عوارض و آسیبهای تخریب روحیه خودباوری
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، ظهور و سقوط بسیاری از رژیمهای سیاسی دنیا نتیجه مستقیم پدیدهای به نام «احساس خود کوچک بینی ملی» است که به واسطه سیاستمداران مشهور میتواند تئوریزه و عملیاتی شده و جامعه را در مسیر وابستهگرایی پیش برده و مانع از حرکت یک کشور در مسیر توسعه شود. اسناد معتبر و مصادیق قابل توجهی وجود دارد که نشان میدهد یکی از دلایل اصلی و مبنایی «خودکوچک بینی عمومی» در زمان حکومت قاجاریه و شاهنشاهی رضا شاه و محمدرضا شاه، جدا شدن قسمتهای مهمی از خاک ایران و از بین رفتن استقلال ملی شد. مهمترین عهدنامههای بین المللی که در زمان قاجاریه و شاهنشاهی بر پایه احساس خودکوچک بینی بسته شد و منجر به تخطئه منافع عینی ملی شد میتوان به عهدنامه پاریس، گلستان، ترکمنچای، آخال و گلداسمیت اشاره کرد که طی آن قسمتهای مهمی از خاک ایران توسط کشورهای انگلیس امریکا و روسیه رسما جدا شد.
«کوچک سازی خاک ایران» که یکی از مهمترین آن جداسازی بحرین از ایران در زمان محمدرضا شاه بود، از جمله پیامدهای عینی احساس حقارتی بود که نزد سیاستمداران ارشد قاجاریه و شاهنشاهی بود.
این در حالی است که احساس خودکوچک بینی تصمیم گیران اصلی کشور که به اشکال مختلف به جامعه منتقل شد و جامعه ایرانی را تبدیل به جامعهای بیگانه با سبک زندگی ایرانی –اسلامی کرد، آثار غیرعینی و دراز مدت مهمی نیز به همراه داشت که بر اساس آن جامعه در مقابل توطئههای ضدایرانی کشورهای غربی بی تفاوت شد و حساسیتی نسبت به عدم استقلال کشور در عرصه داخلی و بین المللی نداشتند. کمااینکه در زمان اشغال نظامی کشور توسط انگلیس و روسیه به جز مخالفتهای پراکنده و بعضا محدود، نمی توان ردپایی از اعتراضات منسجم و اثرگذار در بین سیاستمداران ارشد و جامعه ایران جستوجو کرد.
بی تفاوت سازی جامعه
بی تفاوت سازی جامعه نسبت به رویدادهای منطقهای و بین المللی که امنیت ملی در گرو آن است و منافع گسترده کشور را تامین میکند از جمله آسیبهای این دو دوره از تاریخ کشور است که جریان غرب باور داخلی تلاش میکند در چند سال اخیر آن را بارور کند.
«ترویج فرهنگ وابسته گرایی» در حالی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در چند سال اخیر توسط طیف غرب باور داخلی دنبال میشود که بر پایه نظریه آلفرد آدلر(روانشناس) میان تحدید منافع ملی و فراملی یک کشور با شکل گیری روحیه ما نمیتوانیم رابطه مستقیمی وجود دارد و هر چه درجه «احساس حقارت ملی» در یک جامعه بالاتر بوده به همان میزان پیامدهای عینی و معنوی آن گسترده تر بوده است. احساس حقارت سیاستمداران داخلی در مقابل غرب که با به چالش کشاندن فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر نظام سلطه و تولید ادبیات غیرانقلابی و ضدمنافع ملی آغاز شد میتواند تراز کشور را در یک بازه زمانی نه چندان طولانی به رتبه دوره قاجاریه و شاهنشاهی برساند.
«بگذارید با خود روراست باشیم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی برتری نداریم»، «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متأسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند»، «امریکا میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد.» از جمله تلاشهایی برای ایجاد روحیه خودکوچکبینی ملی است.
