوج حمید نعمت‌اله و هادی مقدم‌دوست را یک مصداق‌عینی برای اصلاح (سهل و ممتنع) در سینمای ایران می‌دانند.
کد خبر : 257311

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، خیلی‌ها زوج حمید نعمت‌اله و هادی مقدم‌دوست را یک مصداق‌عینی برای اصلاح (سهل و ممتنع) در سینمای ایران می‌دانند. جهان سینمایی آن‌ها سهل است از آن‌جهت که هرکس با آن روبه‌رو می‌شود، خیلی‌راحت همه‌چیز را درک می‌کند و ممتنع است از آن‌جهت که خلق چنین لحظات به ظاهر ساده‌ای، به این سادگی‌ها هم نیست. نعمت‌اله خودش می‌گوید وقتی چیزی را بشناسند؛ چه زن باشد و چه مرد، چه شهر و چه شهرستان، چه شادی و چه غم و چه هر‌چیز دیگر، فیلم آن را هم خوب خواهد ساخت و مقدم‌دوست اعتقاد دارد که فضای فیلم‌هایشان اگرچه برای مخاطبان حرفه‌ای سینما غریب است، اما برای مردم عادی که این لحظات اقتباسی از زیست طبیعی آن‌ها بوده، کاملا آشناست.این گفت‌وگویی است با یک زوج سینمایی موفق که برخلاف زوج‌های بازیگری، در پشت قاب دوربین زلف‌هایشان را به‌هم گره زده‌اند. «شعله‌ور» تازه‌ترین ساخته حمید نعمت‌اله و هادی مقدم‌دوست، از فضای روتین سینمای ایران که معمولا محدود به تهران می‌شود خارج شده و تجربه‌ بدیعی را مقابل مخاطبانش قرار می‌دهد.


آقای نعمت‌اله، فیلم شما از فضای معمول شهری و آن‌چه که در اکثر آثار سینمای ایران در این‌روزها می‌بینیم، خارج شده‌ است. بفرمایید که قصه شما ایجاب می‌کرد به این سمت بروید یا خودتان قائل بودید که این پوسته شهری را کنار بزنید؟


مقدم‌دوست: این‌که می‌خواهم بگویم اصلا نفی کار شهری نیست. اما چون فیلم‌ها بیشتر در خانه‌ها می‌گذرند، بیشتر از این‌که بشود گفت شهری، آپارتمانی نام دارند و این کار را می‌توان جزو کارهای شهری واقعی قرارداد؛ یعنی آیا وقتی که اسم زاهدان، زابل، ایرانشهر و خاش می‌آید، تصور ما بیابان است؟ بستگی به صاحب تصور دارد. این‌ها بیابان نیست بلکه شهر و شهرستان و بخش و غیره است. لذا در گروه فیلم‌های شهری قرار می‌گیرد اما اگر تصور می‌شود فیلم شهری همان آپارتمانی است، در‌واقع تمایزی که برای تهران قائل می‌شویم نه‌تنها کلا یک گرفتاری بزرگ است، بلکه دوگانه تهران-شهرستان را درست کرده. انگار یک قوم، مرکزی است که هر‌که در آن نیست در‌مقابل آن است و این صدمه بزرگی به روابط بین مردم و سینما‌زده به این ترتیب که وقتی می‌گویی فیلم شهری، انگار منظور فیلمی است که در تهران می‌گذرد و وقتی می‌گوییم فیلم در زابل است انگار در دل طبیعت رفته است. این تعریف محدود از شهر، به سینما لطمه زده که فیلم شهری انگار فیلمی است که در تهران بگذرد و در قسمت‌هایی که ساختمان دارد ساخت آن انجام شود، یعنی انگار یک تمدن مدرن، شده است مترادف معنای شهر، در حالی‌که اگر بخواهیم وسیع نگاه کنیم این هم یک فیلم شهری است که در زابل بوده و بخشی از آن هم در شهر زاهدان به‌عنوان مرکز استان می‌گذرد.


