پدر شهید احمدی روشن؛ از صحبتهای مصطفی قبل از شهادت تا علت نقدهای صریح
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، به مناسبت ششمین سالگرد شهادت مصطفی احمدی روشن دانشمند هستهای کشورمان، پای صحبتهای رحیم احمدی روشن پدر این شهید بزرگوار نشستیم.
وی که از سفر به شهر زلزله زده سرپل ذهاب برگشته بود حرفهای زیادی برای گفتن داشت، به طوری که در پایان صحبتهایش گفت قلب و دلم صندوقچه اسرار است و اگر بخواهم برای شما صحبت کنم نه در حوصله شماست و نه در وقت میگنجد.
پدر شهید احمدی روشن خاطرهایی از دیدار با رهبر انقلاب را هم تعریف کرد و از ارادت خود و همه اعضای خانواده شهید به مقام معظم رهبری سخن گفت.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
*شهادت مصطفی لطف الهی بود
امروز ششمین سالگرد شهادت آقا مصطفی است، احساس شما نسبت به روز شهادت و جای خالی مصطفی چیست؟
_شش سال است که از این مسئله میگذرد و ما مشکلی برایمان پیش نیامده که بخواهیم آن را با شما در میان بگذاریم. زیرا که این اتفاق لطف خداوند تبارک و تعالی بود. تقدیر چنین بود که در همان روز مصطفی زندگی ظاهری خود را در بین ما تمام کند، اما اینکه با شهادت چنین اتفاقی برای او رخ داده برای ما یک افتخار است. این راه یک افتخار و ظرفیت میخواهد که خداوند کسی را به چنین افتخاری برساند. ما شکر میکنیم خداوند فرزند ما را چنین هدایت کرد و اگر غیر از این بود هیچ کس قادر به هدایت مصطفی و ما به این راه نبود.
*آخرین صحبت با مصطفی چهار دقیقه قبل از شهادت
آخرین بار آقا مصطفی را کی دیدید و آیا آخرین باری که با ایشان صحبتی داشتید در خاطرتان هست؟
_بله، اتفاقا روز بیست و یکم دی ماه سال 90 بود که ما تقریبا ساعت 8:15 دقیقه صبح با حاج خانم به جایی میرفتیم و معمولا در طول روز دست کم یکی دو بار با مصطفی تماس میگرفتیم. آن روز هم به دلیل اینکه با حاج خانم جایی میرفتیم و کاری پیش آمده بود با مصطفی تماس گرفتیم و به شکلی رمزی از او پرسیدیم که کجایی؟ اینجایی یا آنجا؟ منظورمان از آنجا یعنی سایت نطنز و اینجا یعنی تهران. مصطفی گفت اینجا هستم یعنی تهران و قرار شد که ساعت تقریبا 11 ظهر برویم محل دفتر ایشان؛ مصطفی هم گفت اگر خواستید بیایید زنگ بزنید که در جریان باشم تا معطل نشوید. بعد از اینکه تماس تلفنی ما تمام شد، ساعت حدود 8:19 همان روز مصطفی را ترور کردند؛ بنابراین آخرین تماس تلفنی ما با مصطفی در همان روز دقیقا سه چهار دقیقه پیش از شهادت ایشان بود.
با توجه به سرنوشت مشابهی که برای شهدای دیگر هستهای مانند شهیدان شهریاری، علی محمدی و رضایی نژاد اتفاق افتاده بود، اگر میدانستید دشمنان برای فرزند شما چه برنامهای دارند اصلا اجازه ورود ایشان به عرصه صنعت هستهای را میدادید؟
_دو سال قبل از شهادت مصطفی در روز بیستم دی ماه 88، شهید بزرگوار علی محمدی را ترور کردند و بعد شهیدان شهریاری و رضایی نژاد مورد حمله تروریستی قرار گرفتند. این حوادث برای مصطفی و ما یک زنگ خطر بود، اما ما کسانی نبودیم از راهی که رفتهایم، بازگردیم. ما مصطفی را از راهی که باعث افتخار آرمانهای مردم ایران بود نمیتوانستیم برگردانیم. حاج خانم در خاطراتش میگوید از میان اینکه به فرض مصطفی زنده بماند یا اینکه در سایت هستهای نطنز خدمت کند و به شهادت برسد، ما راضی به این بودیم که فرزندمان در سایت هستهای نطنز بماند.
