دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 تير 1394 - 14:48
مدیر انتشارات مازیار در گفت‌وگو با آنا:

تنها راه نجات نشر، ادغام مراکز نشر است

مدیر انتشارات باسابقه مازیار که ناشر کتاب‌های معتبر و ارزشمند «فرهنگ کتاب کوچه» زنده‌یاد احمد شاملو هم هست، می‌گوید: «تنها راه نجات نشر، ادغام مراکز نشر و تشکیل موسسات انتشاراتی بزرگ با تشکیلات روابط عمومی، بخش تبلیغ و بازاریابی و امکان ورود به عرصه‌های جهانی نشر است.»
کد خبر : 25364

هادی حسینی‌نژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: مهرداد کاظم‌زاده، ناشر پیشکسوت و صاحب امتیاز نشر مازیار ضمن تایید بحران به وجود آمده در عرصه نشر کتاب، این بحران را به سراشیبی تندی تشبیه کرد که اگر کاری برای آن نشود، نتیجه‌ای جز سقوط و ورشکستگی به همراه ندارد.


در ادامه گفت‌وگویی که با ایشان انجام داده‌ایم، خواهید خواند:


شرایط بحرانی نشر مصادیقی همچون ورشکستگی کتاب‌فروشی‌ها و افت فاحش تیراژ کتاب‌ها را در یکی دو سال اخیر به همراه داشته است. ارزیابی شما از بازار نشر چیست؟


نه تنها بحران شرایط نشر را تایید می‌کنم، بلکه باید بگویم شواهد و قرائن نشان از آن دارد که این بحران رو به تشدید است؛ درست مثل یک سراشیبی با شیب نتد که نشر کشور را با خطر سقوط و نابودی روبه‌رو کرده است.


برخی از مشکلات و معضلات البته همیشه وجود داشته‌اند. مثلا سرانه مطالعه و میزان مخاطبان و خریداران کتاب در دوره‌های مختلف همواره کم بوده است، بنابراین چه عوامل جدیدی باعث تشدید این روند نزولی شده است؟


یکی از اصلی‌ترین عوامل، قطع شدن خرید‌های حمایتی ارشاد و نهادها و سازمان‌های دولتی طی یکی دوسال اخیر بوده است. در صورتی که در گذشته ما این اطمینان را داشتیم که کتاب‌هامان حداقل در هر چاپ تا 500 نسخه فروش نهادی و سازمانی دارد. به همین خاطر با آسودگی تیراژ کتاب‌ها را 2 هزار نسخه به بالا انتخاب می‌کردیم. البته این رویکرد مثل نوعی فریب‌خوردگی بود، چراکه در اصل تیراژ کتاب در آن دوره، چیزی که چاپ می‌شد نبود و بخش قابل توجهی از آن وارد بازار کتاب نمی‌شد و به صورت حمایتی از ما خریداری می‌شد. مثل این است که ناشری کتابی را چاپ کرده، بین 5 مرکز توزیع پخش کند و بعد فکر کند کل تیراژ کتاب‌ به فروش رفته است. این مساله تا حدود زیادی ما ناشران را بد عادت بار آورده بود و حالا که دولت دچار بحران اقتصادی شده و دیگر از ما کتاب نمی‌خرد، عواقب آن فریب و خوش‌باوری، رفته رفته دارد خودش را نشان می‌دهد. ای کاش از همان ابتدا به کمک‌ها و خریدهای حمایتی تکیه نمی‌کردیم!


عده‌ای از مسئولان و گاه کارشناسان نشر، در توجیه بحران نشر و مطالعه، این وضعیت را یک وضعیت جهانی عنوان می‌کنند. نظر شما در این‌باره چیست؟


این حرف درست است. البته با این توضیح که در تمام کشورها، خواص جامعه مخاطب اصلی کتاب هستند. اما مشکلی که ما در جامعه خود داریم این است که حتی خواص هم کم کتاب می‌خوانند. دانشجویان و اساتید دانشگاهی ما در مقایسه با اساتید و دانشجویان در کشورهای توسعه‌یافته به مراتب مطالعه کمتری دارند، دیگر چه برسد به عوام و مردم معمولی.








در کشور ما هر ناشری که برود، نشرش هم با او خواهد رفت

در این بازار راکد، ناشران مجبور می‌شوند کتاب‌های خود را از طریق سایت‌های مربوط به فروش کتاب، با یک سوم قیمت در معرض فروش بگذارند، اما با این وجود فروش کتاب بسیار پایین است و کمتر شاهد فروش‌های اینترنتی هستیم.


نمایشگاه کتاب تهران چطور بود؟


درست است که ناشران و کتاب‌های خاص و پرطرفدار همیشه شرایط متعادلی در بازار نمایشگاه کتاب دارند،‌ اما برای بررسی وضعیت فروش نمایشگاه کتاب نباید بسنده کرد به اسم‌ها و عناوین خاص؛‌هرچند که بحران به وجود آمده حتا روی فروش کتاب‌هایی که همیشه فروش بیشتری داشته و دارند هم تاثیر گذاشته است. به عنوان مثال جلد آخر فرهنگ کتاب کوچه زنده‌یاد شاملو که به حرف «چ» اختصاص دارد، تنها 220 نسخه در نمایشگاه امسال فروش داشت درصورتی که جلد‌های قبلی در نمایشگاه‌های سال‌های گذشته دست کم 2 هزار جلد فروش می‌رفت.