اما فضا با همان فیلم‌‌های سینمایی که محدود به آپارتمان است، کاملا تفاوت دارد و این به‌نظر یک کار طبیعی می‌رسد.


‌نعمت‌اله: شما اگر برای هر مخاطب سینما یک فهرست ۵۰‌تایی از ایالت‌های آمریکا را بخوانید و بگویید که اسم هر‌کدام را شنیدی بگو هُپ، دست‌کم بیست تا را هپ می‌گوید؛ چون در سینمای آمریکا از ایالت‌ها نام برده شده است؛ یعنی فیلم در‌مورد آن‌ها ساخته‌اند و تصویرش این نیست که اگر به تگزاس رفتی و فیلم درست کردی یک فیلم روستایی درست کرده‌ای. همان تصویری که در‌مورد واشنگتن دارند و در فیلم می‌گذرد، ممکن است در تگزاس و شیکاگو هم بگذرد و این یک رفتار طبیعی است. البته می‌توان گفت نسبت‌به فیلم‌های روتین سینمایی ما متفاوت است و‌گرنه همان‌موقع که به سیستان رفته بودیم، مردم آن‌جا فیلم «جدال در تاسوچی» را به‌خاطر داشتند که در سیستان‌و‌بلوچستان فیلمبرداری شده بود. شاید بتوان اسم این کارمان را بازگشت به روحیه طبیعی گذاشت.


این‌که می‌فرمایید زابل و زاهدان هم شهر هستند، نکته درستی است، اما اجازه بدهید به‌جای عبارت فیلم شهری، از اصطلاح آپارتمانی استفاده کنیم تا ما را به پاسخمان برسانید. شما در «شعله‌ور» این پوسته آپارتمانی و تهرانی را شکافته‌اید.


نعمت‌اله: به‌هر‌حال دلیل اصلی این است که فضای سیستان‌و‌بلوچستان برای این فیلم درست است. اما این بالاخره علاقه‌مند به این بودیم که در شهرهای دیگر هم که کمتر فیلم ساخته شده بود فیلم بسازیم و به‌ویژه این‌که مقرون‌‌‌به‌صرفه هم هست. غیر از فیلم «شعله‌ور» که فیلم پرماجرایی بود، من اخیرا چهار ‌یا پنج‌فیلم برای تلویزیون ساخته‌ام؛ در شهرهای مختلف، در جاهای دور و نزدیک، این نوع فیلمسازی هم از‌نظر اقتصادی به‌صرفه‌تر است و هم مردم بهتر همکاری می‌کنند. پس بهتر است به‌لحاظ اقتصادی و یا جذابیت هم که شده سراغ جاهای دیگر هم رفت.


برخلاف فرم روتین سینمای ایران، شما و آقای مقدم‌دوست معمولا به درونیات کاراکترها خیلی اهمیت می‌دهید. آیا نسبت‌به بقیه فیلمسازها این نکته برای شما مهم است؟


نعمت‌اله: بله، به‌هر‌حال بدون این‌که ارزش‌گذاری در کار باشد ما مسئولیم که فیلم جذاب و خوب بسازیم. حالا این فیلم خوب می‌تواند انرژی‌اش را صرف شخصیت‌پردازی کند یا صرف داستان‌گویی یا هر‌چیزی که یک سلیقه است و سلیقه‌ بنده به این گونه فیلم‌هایی که توصیف کردید گرایش دارد؛ کما‌ این‌که می‌توان فیلم‌های پرماجرایی را ساخت که احیانا انرژی فیلم بیشتر صرف قصه‌گویی و هیجان شود. در‌مورد من و هادی این‌طور است که درونیات آدم‌ها برایمان مهم‌تر است.