آیا آقا مصطفی شک کرده بودند که کسی سوء قصد به جانشان دارد؟
_بله این امر برای مصطفی مسلم بود و بارها آنگونه که برای ما تایید شده بود، حتی تلفن همراه ایشان نیز تحت کنترل بود و بعضی اوقات به قدری ناراحت میشد که نسبت به این قضیه شکایت داشت. مصطفی بارها به دوستانش گفته بود که اگر شهید شدید دست من را بگیرید و اگر من شهید شدم بر شما نظر خواهم داشت.
*پس از شنیدن خبر شهادت مصطفی، بدنم به رعشه افتاده بود و مدام به ائمه معصومین(ع) متوسل میشدم/ علیرضا کمبودی به نام پدر را احساس میکند
اولین بار چه کسی خبر شهادت ایشان را به شما دادند؟
_بعد از اینکه حاج خانم را به محلی که باید میرفت رساندم و به منزل برگشتم مشغول نظافت ماشین بودم ناگهان فرزند سومم زهرا را دیدم که هراسان از پلههای آپارتمان پایین میآید و به پهنای صورت اشک میریزد در حالی که صدایش میلرزد، گفتم زهرا چرا این قدر ناراحتی؟ چرا گریه میکنی؟ گفت در خیابان «گل نبی» سید خندان انفجاری شده و داداشی آنجا بوده است؛ احتمالا به اشتباه اسم او را عنوان کردهاند که مورد سوء قصد قرار گرفته است. همان لحظه برای من مسلم شد که اتفاقی برای مصطفی افتاده چرا که از احمدی روشن در سراسر ایران یک آدرس داشتم و آن پسرم بود. بعد از اینکه این خبر را شنیدم دور خودم میچرخیدم و بدنم به رعشه افتاده بود و مدام به ائمه معصومین (ع) متوسل میشدم و به شدت ناراحت بودم.
واکنش همسر ایشان چگونه بود؟
_ایشان هم شرایطی مشابه ما داشت. بعد از اینکه خبر را شنیدیم تلفن زدیم تا از دوستان و آشنایان به خصوص همکاران مصطفی خبر را جویا شویم، اما جرات نمیکردند جواب دهند. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به منزل مصطفی برویم. فاصله خانه ما تا منزل مصطفی را نمیدانم چطور رفتم و یادم هست مدام در راه با خودم تکرار میکردم که امکان دارد خبر دروغ باشد و یا اینکه اگر صحت دارد مصطفی در قید حیات باشد. آنجا که رسیدیم مسئله برایمان حل شد و دیدیم که دوستان مصطفی سیاه پوشیدهاند و گریه میکنند. رفتیم بالا و چشممان که به خانم آقا مصطفی افتاد فهمیدیم اتفاقی تلخی رخ داده و من پسرم را از دست دادهام.
همسر و فرزندان آقا مصطفی کمتر در رسانه و ملاء عام حاضر می شوند؟ آیا دلیل خاصی دارد؟
_دلیلش مربوط به شغل همسر آقا مصطفی است. او در یک دبیرستان درس میدهد و علی را به مدرسه میبرد و در اوقات فراغت نیز وی را به کلاس قرآن و تکواندو میبرد، به همین دلیل فرصتی برای خانم آقا مصطفی نمیماند که در رسانه حضور پیدا کند.
علیرضا پسر آقا مصطفی چند سال دارد؟ حال و هوایش چگونه است؟ صحبت خاصی با شما میکند؟ دلتنگی پدر خود را ندارد؟
_علیرضا الان یازده سال دارد. بعضی وقتها ناراحت میشود ولی بچه پُر ظرفیتی است و ناراحتی خود را زیاد نشان نمیدهد، اما میدانیم که در درونش واقعیت چیز دیگری است و خلاء و کمبودی به نام پدر وجود دارد.
علیرضا (فرزند شهید) تا حالا از شما درباره پدرش و کسانی که وی را به شهادت رساندهاند سوالی پرسیده است؟
_خیر از من نپرسیده ولی همان روزهای اول وقتی که این مسئله پیش آمده بود از مادربزرگش پرسید پدرم کجاست؟ و مادر بزرگ جواب میدهد که رفته پیش خدا، رفته ماموریت و معلوم نیست چه زمانی برگردد، اگر نیامد ما می رویم پیش او. ولی اینکه از من چیزی پرسیده باشد خیر. برای من یک حرمت و جایگاه به خصوصی قائل است و هیچ وقت سوالی در این مورد نمیپرسد. اما روزی که او را به امامزاده علی اکبر چیذر (محل دفن مصطفی) بردم او خیلی گریه کرد.
