افزایش ثروت ملی با سرمایه گذاری خارجی محقق نمیشود/ 50 درصد اقتصاد ملی در شهرستانها متمرکز است
به گزارش خبرنگار احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، از میان باغ و خیابانهای باصفای دانشگاه امام صادق(ع) عبور کردیم تا به اتاق شماره 18 رسیدیم، اتاقی که غیر از پرداختن به امور دانشجویی، مکانی برای رفتوآمدهای اصحاب رسانه است، کارش زیاد است و فرصتش کم؛ این را شلوغی دفتر کار و کتابهای اقتصادی و سیاسی روی میزش نشان میدهد. روبروی در ورودی، پشت همان میز شلوغ نشسته؛ اقتصاددان است و سیاستمداری کار کشته؛ کتابخانه نسبتا بزرگی گوشه اتاق قرار گرفته که از کتابهای رنگ و وارنگ انباشته است.
بخشی از جوانی خود را در جنگ ایران و عراق و در جبهههای جنگ گذرانده؛ با این حال، فعالیتهای انقلابیش، وی را از تحصیل در مدارج بالای علمی بازنداشته است. در سال 1362 در رشته اقتصاد، کارشناسی ارشد گرفته و سه سال بعد به عضویت شورای عالی آموزش و پرورش درآمده است که این عضویت تاکنون نیز ادامه دارد. ریاست مرکز تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین ریاست گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در قم را میتوان از دیگر فعالیتهای علمی او در دهه شصت دانست.
در کارنامه دهه هفتادش ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق، عضویت در هیأت امنای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و ریاست بر گروه اقتصاد شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی دانشگاهها به چشم میخورد.
علاوه بر اینها بسیاری از فعالیتهای تحقیقاتی پژوهشی را پیگری کرده و برخی از آنها را شخصا کلید زده است. در این زمینه مواردی چون تألیف ۹ کتاب تحقیقی تخصصی در خصوص اقتصاد اسلامی، ارائه بیش از 30 مقاله آموزشی تحقیقاتی در مجلات معتبر کشور یا در کنفرانسهای خارجی، راهاندازی دو دوره فقهالاقتصاد در دانشگاه امام صادق(ع) و راهنمایی حدود سی رساله دکترا، بیش از پنجاه پایاننامه کارشناسی ارشد و تدریس در دانشگاه امام صادق با رتبه استاد تمام را میتوان جزو فعالیتهایش نام برد. وی در سال 78 به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز درآمد و هم اکنون سخنگوی این حزب است. «حجتالاسلام والمسلمین مصباحیمقدم» نماینده مجلس شورای اسلامی در ادوار هشتم و نهم از شهر تهران و همچنین عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال حاضر است.
مشروح گفتوگوی آنا با «حجتالاسلام والمسلمین مصباحیمقدم» در ادامه می آید.
* اخیراً ریاست کمیسیون زیربنایی را در مجمع تشخیص مصلحت بر عهده گرفتهاید، درباره فعالیتهای این بخش توضیح دهید و بفرمایید در سفرهای استانی در این زمینه چه میگذرد؟
- کمیسیون زیربنایی و تولیدی شامل همه مسائل زیربنایی کشور مانند کشاورزی، صنعت، معدن، حمل و نقل، فناوری و ارتباطات، آب، محیط زیست، توسعه دریا محور و آمایش سرزمینی جمعیت و امثال اینها میشود و مهمترین کمیسیون مجمع تشخیص مصلحت است که پیش از این مرحوم آیت الله رفسنجانی شخصاً اداره آن را بر عهده داشتند. البته مجمع تشخیص مصلحت نظام یک کمیسیون اقتصاد هم دارد که به صورت خاص به مسائل اقتصاد مانند بانک، بیمه، بازار سرمایه، مالیات و امثال اینها میپردازد که آقای محسن رضایی ریاست آن را برعهده دارد. چیزی که مسلم است ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستها را وضع میکنیم و به عنوان مشاور خدمت مقام معظم رهبری عرضه میداریم و ایشان بعد از تایید ابلاغ میفرمایند و بعد از آن هم وظیفه نظارت بر اجرایی شدن این مصوبات را داریم.