به‌نظر می‌رسد موقعیت‌هایی که در فیلم‌هایتان روایت می‌شود همه نشات‌گرفته از یک ضعف‌درونی یا یک اتفاق در کاراکتر اصلیتان است؟


نعمت‌اله: بله، به‌هر‌حال هر‌فیلمی از یک نقطه‌ای شروع می‌شود که یا بیرون و یا درون آدم‌هاست و هر‌دو گرایش در سینما بوده. در‌مورد کارهایی که ما کرده‌ایم مثل این‌که گرایش به کارهای نوع‌دوم یعنی توجه به درونیات بیشتر بوده است. صرف انرژی فیلم برای شناخت آدم‌ها.


شما واهمه این را ندارید که مخاطب‌عام فیلم شما را بفهمد یانه؟


نعمت‌اله: هر‌فیلمی که کار می‌کنم این نگرانی برایم وجود دارد که واکنش مخاطب، فارغ از خاص و غیر‌خاص چیست و برای من مهم است که فیلم‌ها مخاطب داشته باشند و بهای اقتصادی فیلم را چه برای تهیه‌کننده و چه من ممکن کنند. این موضوع برای من وجود دارد اما هنوز مجبور نشده‌ام از راه‌های کلیشه‌ای استفاده کنم و امیدوارم هرگز مجبور نشوم و به‌نظر می‌آید که آن گرایش و ساخت فیلم‌های کلیشه‌ای از ترس از‌دست‌دادن مخاطب به‌وجود می‌آیند و چون تا‌به‌حال این اتفاق برای من نیفتاده است، هنوز واهمه‌ای ندارم. فیلم‌هایی که ساختیم مخاطب داشته، ولی هر‌دفعه این واهمه هست، اما چون متکی به یک محاسبه است، مخاطبی را که فکر می‌کردیم جذب کردیم. مخاطب مهم است و واهمه از‌دست‌دادن مخاطب در من هم وجود دارد اما تنها راه غلبه بر این واهمه، ساخت فیلم‌های کلیشه‌ای نیست و می‌شود طور دیگری مخاطب را نگه‌داشت و من هنوز مجبور به ساختن فیلم‌های کلیشه‌ای نشده‌ام.


در مورد کاراکترهایی که شما و آقای مقدم‌دوست می‌نویسید می‌شود این تعبیر را به‌کار برد که غریبه‌ی‌آشنا هستند؛ یعنی خیلی به آن‌ها پرداخته نشده اما برای همه ما در اولین مواجهه کاملا آشنا هستند.


نعمت‌اله: می‌خواهیم چیزی که در‌مورد آن فیلم می‌سازیم تکراری نشود اما در‌عین‌حال فیلمی باشد که مخاطب‌های زیادی خودشان را در آن درک کنند. این توصیف غریبه آشنای شما درست است چون با یک چنین برنامه‌ای است که اولا تکراری نباشد و چون نباید تکراری باشد کلمه غریبه را می‌پسندیم و در‌عین‌حال باید افراد آن را درک کنند پس باید برایشان آشنا هم باشد. البته در‌مورد آدم‌ها و موقعیت‌هایی است که کمتر در موردشان فیلم ساخته شده است.