*علیرضا به سرودهای حامد زمانی درباره پدرش علاقهمند است
حامد زمانی در سرود مرگ بر آمریکا اسم علیرضا را آورده است. علیرضا وقتی به این آهنگ گوش میدهد چه حسی پیدا میکند؟
_علیرضا خیلی به سرود آقای زمانی به خصوص همین سرودی که مربوط به علیرضا است علاقه دارد. علیرضا به همه سرودهای حامد زمانی علاقهمند است به ویژه آنهایی که مربوط به پدرش است.
*پیروی از ولایت، خط قرمز آقا مصطفی بود
آقا مصطفی و خانواده ایشان همواره تاکیدات زیادی نسبت به پیروی از ولایت فقیه دارند. این همه تاکید برای چیست؟
_واقعیت این است که رهبر انقلاب برای ما یک شاخصه است. مصطفی تا زمانی که در بین ما بود مقام معظم رهبری را برای خودش یک خط قرمز میدانست. مصطفی پسر خیلی خوش رویی بود اما در مورد برخوردهایی که برخی نسبت به رهبری داشتند با این موضوع کنار نمیآمد.
بقیه اعضای خانواده هم به همین ترتیب هستند و ما جایگاه به خصوصی را برای مقام معظم رهبری قائل هستیم و میدانیم که ایشان برای ما در همه کارها، یک شاخصه هستند.
*ماجرای دیدار آقا مصطفی با رهبر انقلاب
آیا آقا مصطفی با رهبر انقلاب دیداری داشتهاند؟
_موضعگیریهای رهبر انقلاب و توجه ایشان نسبت به همه شهدای گرانقدر ایران اسلامی، برای ما مسلم و مشخص است. توجه ایشان به خانواده ما نیز برایمان مسلم است. مصطفی یک بار در خدمت مقام معظم رهبری بودند و مطابق با آنچه که دوستان و همکارانش برای ما گفتهاند، در دیدار با ایشان راجع به مسئله هستهای و مشکلاتی که در حوزه کارش وجود داشته، سخن گفته است.
گویا مصطفی رابطه خوبی با مقام معظم رهبری داشتهاند و لطف و مرحمتی که رهبر انقلاب به ایشان روا داشته، باعث افتخار ماست که ایشان اینگونه نسبت به مصطفی اظهار محبت کردند و این مسئله ما را شرمنده کرده است. هر زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی ما را دعوت میکردند و به دیدار ایشان میرفتیم، ما را مورد لطف، مرحمت و تفقد فراوان قرار میدادند.
*تعبیر جالب مقام معظم رهبری از شهدا
یک خاطره ناب و یک حس خوب از دیدارهایی که با رهبر انقلاب داشتهاید، برای ما تعریف کنید؟
_روزی در خدمت مقام معظم رهبری بودم، از قضا چند مهمان دیگر هم داشتند به همین منظور ایشان فرمودند که ما در اتاق کناری باشیم تا ایشان به دیگر مهمانان رسیدگی کنند و بعد به محضر ایشان برسیم. بعد از اینکه تشریف آوردند ما را مورد لطف و مرحمت قرار دادند و فرمودند: فلانی من در کاری در عجبم که هر جا صحبت از مصطفی میشود، هر کسی یک خاطره خوب و نظر خوبی نسبت به شهید شما دارد و آن هم دلیلش این است که رابطه ایشان یعنی هم رابطه کاری و هم ایمانی با خداوند تبارک و تعالی، بسیار خوب و بالا بوده است.
ایشان با اشاره به مسئلهای جالب توجه فرمودند که شهدا به منزله یک شیشه عطر هستند و این شیشه عطر تا موقعی که در آن باز نشده و شما بویی استشمام نکردهاید، نمیدانید که چه بویی دارد، وقتی در شیشه عطر باز میشود و عطر آن پراکنده میشود، هر کسی که میآید یک ویژگی و فضیلت از شهدا تعریف میکند.