سفرهای استانی که اخیرا داشتم با موضوع سیاستهای اقتصاد مقاومتی بود که من به سه استان هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان سفر کردم که طی آن با نخبگان، کارآفرینان و مدیران بخش عمومی مانند فرمانداران استاندار، امام جمعه و ... جلسه داشتم؛ همچنین از طریق تلویزیون با مردم هم صحبت کردم.
* چقدر از پتانسیل اقتصاد مقاومتی را در شهرستانها میبینید و چه مقدار آن را در تهران؟
- حدود 50 درصد اقتصاد ملی ما در تهران متمرکز شده است و نیم دیگر آن در شهرستانها؛ از این جهت ظرفیت خالی در خارج از تهران بسیار بسیار گسترده است و اقتصاد مقاومتی هم قصد دارد ظرفیتهای خالی را فعال کند. به عنوان مثال استان سیستان و بلوچستان بنا به توضیحاتی که فعالان اقتصادی آنجا از جمله اتاق بازرگانی، عنوان کردند، این ظرفیت را دارد که به قطب کشاورزی کشور تبدیل شود؛ که من خودم فکرش را هم نمیکردم. بنا به گفته کارشناسان این استان از نظر آب و استعداد زمین، بسیار عالی است. بنابراین سرمایهگذاری و رفع موانع از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین این استان با کراچی پاکستان ارتباط نزدیکی دارد که الان هم مبادلاتی صورت میگیرد؛ اما این مبادلات تهاتری است و بدون ارز واسطه انجام میگیرد که بسیار هم خوب است و نزدیکی راه باعث شده به خوبی بتوانند نیازهای آن سوی مرز را تأمین کنند. طبعا توجه به چنین ظرفیتی کمک بزرگی برای تقویت اقتصاد منطقه خواهد بود.
بعلاوه تعداد روستاها و گستردگی آنان این امکان را پدید میآورد در صورت حمایت صنایع و تولیدات روستایی بتوانیم توسعه روستا محور را دنبال کنیم و در این صورت مرغ، تخممرغ، دام، شیر، گوشت و امثال اینها به خوبی میتواند در روستاهای منطقه تولید شود. معتقدم اگر تعاونیهای روستایی توسط جوانان تحصیلکرده بومی شکل بگیرد، دیگر نیازی به مهاجرت آنها از روستا به شهر نیست و خود این جوانان میتوانند محصولات روستاهای خود را بسته بندی و فراوری و صادر کنند و اگر چنین اتفاقی بیفتد رونق بسیار خوبی در اقتصاد روستا پدید میآید و روستائیان را به نوعی خودکفایی میرساند و اشتغال هم به شدت افزایش مییابد.
* برای اجرای برنامههای اقتصاد مقاومتی زمانبندی هم مشخصی هم در نظر گرفته شده است؟
- وظیفه مجمع تشخیص مصلحت نظام چیزی فراتر از سیاستگذاری و نظارت بر اجرای آن نیست. حوزه اجرا در اختیار دولت محترم است و دولت است که باید این سیاستها را اجرایی و عملیاتی کرده و برای اجرای آن برنامه داشته باشد؛ و مشخص شود چه مدتی میتواند سیاستها را اجرا کند تا شاهد نتایج و آثارش باشیم.
* کارشناسان برخی قوانین را دست و پاگیر عنوان میکنند مجمع تشخیص مصلحت در این خصوص برنامهای دارد؟
- رهبر معظم انقلاب در حکمی که در دوره جدید به اعضای مجمع تشخیص مصلحت دادند، وظیفه بازنگری سیاستهایی که بیش از 10 سال از ابلاغ آنها میگذرد را به مجمع واگذار کرده و فرمودند ببنید کدامیک از این سیاستها نیازمند بازنگری است و آنها پیشنهاد کند تا بازنگری آن ابلاغ شود؛ البته تا بازنگری صورت نگرفته و قوانین جایگزینش ابلاغ نشده است این سیاستها از دستور خارج نخواهد شد و همچنان به قوت خود باقی است تا زمانی که جایگزینش اعلام شود. رهبر معظم انقلاب همچنین فرمودند که تعداد این سیاستها بسیار زیاد است و باید تجمیع شود که در صدد این کار هم هستیم. نوعی همپوشانی و تکرار بین قوانین در بخشهای مختلف وجود دارد که باید این همپوشانی را در این بازنگری به آن توجه کنیم.