شما چطور آقای مقدم‌دوست؟


‌مقدم‌دوست:‌ به‌نظرم تعبیر غریبه شما را اگر بخواهیم باز کنیم، باید گفت نسبت‌به مجموعه کاراکترهایی که تابه‌حال در سینما بوده غریبه است یعنی غریبه یک اشاره درون‌سینمایی است، اما وقتی درون‌مخاطبی نگاه کنیم برایتان آشنا است. وقتی منبع دریافت‌های آدم مخاطب باشد و جست‌وجوی فیلمساز داخل مردم باشد، خود‌به‌خود چیزهایی را انتخاب می‌کند که خیلی احتمالش بیشتر است که قبلا در فیلم نبوده باشند. به‌خاطر این‌که پرهیز از کلیشه هم بشود، آدم دائما چک می‌کند که شبیه آدم‌های فیلم‌های دیگر نباشد. مثلا بعد از این‌که فیلم «هامون» را ساختند، کاراکتر هامون چندین‌بار در چند فیلم تکرار شد و برخی هم توسط آقای شکیبایی بازی شد؛ ولی آن اولی از میان آدم‌هایی که آقای مهرجویی دیده بود و یک پیشنهاد داده بود انتخاب شد. ما چقدرتوجه به این می‌کنیم که فیلم را اهالی سینما یا مردم می‌خواهند ببینند و مردمی می‌خواهند ببینند که احوالات و جزئیات سینما را دنبال می‌کنند، یعنی یک بخشی از تماشاچیان سینمای ایران که تماشاچی حرفه‌ای هستند و آن‌ها هم تحت تاثیر فضای سینما هستند و وقتی‌که یک فیلمی می‌بینند که یک آدم بدی برایشان ترسیم می‌شود و واکنش آن‌ها هم شبیه به بقیه مردم نیست و شبیه آدمی است که تخصصی فیلم می‌بینند، آدمی که حتی وقتی فیلم می‌بینند، تخصصی نقد می‌کند اما مردمی که فقط فیلم را می‌بینند که فیلم‌دیده باشند که تعدادشان هم خیلی زیاد است و ممکن است سینما نروند و بعدا در نمایش‌های دیگر فیلم را ببینند، نوع رابطه این‌ها با فیلم طبیعی‌تر است و این‌که شما می‌گویید غریبه آشنا از نگاه یک آدم سینمایی این کلمه را به‌کار می‌برید. برای یک آدم تماشاچی که فقط فیلم را می‌بینند، فقط آشناست، چون آن غریبه فقط در فضای درون سینما غریبه است.


برسیم به امین حیایی، بازیگری که هم در سینمای بدنه و هم در کارهای هنری و شاخص حضور داشته است. چه‌شد که تصمیم گرفتید امین حیایی را با این کارنامه برای فیلمتان انتخاب کنید؟


نعمت‌اله: محاسباتی که در‌مورد همه بازیگران صورت می‌گیرد، این‌جا هم توسط بنده در مورد امین حیایی صورت گرفته است. محاسباتی مثل این‌که با نقش منطبق باشد و در درجه‌دوم آدم توانایی باشد و در درجه‌سوم محبوب باشد برای مردم و این تمام مشخصاتی بود که امین حیایی داشت و باتجربه و با استعداد و با معرفت است. اولین گزینه امین حیایی بود؛ البته بین دو‌گزینه. بالاخره فیلم‌های اوهرچه که هست از او کاراکتری ساخته که برای مردم محبوب است و من هم روی محبوبیت او حساب می‌کنم.


قصدتان نمایش چهره‌ی جدیدی از امین حیایی بود؟


نعمت‌اله: من تمام فیلم‌های او را ندیدم که بتوانم نقشش در این کار را با آن‌ها مقایسه کنم و او را انتخاب نکردم که کاری متفاوت از کارهای قبلی انجام دهد. بلکه می‌تواند منطبق با کارهای قبلی او باشد یا نباشد. من به این فکر می‌کنم که چقدر توانایی بازیگری دارد و برای من بدیهی است که توانایی و اراده‌ای برای این‌که با فیلمهای قبلی‌اش متفاوت باشد نداشتم. بلکه آنچه برای فیلم لازم است مهم بوده.


بازیگران خانمی که در کار هستند به‌نسبت بازیگر نقش مردی که دارید چهره نیستند. چرا چهره‌ی شناخته شده‌ای برای بازیگران خانم انتخاب نکردید؟


نعمت‌اله: سوال را می‌توان این‌گونه گفت که غیر از امین حیایی بازیگر مطرح دیگری در فیلم نیست؟ و پاسخ این است که اصرار بر این بود که تمرکز تماشاگر روی کاراکتر اصلی فیلم باشد و او خودش با خودش و با محیط پیرامون و جامعه و آدم‌های دیگر باشد. من نمی‌خواستم ذهن مخاطب از موضوع پرت شود.