تخریب یک دستاورد ملی
«ایجاد روحیه خود باوری ملی » در کشور در حالی یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی بوده که جریانی در داخل کشور تلاش میکند این باور عمومی را ترویج و نهادینه کند که برای تعدیل مشکلات کشور در حوزه اقتصادی و به دلیل ناتوانی(همان احساس خود کوچک بینی) باید در مقابل خواستههای غرب مواضع انقلابی را تعدیل و تن به مذاکراتی مشابه با برجام در حوزه موشکی، حقوق بشر و مسائل منطقهای داد.
در حالی 40سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از سیاستمداران داخلی «توسعه وابسته گرایی» را با مولفههای «تعدیل مواضع انقلابی گری» و«چشم پوشی از برخی ابزارهای اقتدار ملی مانند صنعت بومی موشکی» تعریف میکنند که تجربه تاریخی نشان میدهد اتخاذ چنین رویکردهایی عامل عقب ماندگی کشور بوده و اجازه نداده که ایران همانند ژاپن، کره جنوبی و حتی چین رنگ توسعه درون زا را ببیند.
استدلالهای امروز طیف غرب باور داخلی را میتوان با نتایج برجام رد و اثبات کرد که تعدیل مواضع در برابر غرب و چشمپوشی از مولفههای اقتدار قطعاً کشور را در مسیر پیشرفت قرار نخواهد داد و به عکس تنظیم رفتار ایران در عرصه منطقهای و بین المللی با قوانین برآمده از اراده نظام سلطه که در کنوانسیونهای بین المللی تجلی پیدا کرده میتواند کشور را با قطعنامههای لازم الاجرای تحریمی مواجه کند و حتی در معرض حمله نظامی قرار دهد.
خطرات کوچک سازی منافع فراملی
خطرات ناشی از احساس خودکوچک بینی ملی و پیامدهای گسترده ناشی از آن منجر به آن شده که یکی از محورهای ثابت سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی طی پنج سال اخیر «توسعه درون زا»بر پایه«ترمیم روحیه خودباوری ملی» باشد: «همه ابزارهای فرهنگی و تبلیغی در طول صد سال یا بیشتر بهکار گرفته شد، تا این ملت را به خودشان بدبین کنند - یکی از شخصیتهای سرشناس معروف میگفت: ایرانی، یک لولهنگ نمیتواند بسازد! - لولهنگ یعنی آفتابه گِلی... اینجور این ملت را تحقیر میکردند».
تکرار ادبیاتی جهت دار نظیر این جمله اوباما که«ترجیح من برای حل مسئله به شکل دیپلماتیک، به این معنا نیست که ما به تهران «حمله نظامی» نمیکنیم» یا «رآکتور آب سنگین را با بتن پر کردیم» دقیقاً رویکرد پوششی امریکاییها برای اثرگذاری خواستههای جریان غرب باور در داخل کشور است چرا که به زعم امریکاییها اتخاذ چنین روشی میتواند ضمن ایجاد «احساس خود کوچکبینی و حقارت در مقابل غربیهای متمول» نهایتاً به رشد و توسعه «روحیه ما نمیتوانیم» شبیه آنچه در زمان قاجاریه و پهلوی در کشور بود را احیا کند و نهایتاً به «حذف روحیه استکبار ستیزی»، «چشم پوشی از آرمانها و اهداف انقلاب»و « منفعل شدن در برابر نظام سلطه» ختم شود.
فراگیری روحیه« خودکمبینی ملی» و «احساس خود کوچکبینی نسبت به توان نظامی خود و اقتدار نظامی غرب» کوچک سازی منافع ملی و فراملی را به همراه دارد کمااینکه در دوران پسا برجام نه تنها غرب منافع هستهای را به رسمیت نشناخته بلکه عاملی برای تشدید فشارهای غرب برای تحدید منافع فراملی نیز شده است، به طوری که تحریم و تهدید به شکل فراخ تری علیه جامعه ایرانی به کار گرفته شده که چنین پیامدهایی نتیجه مستقیم تلاش برای فراگیری روحیه خودکوچک بینی ملی است.
منبع: جوان
انتهای پیام/