تلاش منافقین در صدر اسلام برای اغتشاش در جامعه/ اگر عدالت باشد مردم شرایط بد اقتصادی را تحمل میکنند
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری آنا همواره تامل و تفحص در متن «تاریخ» راهگشای مسیر اکنون و حتی آبادی آینده خواهد بود. قطعا ما هیچوقت نمی توانیم ادعای ظهور و بروز حکومتی اسلامی را داشته باشیم و نظری بر «تاریخ اسلام» و کنشهای بزرگان دین اسلام در مواجه با اعتراضات، اغتشاشات و آشوبها را نادیده بگیریم. برای فهم اینکه چه قرائنی از رفتار پیشوایان دین اسلام در مواجه با مخالفان در متن تاریخ اسلام در متون تاریخی وجود دارد به پای صحبتهای دکتر محمد حسین رجبی دوانی، عضو هیات علمی دانشگاه و از پژوهشگران و اساتید بنام حوزه تاریخ اسلام رفتیم و در زیر متن این گفتوگوی تفصیلی با موضوع «اعتراض و اغتشاش» را میخوانید.
*اجمالا تحلیلتان از اعتراضات اخیر در سطح کشورمان را بفرمایید
فشار اقتصادی زیاد و به خصوص تبعیض و فساد اقتصادی و مواردی مانند حقوقهای نجومی، آن هم در زمان وضعیت نامناسب اقتصادی مردم و زمانی که ملت به سختی کمر راست میکنند، باید باعث شرمساری دولت باشد. همچنین کلاهبرداریهایی که در قالب موسسات مالی در مورد مردم صورت گرفت و عدم برخورد قاطع با متخلفین اقتصادی را می توان دلیل مهمی برای اعتراض اکنون مردم کشورمان دانست.
حتی انقلابیون و مردمی که پای نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند مبتلا به مشکلات اقتصادی شده و این قبیل کنش ها مانند حقوقهای نجومی و اختلاسها را لکه ننگی بر قامت مقدس جمهوری اسلامی میبینند و آن را به هیچ عنوان نمیپسندند.
عدم وجود ارادهای قوی در برخورد با موارد اعتراضی مردم، از سوی قوای سهگانه کشور نیز از جمله مواردی است که اعتراض مردم و حتی انقلابیون ما را برانگیخته است.
پس از ظهور فشارهای اقتصادی، پیش بینی شده بود که اگر کسانی اعتراضی دارند می توانند از طریق قانونی آن را بیان کنند، اما به دلیل عدم حضور جریانهای سیاسی و قدرت نامطلوب احزاب برای اینکه بتوانند مسئولیت مدیریت این اعتراضات را به عهده بگیرند نیز مزید بر علت شد تا شاهد اعتراضاتی تند و رادیکال باشیم.
از طرفی هم عدم استقبال دولتهای ما در برگزاری تظاهرات مردمی برای بیان اعتراضاتشان هم از جمله مواردی بود که این جنس اعتراضات را رقم زد.
با توجه به موارد مذکور بنده و دیگر دوستان پیشبینی میکردیم که شاهد برون ریخت ناگهانی اینچنینی از سوی مردم تحت فشار باشیم.
البته در این میان مسئولین نیز با دادن امیدهای واهی و همچنین آمارسازیهای غیر واقعی نسبت به حقیقت وضعیت معیشتی مردم، بسیار مهم و تاثیرگذار بودند. در نهایت باید گفت اگر مواردی رعایت میشد کار به اینجایی که اکنون میبینیم نمیرسید.
*آیا ما در تاریخ اسلام، مواردی مشابه این جریانات اعتراضی و همچنین ظهور چنین اغتشاشاتی داشتهایم؟ بزرگان دین اسلام مانند پیامبر اسلام و ائمه پس از ایشان چه عکسالعملی در مواجه با چنین اغتشاشاتی داشتند؟
وقتی ما در مورد حکومت در تاریخ اسلام صحبت میکنیم دو برهه وجود دارد که برای ما مبنا و راهگشاست، نخست ظهور پیامبر اسلام و تشکیل حکومت اسلامی است و دیگر دورانی است که امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) حدود 5 سال و نیم حکومت را در دست داشتند. بقیه این تاریخ به سبب حاکمیتهای غاصبانه و ناحق نمیتواند برای ما ملاک باشد و مورد تحلیل قرار گیرد.