در‌مورد «رگ خواب» می‌گفتند که یک فیلم زنانه است البته که حتی ضد‌زن هم بود‌. در فیلم «شعله‌ور» معتقد به این هستید که فیلم مردانه است؟


نعمت‌اله: در‌مقابل این جمله فیلم مردانه و زنانه، اصراری بر پذیرش یا رد آن ندارم. برای من این دو‌واژه فقط در‌حد طبقه‌بندی فیلم‌ها مصرف دارند. یعنی فیلم‌هایی که در‌مورد زنان هستند و فیلم‌هایی که در‌مورد مردان هستند. اما چیزی ‌که من را وارد شرایطی می‌کند که در‌مورد مردان یا زنان فیلم بسازم این است که آن‌ها را بشناسم و مردها را بیشتر می‌شناسم.


‌‌اما به‌نظر خیلی‌ها شما و آقای مقدم‌دوست جزو کارگردانان و نویسنده‌هایی هستید که خیلی دنیای زنانه را خوب منعکس می‌کنید.


‌نعمت‌اله: من وقتی چیزی را خوب می‌شناسم خوب هم روایت می‌کنم و فکر می‌کنم وقتی در‌مورد آن زن در «رگ خواب» فیلم می‌سازم، همان‌قدر موضوع برایم آشناست که این‌جا در‌مورد آن بازیگری که امین حیایی است. در‌واقع کاری است که به آن اشراف دارم اما نمی‌گویم به همه مسائل زنان. در‌آن موضوعی که من کار کردم فکر می‌کنم به آن اشراف دارم اگر در‌مورد مردها می‌سازم به‌خاطر این است که بیشتر آن‌ها را می‌شناسم اما اگر در‌مورد زنان هم چیزی می‌سازم همان‌چیزی است که درک کرده‌ام.


شما جزو کارگردانانی هستید که به‌رغم تعلق نداشتن به سینمای بدنه، هیچ‌وقت موفقیت خودتان را مدیون جشنواره‌ها، چه داخلی و چه خارجی نبودید. کلا چقدر با کارکرد جشنواره موافق هستید؟


نعمت‌اله: به‌نظرم بحث در‌مورد جشنواره را باید سر فرصت انجام داد. اما در‌کل من فیلم‌هایی را می‌سازم که از آن‌ها لذت ببرم. حال چه جشنواره بپسندد و چه نه. هیچ‌وقت به این موضوعات عمیقا فکر نکرده‌ام که جشنواره و گروه‌های دیگر چه واکنشی خواهند داشت اما به مخاطب فکر می‌کنم. برای همین می‌خواهم بگویم از جایزه گرفتن هم بدم نمی‌آید.


در «آرایش غلیظ» یک نوع رئالیسم جادویی وجود داشت و شما از درصد برق یک آدم صحبت می‌کردید که کاملا هم ریشه در هویت ما دارد. در «شعله‌ور» هم این اتفاق می‌افتاد یا نه؟


نعمت‌اله: به‌نظرم در شکل کمی اتفاق می‌افتد اما آنچه در «آرایش غلیظ» جالب بود آن مهمانسرا بود و این بیشتر شبیه کاروانسرای دوره علی‌بابا را داشت. یک جاهایی را می‌خواستیم غلیظ باشد اما یک‌جاهایی هم می‌خواستیم که مشخص نباشد اما در «شعله‌ور» هم چنین چیزهایی را داریم اما این مثل «آرایش غلیظ» نیست


معمولا در کارهایتان زنان و مردان مطلقه حضور دارند. این‌ها در «آرایش غلیظ» و «رگ خواب» خانم بودند و در «شعله‌ور» یک مرد را نشان می‌دهید.