* مشکلات اقتصادی بزرگترین دغدغه کشور است، به نظر شما سیاست قطع یارانهها و گرانی بنزین که در لایحه بودجه آمده به این نارضایتیها دامن نخواهد زد؛ نظر مجمع در این زمینه چیست؟
- برخی معتقدند اصلاح قیمت حاملهای انرژی در دور اول باعث ناآرامی و به آتش کشیدن پمپ بنزینها شد، این مسأله درست نیست؛ چرا که آتش زدن پمپ بنزین مربوط به سال 1389 و اصلاح قیمت از 100 به 400 تومان نبود. زمانی که میخواستیم قانون هدفمندی را اجرا کنیم این نگرانی وجود داشت که نکند چنین اتفاقی بیفتد و جنجالهای اجتماعی بوجود بیاید! چرا که پیش از این چنین وقایعی اتفاق افتاده بود؛ اما خوشبختانه در این دوره تکرار نشد که این امر دو دلیل داشت. یکی اینکه نیروی انتظامی به خوبی برای مراقبت از پمپ بنزینها هماهنگ شد و نگذاشت که چنین اتفاقی بیفتد و دیگر اینکه درآمدی که از این راه به دست آمد بین خانوادهها باز توزیع شد و مردم با توجه به این مسأله نگران نشدند و جالب اینجاست که اصلاح قیمت حاملهای انرژی به دلیل مدیریت خوبی که صورت گرفت، حتی اثر تورمی خودش را طی یکسال از آغاز اجرا اصلا نشان نداد. مدیریت به این صورت بود که با اصناف مذاکره و موافقت شد تا آنها قیمتها را تغییر ندهند؛ انبارهای کالاها نیز تحت نظارت وزارت بازرگانی قرار گرفت و خروج کالا از انبار با نظارت انجام شد و ذخیره انبارها هم به دو برابر افزایش یافت تاجایی که بعد ناچار شدند ذخیره انبارها را به گونه دیگری رد کنند و حتی به این ذخایر نیاز هم نشد، یعنی مردم برای خرید کالا هجوم نیاوردند.
* پس معتقدید که افزایش قیمت بنزین عامل نارضایتی مردم نخواهد شد؟
- ببنید اصلاح قیمت حاملهای انرژی که از سال 89 تغییراتی داشت که بعد هم اینگونه شد که بنزین هزار تومان و گازئیل شد 300 تومان شد. این اصلاح قیمتها خیلی جلوتر از اینها و طی پنج سال توسعه پنجم این اتفاق باید میافتاد و این پروسه پایان مییافت تا ما به نقطه فوب خلیج فارس از نظر قیمت حاملهای انرژی میرسیدیم اگر این اتفاق در آن زمان میافتاد اوضاع به آرامش میرسید و ما نیازمند تغییر و اصلاح هر ساله قیمت حاملهای انرژی نداشتیم. این مطلب را از این جهت عرض کردم که بگویم دولت تا الان هم در اجرای طرح تأخیر داشته است و آن هم دلیلش روحیه محافظه کاری در دولت بود که میخواست انتخابات را پشت سر بگذارد و این کار چهار سال به تأخیر افتاد و چه بسا تاکنون بسیاری از مسائل و مشکلات هم حل شده بود.
از طرف دیگر شوک افزایش قیمت چهار تا هفت برابری قیمت بنزین در ایجاد تنش روانی جامعه آنقدر اثر گذار نبود که شاهد رشد جهشی قیمت و تورم باشیم. البته تورم بعد آن ظهور کرد که آن هم ناشی از استقراض از سیستم بانکی برای پرداخت یارانهها بود که دولت 9 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرد و این 9 هزار میلیارد تومان، 5 برابر خود نقدینگی تولید کرد. این نقدینگی تولید شده سنگین، دردسر ایجاد کرد و تورم را بالا برد. 45 هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید کم نیست و این نکته مهمی است.