اما در عصر پیامبر(ص) اگر چه میبینیم در ابتدای آغاز تشکیل حکومت اسلامی اوضاع اقتصادی مناسب نیست ولی چون عدل کاملی برقرار است و اگر فقری هم هست برای همه است و اگر هم اموالی در اختیار دولت اسلام قرار می گیرد به مساوات و عادلانه به مردم داده میشود شاهد آرامش هستیم. ما در این دوران و با وجود چنین شرایطی، هرگز شاهد اعتراض از حیث اقتصادی نیستیم و حتی به سبب جو و فضای برادری و ارزشی که در این زمان پدید آمده بود، بین مردم نیز شاهد رفتارهایی بر مبنای برادری و اخلاق هستیم.
فقط در یکی دو مورد توسط منافقین تلاشی صورت گرفت تا آرامش و وحدت جامعه اسلامی بر هم زده شود و باعث فتنهای شوند که با تدبیر رسول اکرم(ص) و نزول آیاتی در افشای توطئه منافقین عاملان این حرکت خائنانه افشا شدند و مورد بغض و خفت توسط مردم قرار گرفتند.
اما در عهد خلافت امیرالمومنین(ع) باز هم شاهدیم که آن وجود مقدس در مسائل اقتصادی با عدل محض و کامل مواجه میشوند و اگرچه فتنههایی پدید می آید (که براثر به خطر افتادن منافع اقتصادی گروهی رانت خوار در زمان خلفای پیشین است) ولی کسی نمیتوانست عدالت علی را در عرصه اقتصادی، زیر سوال ببرد و به چالش بکشد. لذا همان کسانی که منافع اقتصادیشان در دولت علی ابن ابی طالب(ع) دیگر مانند سابق تامین نمیشد، بهانههای دیگری برای آشوب، مطرح کردند.
یکی از این بهانهها خونخواهی عثمان(خلیفه مقتول پیشین) بود که دستآویز فتنه و اغتشاش بر علیه علی ابن ابی طالب(ع) قرار گرفت و جنگ و فتنه جمل را محقق کرد و مخالفین عدل علی(ع) با شانتاژ، خدعه و فریب عدهای را در این جنگ جذب و با خود همراه میکنند تا برعلیه حکومت امام اول شیعیان بجنگند.
همچنین معاویه که از زمان خلیفه دوم در حکومت شامات جا خوش کرده بود با عزل خود از سوی امیرالمومنین مواجه شد، او هم برای اینکه موقعیت سابقش را از دست ندهد خونخواهی عثمان را بهانه کرد و در مقابل حضرت علی(ع) برتافت و عاملی بر پیدایش جنگ صفین و کشتار زیادی در این جنگ شد.
بعد هم شاهد ظهور خوارج هستیم که گروه بسیار مقدس مآب و بی بصیرت بودند. اینها قائلاند به اینکه امیرالمومنین با پذیرش حَکَمیت (نعوذ بالله) مبتلا به کفر شده و باید با او جنگید و از جایگاه خلافت بزیر کشیده شود. برای همین منظور شورشی میکنند و فتنهای برپا میکنند. امیرالمونین(ع) در ابتدا در برابر این فتنهها سعی میکنند که به صورت مسالمت آمیز و با گفتگو به نتیجهای مطلوب دست یابند.
برای نمونه در فتنه جمل حضرت می توانند «زبیر» که یکی از سران آشوب بود را قانع کرده و از آشوب و جنگ منصرف کند اما متاسفانه با حمایت عایشه که جایگاه همسری نبی مکرم اسلام(ص) را یدک می کشید بار دیگر آشوب ادامه یافت و جنگ به حضرت تحمیل شد.
در مواجه فتنه معاویه نیز امیرمومنان (ع) با ارسال نامهها و حتی فرستادگانی بارها خواستند تا فتنه و جنگی بوجود نیاید و معاویه از جایگاهش بصورت مسالمت آمیز، کناره بگیرد و بیش از این فساد جامعه اسلامی را فرا نگیرد. آن تبهکار و کسی که شوق قدرت چشمان او را کور کرده بود (معاویه) نپذیرفت با جوسازی های فراوان و با سو استفاده از فتنه جمل و این جمله که امیرالمومنین(ع) با همسر پیغمبر(ص) به جنگ برخواسته است، به ایجاد آشوب پرداخت و همین جاست که جنگ صفین نیز با فجایع زیاد و کشتارهای بسیاری پدید آمد.
امیرالمومنین(ع) در برابر خوارج معتقد بود، که اینها کسانی بودند که به دنبال حق بودند، اما گمراه شدند لذا با وجود اینکه خوارج جنایات زیادی کرده بودند (و یکی از اصحاب حضرت و همسر باردار او را به طرز عجیبی کشته بودند) علی (ع) مقابلشان ایستاد و با بحث و منطق نیرومند خود با آنها مواجه شد.
در روایات و متون تاریخی داریم که وقتی سخنان حضرت امیرالمومنین(ع) که حدود 12 هزار نفر از خوارج آن را میشنیدند به پایان رسید دو سوم از کسانی که میخواستند مقابل حضرت بجنگند سر باز زدند و به سوی امیرالمومنین (ع) بازگشتند. هشت هزار نفر در حالی که میگفتند توبه یا امیرالمومنین(ع) از صفوف خوارج بیرون آمدند و به صف سپاهیان علی ابن ابی طالب(ع) پیوستند. مابقی خوارجی که نیامدند با برخورد تند حضرت مواجه شده و شکست سنگینی خوردند.
ما باز در عهد امیرالمومنین(ع) شاهد شورشی یک ملعونی هستیم بنام «خریت ابن راشد ناجی» که این فرد بعد از جنگ نهروان آمد خدمت حضرت علی(ع) و به حضرت اعتراض کرد که چرا حَکَمیت را پذیرفتی؟ و حکومت اسلامی را به این نقطه رساندی؟ و حضرت با او تفصیلا به گفتوگو پرداخت و بحث کرد و او پس از بحث رفت و حتی حضرت بار دیگر پیش از رفتنش، از او خواست اگر باز هم سوال و ابهامی برایت رخ داد بپرس و بیا به گفتوگو بنشینیم، که این فرد از محضر علی ابن ابی طالب(ع) رفت اما زمانی برگشت که دست به شورش بر علیه حضرت زده بود و برای اینکه آسیبی به حضرت بزند روشی خائنانه در پیش گرفت و برای اینکه بتواند عدهای از جامعه را با خود همراه کند به سراغ بازماندگانی از بین خوارج رفت به آنها گفت حق با شماست و علی با پذیرش حکمیت کافر شده و باید مقابلش ایستاد و با او جنگید. با این حربه بود که آنها هم را با خود علیه علی(ع) همراه کرد. از طرفی همین آدم به سراغ طرفداران عثمان(خلیفه مقتول پیشین) رفت و آنها را هم با مظلومیت عثمان به خود جذب کرد.
در این میان، جالب اینجاست که عثمانیها و خوارج با هم بشدت دشمن بودند اما این شورشی (خریت ابن راشد ناجی) آنها را در یک صف در مقابل علی (ع) قرار داد.
این فرد حتی سراغ اهل کتاب رفت و به آنها گفت علی(ع) میخواهد شما را بیازارد و با گرفتن خراج زیاد، شما را تحت فشار قرار دهد و از همین رو عدهای از اهل کتاب را هم با خود همراه کرد. این فرد حتی گروه هایی که در شمال عراق از قبایل کرد بودند و از پیش هم سر به شورش نهاده بودند را هم به جمع مخالفین امیرالمومنین(ع) دعوت کرد و آنها را هم در مقابل علی(ع) قرار داد و فتنه و اغتشاشی جهت ضربه زدن به حکومت حق بپا کرد.
در این شرایط امیرالمومنین(ع) معقل ابن قیس ریاحی را برای مقابله با اینها فرستادند و او آنها را تعقیب کرد و این شورشیان از عراق امروز خارج شدند و به سمت سواحل خلیج فارس(بوشهر امروز) گریختند و در آنجا معقل ابن قیس آنها را به دام انداخت و خریت ابن راشد ناجی را به هلاکت رساند و گروهی از افرادی که با او همراه بودند نیز نابود شدند و بقیه که تسلیم حر شدند و از آنهایی که مسلمان بودند با گرفتن بیعتی دوباره با علی(ع)، آزاد کرد و آنهایی هم که اهل کتاب بودند و شرایط ذمه را زیر پا گذاشته بودند را نیز به اسارت برد.
بنابراین شواهد تاریخی باید گفت که برخورد پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) با چنین اعتراضات و شورشهایی در ابتدا همیشه با گفتوگو و نصیحت بوده وسپس با برخوردی قاطع مانع از ایجاد هرج و مرج و شورش میشدند.
مورد دیگر از اغتشاشاتی که در طول حکومت امیرالمومنان (ع) صورت گرفت «غارات معاویه» است. «غارات» جمع غارت است و به غارت کردنهایی که برای ایجاد رعب و وحشت و آشوب است گفته میشود که معاویه اساسا در توسل به غارات، بدنبال ایجاد تشویش و اغتشاش بر علیه علی(ع) بود.
*نگاه ائمه(ع) و شخص پیامبر اسلام (ص) به پدیده اقتصاد و نسبت آن با آرامش جامعه و حکومتداری را توضیح دهید.
در عین اینکه در تعابیر پیامبر(ص) و شخص امیرالمومنان تاکیداتی بر معرفت به خداوند و موقتی بودن این دنیا دیده میشود در همان حال در مورد اینکه مردم در دنیا و زیر سایه حکومت اسلامی حداقل رفاه ممکن را داشته باشند تاکیدات زیادی شده و البته این تاکیدات همیشه به گونهای است که اصالت «آخرت» از بین نرود.
در این راستا شخص نبی مکرم اسلام(ص) و امیرالمومنان (ع) در زمان حکومت داریشان، اموالی که برای حکومت اسلامی کسب میشد را به صورت بسیار عادلانه، دقیق و با مساوات میان مسلمین تقسیم میکردند.
یک مورد داریم، در زمان حکومت کوتاه مدت امیرالمومنان(ع) با اینکه عدل حضرت زبانزد عام وخاص بود ولی عدهای خواص رانت خوار که در زمان خلفای پیشین به اصطلاح امروزی حقوقهای نجومی دریافت میکردند آمدند و به علی (ع) اعتراض کردند و این رویه غلط از گذشته را حق خود می دانستند.
چون عدل و مساوات در تقسیم ثروت در زمان به امیرالمومنان(ع) به صورت مساوی بود کسی نمیتوانست در راستای ناعدالتی اعتراضی کند.
امیرالمومنان(ع) در ابتدای زمام داری حکومت 5 اصل را مطرح میکنند که دو مورد از آن مربوط به مسائل اقتصادی و به سامان رساندن وضع آشفتهای که خلیفه پیشین ایجاد کرده بود، است. در سیاستهای خلفای قبل عدهای سرمایه داری و مفت خور و گردن کلفتی را پیشه کار خود کرده بودند که شخص امیرالمومنان(ع) با این رویه به مخالفتی کاملا آشکار پرداختند و جلوی ادامه منافع ناعادلانه آنها را گرفتند و موکدانه میگفتند که من این روش اقتصادی غلط را در هم خواهم ریخت و عادلانه بیت المال را توزیع خواهم کرد.
گفتگو: محمدرضا زمانی خطیبی
انتهای پیام/