اخیرا در خدمت رهبر انقلاب بودیم. در ماه مبارک رمضان من و علیرضا سر سفره افطار نشسته بودیم و من مشغول صحبت کردن با علیرضا بودم. ناگهان دیدم کسی که رو به روی من نشسته است اشاره میکند که مقام معظم رهبری با شما کاری دارد و من در همان لحظه گفتم علی جان به سمت آقا برو چرا که ایشان ما را صدا کرده است.
رهبری فرمودند: نه من با علی کاری ندارم چرا که قبلا او را دیده و بوسیدهام بلکه میخواهم شما را ببوسم. من نیز در پاسخ به اقدام ایشان گفتم انشاءالله خداوند شما را برای ما نگه دارد و ایشان با کمال بلندنظری و مهربانی خودشان فرمودند: خداوند شما را هم برای ما نگه دارد. این خاطره بسیار شیرین و گوارایی برای من بود.
*بیمِهری مسئولان به شهادت آقا مصطفی
آیا تاکنون در مورد ترور آقا مصطفی شکایتی داشتهاید و موضوع شهادت ایشان را در مجامع بین المللی پیگیری کردهاید؟
_متاسفانه ما از اوایل ترور تاکنون به یک سری از دادگاهها و نیز قوه قضاییه که مربوط به این جنایت میشد سر زدیم، اما در موردی خدمت یکی از مسئولان قوه قضاییه رسیدم و او برخورد نامناسبی با ما کرد و من به این نتیجه رسیدم که آن بزرگی و متانت خود را حفظ کرده و پاسخی به این برخورد ندهم.
او به بنده گفت: آقای احمدی روشن اگر پی این آمدید که پول خون فرزند خود را بگیرید... این شخص مسائلی از این قبیل را مطرح کرد و همین موضوع مرا برآشفت و به این نتیجه رسیدم که موضوع را پیگیری نکنم.
پیگیری این مسئله به عهده مسئولان است و این موضوع باید توسط مسئولان رده بالای ما در دستور کار قرار گیرد که متأسفانه تاکنون حدود شش سالی است که از این مسئله میگذرد، اما هنوز هیچ خبری از طرف دولتیها و کسانی که باید این وظیفه را انجام دهند، دریافت نکردهایم.
به عنوان مثال اگر در خیابان یک فردی با چاقو به فرد دیگری حمله کند، دیگر این فرد را رهایش نمیکنند، اما متأسفانه شش سالی است که هیچ کس از طرف دولتیها با وجود درخواست ما به این سوالات پاسخ نداده که نتیجه پرونده مصطفی چگونه است و اکنون کسانی که مصطفی را به شهادت رساندهاند، کجا هستند؟ ما همچنان از این مسئله بی اطلاع هستیم که این موضوع خوبی نیست، زیرا مسئولان در این مورد کوتاهی میکنند و حتی نمیخواهند درباره کسانی که در ترور مصطفی نقش داشته و به ظاهر دستگیر شدهاند، خبر صحیحی بدهند و بگویند که چه برخوردی خواهند کرد؟
*کنار گذاشتن تقیه برای بیان انتقادات
شما به عنوان پدر شهید حضور زیادی در عرصههای سیاسی دارید؛ گاهی اوقات موضعگیریهای شما بسیار شفاف و تند است به همین دلیل یک سری انتقاداتی به شما وارد میکنند.
_من اگر صحبتی میکنم به دلیل این است که شاخصه ما رهبر معظم انقلاب اسلامی است. حضرت آقا نیز در یک مورد با دانشجویان کشور بحث و گفتگوهایی داشتند و در همان روز خطاب به دانشجویان فرمودند که نقدهایتان را بدون تقیه بگویید.
این جمله حضرت آقا یک درس بود و به نظر شما آیا نظر آقا فقط دانشجویان سراسر کشور بودند؟ خیر، بلکه این جمله ایشان خطاب به همه آحاد ملت ایران بوده است. نظر حضرت آقا به همه مردم ایران به ویژه کسانی بود که تریبون و مخاطبی در اختیار دارند و میتوانند حرفهایشان را بزنند.
بارها مسئولان مملکتی به عنوان مثال رئیس جمهور در صحبتهایشان گفتهاند که کشور از رکود عبور کرده و تورم را کنترل کردهایم.
رئیس جمهور در زمان تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود که برای تعیین دقیق نرخ تورم باید به جیب مردم نگاه کرد نه آمار و ارقامی که اعلام میشود؛ اما اکنون ما میبینیم بعد از اینکه ایشان رای آوردند با ارائه آمار و ارقامی به مردم گفتند که ما تورم را کنترل کرده و از رکود عبور کردهایم.
ایشان همچنین گفتهاند که ما بیکاران را استخدام کردهایم، اما اگر اینطور بود چرا اکنون مردم باید بیایند و اعتراض کنند.
اگر وضع اقتصادی مردم مناسب بود مگر بیکار بودند که نسبت به دولت خود اعتراض کنند و از طرفی دیگر دشمنان ما از این مسئله سوء استفاده کرده و ما را مورد هجمه خود قرار دهند و در نهایت این دردسرها را برای ملت ما و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فراهم کنند؟!
*نپذیرفتن دعوت ظریف قبل از توافق لوزان
تا حالا شده که با خودتان نسبت به نقدهایی که داشتهاید، فکر کرده و به این نتیجه برسید که نقدهای خود را تا اندازهای کم کنید؟
_خیر بنده هرگز کوتاه نمیآیم. به نظر میرسد شهادت مصطفی برای ما مسئله سهل و آسانی باشد چرا که خداوند تبارک و تعالی این ظرفیت را هم در اختیار مصطفی قرار داد و هم این لیاقت را به ما داد که خانواده شهید باشیم.
من یک برادر داشتم که سال 60 به جبهه اعزام شد و هنوز جسد او بازنگشته است و مادرم تا زمانی که رحلت نکرده بود، همیشه چشمانش به دَر بود و هنوز هم پیکر پاک و مطهر برادرم محسن بازنگشته است. مصطفی نیز برای ما به منزله این است که خداوند برای ما ظرفیتی قرار داده و ما سوگ از دست دادن فرزند را باید تحمل کنیم.
در مقابل به خیانتهایی که به کشورمان میشود، ناراحت هستیم. دشمنان ما اکنون دین ما را نشانه گرفتند و رهبری ما سیبل دشمنان ماست و آنان این مرد بزرگوار را نشانه گرفتهاند، چرا که او مانند یک سد مستحکم در برابر هجمههای نظام زورگوی استکبار جهانی، یک تنه ایستاده است.
ما به هیچ وجه در مقابل این مسائل کوتاه نخواهیم آمد. مصطفی بارها میگفت که هرکسی چهار لیتر خون بیشتر ندارد و اگر این چهار لیتر خون را در راه دوست بدهی، هیچ کار بزرگی انجام نمیدهی. ما نیز یک نفس و چهار لیتر خون بیشتر نداریم و اگر این را نیز در راه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی بدهیم، کار بزرگی نکردهایم.
ما بر مواضع خود ایستادهایم. قبل از انعقاد قرارداد لوزان توسط آقای ظریف، بارها ما را دعوت کردند به دیدارشان برویم، اما ما قبول نکرده و این کار را نمیکنیم؛ به دلیل اینکه وقفههایی که در صنعت هستهای کشور ایجاد شده را تأیید نمیکنیم.
شما روی خوشی به برجام و عملکرد سازمان انرژی اتمی نشان ندادهاید، به طور خلاصه دلیل این کار خود را برای ما بگویید.
_ما عمل افراد را میبینیم و این عمل برای ما ملاک است، به دلیل اینکه بعد از جریان برجام نافرجام، از 19 هزار دستگاه سانتریفیوژ هستهای در اختیار ما، حدود 13 هزار دستگاهش را که مصطفی با خون و دل قطعات آن را از خارج کشور وارد کرده بود، از رده خارج کردند.
مصطفی در این خصوص مقداری را نیز در داخل کشور بومیسازی کرد و تأکیدش بر این بود که این کار انجام شود و این موضوع به لطف خداوند انجام شد، یعنی ما حدود 5 هزار دستگاه سانتریفیوژ از نسل یک داشتیم که این جوابگوی صنعت هستهای ما نبود، بنابراین مصطفی بخشی از قطعات این دستگاهها را از خارج کشور، وارد کرد.
میدانید که وارد کردن این دستگاهها کار آسانی نبود، با توجه به اینکه استکبار جهانی ما را در تحریم قرار داده بود، اما با آن شجاعت و اشرافی که مصطفی در صنعت هستهای داشت، قطعات آن را از کشورهای خارج وارد کرد و حدود 400 هزار دستگاه وارد کرد که در مجموع 19 الی 20 هزار سانتریفیوژ نسل یک داشتیم.
اما ما حدود 13 هزار دستگاه را از رده خارج کردیم و برچیدیم. تولید این دستگاهها مانند قطعات موتور ماشین نیست که آن را باز کنیم و بعد مجددا سرجایش گذاشته و آن را درست کنیم بلکه با یک ظرافت خاصی برچیده میشود.
*قولی که صالحی به آن عمل نکرد
نمیتوانید نقدهایتان را در فضای دیگر بگویید تا مسئولان از آنها استفاده کنند؟
_چندین بار به صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کردیم از زمانی که شما رئیس سازمان انرژی اتمی شدید بهترین، نخبهترین، زبدهترین و متعهدترین نیروهای صنعت هستهای را بیکار کردهاید. دلیل این کار چه بوده است؟
حتی یک شب صالحی را به منزلمان دعوت کردیم که او منکر این مسئله بود. به همین دلیل من با یکی از اشخاصی که از سازمان انرژی اتمی اخراج شده بود تماس گرفتم و به صالحی گفتم که این اتفاق افتاده است.
هنگامی که صالحی میخواست منزل ما را ترک کند، سه بار دست بر روی چشمش گذاشت و خطاب به من و حاج خانم گفت به محض برگشتن به سازمان انرژی اتمی پیگیر این موضوع میشود، اما فردای آن روز شاهد بودیم که همکاران ایشان به سایتهای مختلف پیام فرستاده بودند که این موضوع بررسی شد و صحت نداشته است.
آنها بهترین نیروها را از سازمان انرژی اتمی بیرون کردند. کسی که رئیس مصطفی بود و غنیسازی را در کنار مصطفی از 3.5 تا 20 درصد رسانده بود، از سازمان انرژی اتمی اخراج شد. یکی دیگر از این عزیزان اکنون در اداره آب و فاضلاب شهر تهران مشغول به کار است و رابطهای با صنعت هستهای ندارد.
دلیل غیبت خانواده شما در جلسه دیدار با رئیس جمهور بعد از برجام چه بود؟
_دلیلش این است که ما نمیتوانیم با این دولت کنار بیاییم. اگر دولت جایی باشد و ما هم حضور پیدا کنیم، یعنی آن را تائید کردهایم.
هفته گذشته شاهد یکسری ناآرامیهایی در کشور بودیم. احساستان در اینگونه مواقع چیست؟ نگران نمیشوید؟
_مردم در مخمصه بزرگ قرار دارند. یک عده مالباخته که پولشان را بردهاند، کسی به دادشان نمیرسد. وضعیت معیشت مردم خراب است و در این شرایط برخی مدیران حقوقهای چند صد میلیونی میگیرند.
این مردم با گذشت و بزرگوار هستند که هر زمانی که نیاز باشد و موردی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی پیش بیاید علیرغم مشکلاتی که دارند در صحنه حاضر میشوند و علیه آشوبگران تظاهرات میکنند.
صحبت پایانی
این قلب و دل را که میبینید صندوقچه اسرار است، اگر بخواهم برای شما صحبت کنم نه در حوصله شماست و نه در وقت میگنجد.
در چند روز گذشته که برای سرکشی به مناطق زلزله زده به سرپل ذهاب رفته بودم، صحنههایی را دیدم که واقعا ناراحت شدم. هنوز چادری که حضرت آقا در آن یک روستایی را مورد تفقد قرار دادند برپا بود و صاحبان آن هنوز کانکس دریافت نکرده بودند.
شک نکنید اگر بچههای سپاه و افرادی مانند سردار سعید قاسمی و امثال او در منطقه نبودند، باید خدا به داد مردم بدبخت و بیچاره میرسید.
ردپایی که شهدا برای ما گذاشتهاند چیست؟
_ردپایش این است که من اکنون از موضع مصطفی، امثال مصطفی و شهدا حمایت میکنم و پا در جای پای مصطفی گذاشتهام. مصطفی نهایت سعیاش بر این بود که ایرانی آباد، آزاد و مستقل داشته باشیم. مصطفی نمیخواست دست گدایی مثل بعضیها پیش دشمن دراز کند. مصطفی و مصطفیها ما را از نظر علم هستهای خودکفا کردند. ما کوتاه نمیآییم و جا پای شهدا میگذاریم. ما نمیترسیم چون ولایتمداری و بصیرت هزینه دارد و هزینه آن را میپردازیم.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/