یکی دیگر از نمودهای بحران در بازار نشر، افت تیراژ‌هاست. البته افت تیراژ کتاب‌های کاغذی در تمام جهان مشهود است و حتی نشریات مطرح جهان نیز دچار این وضعیت شده‌اند، به گونه‌ای که چاپ کاغذی را رها کرده و به سمت انتشار الکترونیک رفته‌اند. اما در کشور ما نشر الکترونیک جایگاهی ندارد. بنابراین نمی‌توان گفت اگر نشر سنتی جای خودش را به نشر الکترونیک بدهد، با احتساب کاهش هزینه خرید، وضعیت مطالعه و تمایل به کتاب‌خوانی افزایش پیدا می‌کند. بنابراین افت تیراژ در بازار کتاب ایران، نشانه‌ای از بحران است.


هرچند به نظر من کاهش تیراژ به زیر هزار نسخه، توهینی است به ناشر و نویسنده و مترجم و.... من سعی می‌کنم هیچ وقت زیر بار این مساله نروم. خصوصا به این خاطر که کتاب‌های کم تیراژ که توسط چاپ دیجیتال منتشر می‌شوند، صحافی‌های بسیار ضعیفی دارند و من نمی‌توانم این مساله را قبول کنم.








جلد آخر فرهنگ کتاب کوچه زنده‌یاد شاملو که به حرف «چ» اختصاص دارد، تنها 220 نسخه در نمایشگاه امسال فروش داشت درصورتی که جلد‌های قبلی در نمایشگاه‌های سال‌های گذشته دست کم 2 هزار جلد فروش می‌رفت

حالا که به دغدغه‌های نشر سنتی و شیوع نشر الکترونیک اشاره کردید، کمی بیشتر در این باره بگویید. بدنه نشر سنتی در مقابل پذیرش نشر الکترونیک مقاومت می‌کند. این مقاومت‌ها برای چیست؟


همانطور که گفتم نشر الکترونیک در کشور ما وضعیت روشنی ندارد. دغدغه‌های دیگری هم مانند ترس از سرقت آثار در فضاهای مجازی وجود دارد اما اصلی‌ترین عامل مقاومت ناشران، این است که با توجه به شرایط نابسامان مطالعه و کاهش چشمگیر خرید کتاب، ورود در عرصه نشر الکترونیک نمی‌تواند امکان پرداخت حق‌التالیف و حق‌الترجمه‌ها را مهیا کند. فرض کنید نسخه الکترونیک یک کتاب الکترونیک،‌100 یا 200 نسخه باشد. در اینصورت و با توجه به اینکه قیمت کتاب الکترونیک بسیار پایین‌تر از کتاب چاپی است، نویسندگان و مترجمان چه تمایلی به نگارش و ترجمه کتاب خواهند داشت؟ وقتی قرار است دستمزد آن‌ها را به فروش محدود کتاب الکترونیک کاهش دهیم، دیگر هیچ نویسنده و مترجمی تمایلی به انتشار کتاب نخواهد داشت. به همین خاطر است که عمده مخالفت‌ها، مخالفت‌های خود مولفان و مترجمان است که ترجیح می‌دهند کتاب‌هاشان به صورت کاغذی منتشر شوند تا دست کم مبلغ مشخص و متعارفی را به عنوان دست‌مزد از ناشران دریافت کنند.








در صورت تداوم بحران‌های موجود باید روز به روز شاهد ورشکستگی و قطع فعالیت از سوی ناشران باشیم

یکی دیگر از موانع سر راه این است که در جامعه ما، برخلاف کثرت جمعیت جوان، عمده اهالی مطالعه و کتاب افراد میان‌سال به بالا هستند که دست برقضا بلد نیستند با وسایل جدید مانند کامپیوتر و تبلت و ... کار کنند و با آن‌ها کتاب بخوانند. بخش قابل توجهی هم هستند که همچنان دوست دارند با کتاب به صورت فیزیکی در تماس باشند و به شکل سنتی کتاب بخوانند. با این حساب می‌بینیم که ناشران حق دارند در مقابل ورود به عرصه نشر الکترونیک، مقاومت کنند.


به نظر شما راه خروج از بحران به وجود آمده چیست؟


تنها راهی که من به نظرم می‌رسد این است که ناشران و مراکز انتشاراتی با هم ادغام شده و تشکیل موسسات انتشاراتی بزرگ را بدهند، موسساتی که روابط عمومی دارند، بخش تبلیغ و بازاریابی دارند، امکان ورود به عرصه‌های جهانی نشر را هموار می‌کنند و... تنها در این صورت است که می‌شود به آینده نشر در ایران امیدوار بود زیرا در غیر این صورت، و در صورت تداوم بحران‌های موجود باید روز به روز شاهد ورشکستگی و قطع فعالیت از سوی ناشران باشیم؛‌همان اتفاقی که در جال حاضر برای کتاب‌فروشی‌ها رخ داده و روز به روز شاهد تعطیلی و یا تغییر کاربری آن‌ها به مشاغل دیگر هستیم. همین یکی دو ماه قبل یکی از کتاب‌فروشی‌های قدیمی و بسیار خوبی را که سراغ داشتم، کتابخانه‌اش را به کافی شاپ تغییر داد!


این راه حل، یک خوبی دیگر هم دارد و آن این است که نشر سنتی ما که عموما قائم به شخص ناشر است، پس از بازنشستگی و یا درگذشت ناشر، همچنان به راه خود ادامه می‌دهد. درست مثل موسسات و شرکت‌های اقتصادی که هر اتفاقی بیافتد، سهامداران شرکت را سرپا نگه می‌دارند. اما در کشور ما هر ناشری که برود، نشرش هم با او خواهد رفت.


انتهای پیام/

برچسب ها: بحران نشر تیراژ
ارسال نظر
قالیشویی ادیب