علیالقاعده به صورت طبیعی ما نباید انتظار داشته باشیم افزایش قیمت حاملهای انرژی -بنزین، نفت- گازوئیل- آن هم با افزایش 50 درصدی، و نه بیشتر، شوک روانی ایجاد کند. نکته مهم این است که دولت باید افکار عمومی را مدیریت و مردم را قانع کند که این اقدام به نفع اقتصاد ملی، تولید و اشتغال است. البته آقای رئیس جمهور بخشی از این حرفها را گفتهاند؛ ولی نیاز به توضیح بیشتری است تا آرامش در جامعه پدید بیاید و این قانون بتواند اجرایی و عملیاتی شود. نکته دیگر اینکه اصلاح قیمت حاملهای انرژی باید همراه اصلاح سیاستهای غیرقیمتی باشد، مانند اصلاح موتور در خودروها که اگر این اتفاق بیفتد مقدار مصرف کاهش پیدا میکند و اگر مقدار مصرف در خودروها، کامیونها و کارخانهها کاهش پیدا کرد، بخش مهمی از درآمد ناشی از صادرات انرژیهایی خواهد بود که در بخش صرفه جویی شده است و دولت درآمدی که در اینجا به دست میآورد را میتواند به زخم اشتغال، رونق تولید و فعالیتهای تولیدی بزند و طبعا اگر این قانون ناقص و بخشی، اجرا شود، چنین آثار و نتایج خوبی را به ببار نخواهد آورد.
* راه برون رفت از مشکلات معیشتی مردم چیست؟
- راه برون رفت از مشکلات مردم افزایش ثروت ملی است که این هم با سرمایه گذاری خارجی تحقق پیدا نمیکند. متأسفانه دولت نسبت به تسهیل سرمایهگذاری خارجی بسیار اهتمام دارد که نتیجهای هم حاصل نشده است و ما باید در اقتصاد ملی خودمان سرمایهگذاری کنیم. 80 درصد اقتصاد کشور مربوط به درون کشور و 20 درصد از ناحیه صادرات، واردات و بخش خارجی است. این 80 درصد، ظرفیت افزایش کیک ثروت ملی را از راه حاملهای انرژی دارد. وزارت نفت چند سال قبل گزارشی را منتشر کرد مبنی بر اینکه اگر بهینهسازی مصرف انرژی صورت گیرد و مقدار انرژی صرفه جویی شده را صادر کنیم سالانه 100 میلیارد دلار درآمد جدید به دست دولت میآید و این سرمایهای است که میتوان با آن ثروت ملی را افزایش داد. اگر چنین درآمد ارزی از فروش حاملهای انرژی داشته باشیم جهشی در تولید خواهیم داشت که موجب افزایش اشتغال و بهبود معیشت خانوادهها خواهد شد. البته خانوادههایی هستند که از این راهها نمیتوان نیازشان را تامین کرد. و فقط باید به آنها کمک نقدی و مالی و معیشتی داد و شاید باید عددشان را هم اضافه کرد تا از زیر خط فقر خارج شوند و اگر چنین کنیم رضایت عمومی تامین میشود.
* جامعه روحانیت مبارز بعد از 88 دچار انشقاق شد و اعضای تأثیرگذاری مانند آیتالله هاشمی از آن فاصله گرفتند. توضیح دهید چرا در انتخابات از آیتالله هاشمی حمایت نکردید؛ از احمدینژاد چطور؟
- جامعه روحانیت در دور اول انتخابات سال 84، با صدور بیانیه از آیتالله هاشمی حمایت رسمی کرد و وقتی انتخابات به دور دوم رسید و رقابت بین آیتالله هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد بوجود آمد، از هیچ کدام حمایت نکرد. - و این داستانی دارد که اکنون نیازی به تاکیدش ندارم- پس جامعه روحانیت از آیتالله هاشمی رفسنجانی حمایت کرد و از احمدینژاد حمایت نکرد. اما آقای هاشمی در طول ریاست جمهوری و مجلس هر چند به ندرت، در جلسات جامعه روحانیت شرکت میکردند و همیشه میفرمودند که به دلیل شرایط امنیتی که دارند جلسات جامعه روحانیت باید در دفتر ایشان برگزار شود و میگفتند اگر جلسات جای دیگری برگزار شود من معذوریت دارم. خاطرم هست که اگر جلسات در دفتر آیتالله یزدی در شورای نگهبان هم برگزار میشد ایشان حضور پیدا میکردند. یک وقت هم آمدند دانشگاه امام صادق در دفتر آیت الله مهدوی کنی، که البته مسائلی که رخ داد باعث رنجش خاطر آیتالله مهدوی کنی هم شد؛ چون تیم محافظتی آیتالله هاشمی رفسنجانی همه چیز را در دفتر آیتالله کنی پلمپ کرد و آیت الله هاشمی هم گفتند من میدانستم اگر بیایم مایه زحمت میشوم -به هر صورت آیتالله مهدوی کنی خودشان شخصیت بزرگی بودند- بنابراین علت شرکت نکردن آیتالله هاشمی در جلسات جامعه روحانیت این بود و بعدها هم هیچگاه نگفتند که من عضو جامعه نیستم و در جلسات شرکت نمیکنم و هر گاه صحبت میشد اذعان میکردند که دفتر من آماده است؛ هر زمان که خواستید بگویید من جلسه را اینجا تشکیل دهم.
* برنامه جامعه روحانیت برای انتخابات 89 و 1400 چیست؟
- هنوز هیچ برنامهای نداریم و ورود به بحث انتخابات را زود میدانیم.
* احتمال دارد بار دیگر تحت عنوان جمنا وارد فضای انتخابات شوید یا محوریت را به دست خواهید گرفت؟
- بستگی به شرایط دارد جمنایی که تشکیل شد بتواند استمرار پیدا کند یا خیر!
* برخی احمدینژاد را مقصر اصلی فتنه 88 میدانند و معتقدند سخنان او در مناظرات کشور را به آشوب کشاند، نظرشما چیست؟
- زمان گذشته و بعضی بسیاری از چیزها را فراموش کردهاند. احمدینژاد در مناظرات انتخاباتی خطای بزرگی مرتکب شد و به اظهاراتی پرداخت که به شدت ناراحت کننده بود و حقوق برخی افراد مانند مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله ناطقنوری در آن مناظرات ضایع شد و بعدا هم اصلا جبران نشد. اما آنان که میگویند راس فتنه احمدینژاد بود، دچار خطای بزرگی شدهاند؛ چرا که فتنه بعد از انتخابات و زمانی که نتایج اعلام شد، کلید خورد. عدهای یادشان نرود که میرحسین موسوی از نتایج انتخابات تمکین نکرد و قبل از اعلام نتایج گفت که من برنده انتخاباتم و با طرح «تقلب بزرگ» «دروغ بزرگ» را گفت و مردم را به خیابانها دعوت کرد و به دنبال آن 17 بیانیه صادر کرد و یکسال کشور را به آشوب و اغتشاش کشاند. فتنه این است و به نظرم عدهای آدرس را اشتباه میدهند. من حرفی ندارم که برخی میگویند احمدینژاد بابت مسائلی که در مناظرات 88 مطرح کرد باید محاکمه شود. خب بشود؛ ما حرفی نداریم! اما برابر نهادن این دو موضوع غلط است.
انتخابات سال 88 یک حماسه بزرگ بود که 40 میلیون نفر برای اولین بار و بالای 85 درصد کسانی که حق شرکت در رای گیری داشتند در آن شرکت کردند. افتخار بسیار بزرگی بود و کشور میتوانست در سطوح بین المللی و منطقهای از آن استفاده کند و موسوی کاری کرد که ضربهای سنگین به جایگاه و موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و جهان زد. برخی این را نمیبینند که رفتار و گفتار موسوی حیثیت ما را مورد خدشه قرارداد. دشمنان ما را تحریک کرد؛ رژیم صهونیستی اعلام کرد آنهایی که در خیابان هستند، حرف ما را میزنند و یادمان نرفته کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت که از آنهایی که کف خیابان هستند حمایت میکنیم و اینها خطاهای بزرگی بود که صورت گرفت.
گفتوگو از معصومه رضاییان
انتهای پیام/