‌نعمت‌اله: به‌هر‌حال فیلم‌ها با بحران نسبت دارند و نمی‌توان به‌عنوان یک مسئله اجتماعی از آن‌ها چشم‌پوشی کرد. در جهان فردی افراد، معروف‌ترین شکست و ناکامی‌ای که فراوانی زیادی هم دارد مسئله طلاق است و روی بافت اجتماعی تاثیر عمده گذاشته است.


آقای مقدم‌دوست در‌مورد درونیات کاراکتر صحبت کردیم. درونمایه‌ کارهای شما همه از درونیات خود کاراکتر است مثل «سر‌به‌‌مهر» و حتی در «شعله‌ور» هم باز با درونیات روبه‌رو هستیم. فکر نمی‌کنید که این امضای خودتان است؟


‌مقدم‌دوست‌: من فکر می‌کنم وقتی آدم گرایش به این دارد که با مخاطب صحبت کند و او را خطاب قرار دهد، مجبور می‌شود که یکی از رویکردهای فیلم‌هایش شخصیت‌محور باشد. مثلا وقتی می‌خواهید مسئولان کشور را خطاب قرار دهید، ممکن است فیلم دیگری بسازید اما وقتی می‌خواهید به‌عنوان یک فرد با ذهن مخاطب کار کنید و روی او تاثیر بگذارید، یکی از مسیرهای پیش‌رو، فیلم‌های شخصیت‌محور است. یعنی یک آدمی را با کنشگری‌های خودش که ناشی از درون اوست، روی وضعیتی خاص نشان می‌دهید. البته در سطوح دیگر هم تاثیر اجتماعی و ساختارها و عملکرد و ناکارآمدی ساختارها را هم مطرح می‌کنید و این‌گونه نیست که بگوییم تنها چیزی که به‌طور مستقیم تاثیر گذاشته، فقط خودت هستی. مثلا من شخصا در فیلم «سر‌به‌مهر» نظرم این بود که نمی‌شود فرافکنی کنید و بگویید دیگران نمی‌گذارند من نماز بخوانم؛ بلکه مسئولیت نماز به خود فرد برمی‌گردد و تو باید پاسخگو باشی. اما یک موانعی هست و تو به‌رغم همه مسائل و مشکلات، مسئول خودت هستی. پس طرف‌حساب، خود فرد است. در‌مورد موضوعات دیگر هم وقتی طرف‌حساب مخاطب است باید شخصیت‌نگارانه‌تر عمل کرد. مثلا وقتی می‌خواهیم این را به مخاطب نشان دهیم و اگر فقط این را نشان دهیم چون فقط بیرونی بررسی شده پس کامل گفته نشده است و به سهم تاثیر خود آن فرد اشاره‌ای نکرده‌اید. افراد هستند که جامعه را شکل می‌دهند و بهبود شخصیت آن‌ها به بهبود جامعه کمک می‌کند و وقتی با خود مخاطب به‌طور مستقیم در‌‌مورد خودش صحبت می‌کنید، لذا تمرکز روی شخصیت‌پردازی خود مخاطب است و فرد باید متوجه تکلیف خودش باشد.‌‌


دلیل نبود قهرمان در سینمای‌ امروز ایران را همین‌ برون‌نگری و عدم‌توجه به درونیات شخصیت‌‌هانمی‌دانید؟


مقدم‌دوست‌: وقتی ما در‌مورد یک شخصیت حرف می‌زنیم الزاما نسبت‌به آن شخصیت سوگیری نداریم و وقتی سوگیری نداشته باشید، انگار تقصیر اتفاقات به‌گردن دیگری افتاده است؛ این در‌حالی‌ست که ما را به‌سمت تحلیل شخصیت هم می‌برند، یعنی بدون سوگیری درباره او باید تحلیلش هم بکنیم. این ناشی از بها‌ دادن بیخودی به شخصیت‌ها هم هست. وقتی سوگیری داریم خود یک‌ شخصیت را تحلیل نمی‌کنیم، بلکه در‌مورد عللی که باعث وضعیت موجود او شده‌اند صحبت می‌کنیم.


منبع: صبا


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب