همه دردهای جشنواره ناخوش موسیقی فجر؛ از بیمحلی اساتید تا جایگاه ویژه نور چشمیها
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، جشنواره موسیقی فجر، مطابق آنچه انتظار میرود؛ نیست. از هر طرف نگاه کنیم، یک پای آن میلنگد. بُعد بینالمللیاش که گویی با پیشرفت؛ میانه خوبی ندارد و سال به سال کمرنگتر میشود! گروههای دستهچندمی که از کشورهای دیگر دعوت میشوند اما تا پایشان به ایران برسد، یا اجراهایشان لغو یا هزارویک بار جابهجا شده است، چرخوفلکی که هر چقدر میچرخد؛ ثابت نمیماند!
جشنوارهای فاقد خلاقیت و نوآوری
جشنواره موسیقی میتوانست مانند جشنواره فیلم فجر، سالِ تحویل «موسیقی» باشد؛ اما متاسفانه تنها چیزی که در آن نمیبینیم، خلاقیت و نوآوری است که در این بین اجراهای تکراری هم باعث تعجب چندبرابر میشوند؛ موضوعی که تازگی را از جشنواره ربوده است.
تمام ضعفهایی که جشنواره به آن مبتلا است، باعث شده سالها بزرگان موسیقی را از خود دور کند، بزرگانی که روزی وزنه و اعتبار جشنواره بودند، امروز از آن فاصله گرفتهاند چراکه معتقدند موسیقی فجر؛ حرف تازهای برای گفتن ندارد، دیگر کسی منتظر اجراهای اساتید در این ایام نیست. گروهها و خوانندههای تازهکار ساعتهای اجرا را پر میکنند و در این بین، تنها کاری که جشنواره میکند، این است که برای خالی نبودن عریضه دو یا سه اجرا از ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک روی صحنه میبرد، اجراهایی که شاید تنها کنسرتهایی باشند که سالن را پر میکنند.
تا ثریا میرود دیوار کج ...
با یک حساب سرانگشتی، به این نتیجه میرسیم که سال به سال از تعداد اجراها کم شده و اگر تغییر مداوم زمان برگزاری هر ساله جشنواره (که البته به خاطر ایام عزاداری امر غیرمنطقی نیست)، را فاکتور بگیریم، مشکلات دیگر، پایههای سست جشنوارهای به نام موسیقی فجر را به رخ میکشند، جشنوارهای که خشت اولش کج نهاده شده؛ سی و سه سال است که راه کج میرود.
سِمتهای بالاتر؛ سهمیه بیشتر!
جدای از نکات مطرح شده، آنچه که چند سالی است اهالی رسانه در حوزه موسیقی را درگیر کرده، نحوه توزیع کارت و بلیتهای جشنواره است که به صورت سلیقهای و از سوی مدیریت روابطعمومی جشنواره اعمال میشود. در کنار برخی از رسانهها که به واسطه جایگاهشان همواره از میزان و تنوع بیشتری در بلیتها برخوردار میشوند، خبرنگاران نورچشمی این حوزه و مدیران رسانهها هستند که از سود جشنواره بهره میبرند.
در حالی که پیگیری اجراها و تولیدات گروههای موسیقی از سوی مدیران رسانهای هیچگاه عملی نشده و در طول سال شاید آنها به تماشای یک اجرا هم ننشسته باشند اما از فرصت برپایی جشنواره استفاده میکنند و به واسطه جایگاهی که دارند و یا دوستی با جشنواره از بلیتهای خبرنگاران بهرهمند میشوند.
پوشش تصویری با اعمالِ شاقه
در کنار خبرنگارانی که در این جشنواره متضرر میشوند، عکاسانی قرار دارند که مجبور به پوشش تصویری اجراها هستند، عکاسانی که باید دور تا دور سالن در گردش باشند تا بتوانند عکس مورد نظر از اجرا را تصویر کنند. موضوعی که عکاسان را درگیر کرده، این است که آنها نه تنها اجازه حرکت در سالن را ندارند بلکه جایگاه ثابتشان را هم از دست دادهاند.
به عنوان مثال در این دوره از جشنواره حتی بلیتهای بالکن تالار وحدت که جایگاه ویژه عکاسان است هم فروخته شده! و یا سالنهایی که اجراهای «پاپ» را برگزار میکنند یکی دیگر از معضلات عکاسان محسوب میشوند چراکه جدای از نور نامناسب، جای مناسبی هم برای ایستادن و عکسگرفتن ندارند و تنظیم صدای سالن به همه مشکلاتشان اضافه میکند.
سخن آخر...
در نهایت آنچه که در مجموع از جشنواره موسیقی فجر میبینیم چیزی شبیه همان کنسرتهایی است که در طول سال برگزار میشوند که البته آنها فروش و مخاطب بیشتری را هم دارند، نبود اساسنامه و مقررات ثابت برای جشنواره، آفتی به نام سلیقه ایجاد کرده که گریبانگیر جشنواره موسیقی شده است. هر سال منتظر رونق جشنوارهای هستیم که عنوان بینالمللیبودن را با خود یدک میکشد اما با فاصله زیادی از استانداردهای جهانی برگزار میشود.
انتهای پیام/