دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مراسم پاسداشت شهید مفتح و بزرگداشت روز وحدت حوزه و دانشگاه؛

وزیر ارشاد: وحدت حوزه و دانشگاه پروژه ای در بطن انقلاب اسلامی است/ دکتر مفتح: تبیین اسلام عقل محور وظیفه حوزه و دانشگاه است

مراسم بزرگداشت شهید دکتر مفتح و بزرگداشت روز وحدت حوزه و دانشگاه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.
کد خبر : 242847

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، مراسم پاسداشت مقام محمد مفتح و بزرگداشت روز وحدت حوزه و دانشگاه امروز با حضور عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معارف رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.


این مراسم با پخش کلیپی از شهید مفتح آغاز شد و در ادامه دکتر محمد صادق مفتح فرزند این شهید با حضور بر روی سن گفت: وحدت حوزه و دانشگاه یک ضرورت مستمر است و اصلا شاید فلسفه اینکه حضرت امام‌(ره) روزی به این نام نامیدند خواستند که هرساله تذکر داده شود که از این مطلب مهم نخبگان غفلت نکنند و با همکاری دو مجموعه دانشگاه و حوزه این تئوری تدوین شود.


وی افزود: ما در زمانه‌ای هستیم که سه الگو از اسلام وجود دارد. الگوی اول الگوی سکولار است که توسط ترکیه عرضه می‌شود و اسلام بسیار خشن با پرچمداری داعش را ارائه می‌کند. اسلام دیگر اسلام عقل‌محور و همه‌جانبه است که توسط جمهوری‌ اسلامی ایران در دنیا عرضه می‌شود. یقینا تدوین زوایای مختلف از این بحث بزرگترین مصداقی است که برعهده بزرگان حوزه و دانشگاه است که شاید بتواند ضرورت آن را بیش از پیش روشن کند و با تدوین آن را به دنیا عرضه کند.


در ادامه این مراسم طرح یادمان شهید مفتح به عنوان نخستین رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی رونمایی شد و قرار شد پس از ساخت این طرح بر روی دیوار ساختمانی که شهید مفتح در آن ترور شده نصب شود.


معارف، ریاست دانشکده الهیات اظهار کرد: دانشکده الهیات و معارف اسلامی مفتخر است که چون سال‌های قبل روز 27 آذر را به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه و با پاسداشت مقام شهید آیت‌الله محمد مفتح گرامی دارد. شهید مفتح به حق نمادی در وحدت حوزه و دانشگاه بود چون از طرفی به عنوان روحانی عالیقدر، مراجع علمی را در حوزه علمیه به پایان برده بود و از طرفی وارد دانشگاه شده و تا مقطع دکتری تحصیل کرد.


وی افزود:‌دکتر مفتح با اشاره و ارشاد استاد شهید مطهری مسئولیت ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی را برعهده گرفت و در حساس‌ترین ایام که مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی بود و مملکت هنوز به ثبات لازم نرسیده بود را برعهده گرفت. در آن زمان نهادها در حال شکل‌گیری بودند و مسئولیت‌پذیری امری خطیر محسوب می‌شد که جز ایثار، از خودگذشتگی، مایه‌ای دیگر نمی‌پذیرفت. شهید مفتح از پرچمداران مذاهب اسلامی بود و از پایه‌گذاران وحدت حوزه و دانشگاه محسوب می‌شد.


رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی اظهار کرد: به خاطر دارم در ایام پیروزی انقلاب در مسجد قبا با نگاهی تقریبی به مصر سفر کرد و چندین تن از افراد را به ایران آورد چرا که او معتقد به وحدت شیعه و سنی بود.


وی در کشور نماد عینی جمع حوزه و دانشگاه به شمار می‌رفت و اولین نسل دانشجویان پس از انقلاب را با وسواس زیادی گزینش کرد. چرا که در آن زمان این اجازه وجود داشت که با شناخت استعدادهای برتر، دانشجویان انتخاب شوند که همین امر شاید باعث شد برخی از همان‌ دانشجویان امروز در کسوت اساتید دانشگاه حضور پیدا کنند.


وی خاطرنشان کرد: شهید مفتح در شرایط دشوار ریاست دانشکده الهیات را برعهده گرفت که دانشگاهی در حال توسعه بود. در آن زمان دو رشته ساده فقه و فلسفه وجود داشت و توسعه رشته‌های علمی دانشکده از طریق شهید مفتح تدارک دیده شد،‌ به طوری که امروز 8 رشته علمی از کارشناسی تا دکترا را شاهد هستیم. امیدوارم با پرورش استعدادهای برتر و علاقه‌مندان به این حوزه وظیفه خود که معرفی اسلام ناب محمدی است را به خوبی انجام دهیم. من معتقد هستم امروز در راستای افکار دکتر مفتح از اساتید مشغول تحصیل هستند.


رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی درخصوص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که از جمله سخنرانان این مراسم بود، تاکید کرد: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از نظر شخصیتی از مصادیق عینی جمع حوزه و دانشگاه هستند چرا که به یک معنا پرورش‌یافته حوزه‌های دینی هستند که مدارج عالی را طی کرده و از سوی دیگر به عنوان پژوهشگر منشا خدمات عالی بوده است.


وی در سخنانش اشاره کرد: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از مدیران دانشکده الهیات (دکتر فقهی‌زاده) مدیر علوم قرآن و حدیث را به حوزه معاونت قرآن و عترت دعوت کرده که این امر اعتماد و استفاده اساتید دانشگاه در دستگاه‌های دولتی را نشان می‌دهد. حضور توانمند دانشگاه تهران در اداره مملکت یکی دیگر از نشانه‌هایی است که این انتخاب به اثبات می‌رساند. همچنین همکاری فقهی‌زاده با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند معنای دیگری داشته باشد که وی استاد علوم قرآن و حدیث بوده است که همان اشتراک و همگونی بیشتر است و ما امیدوار هستیم این همکاری ثمرات و آثار خود را بگذارد و تبلیغات قرآنی نظمی بهتر بگیرد و زمینه همکاری بیشتر معاونت و دانشگاه تهران فراهم شود تا اساتید به عنوان پژوهشگران و انجام وظیفه در معاونت فرهنگ و ارشاد اسلامی بپردازند.


معارف در بخش دیگری از سخنانش از رئیس سابق دانشکده الهیات و معارف اسلامی قدردانی کرد که در این مدت پیگیر راه‌اندازی کتابخانه دانشکده بوده است.


وی یادآور شد: فعالیت این کتابخانه از مهرماه سال جاری آغاز شده اما از امروز به صورت رسمی بازگشایی می‌شود.


معارف همچنین فعال شدن بخش‌های مختلف کتابخانه و سرمایه‌های فرهنگی را با تکمیل کتاب‌های روز که نیازمند حمایت و تخصیص اعتبارات است، لازم دانست و افزود: امیدوار هستم با این حمایت‌ها مدیران دانشکده در به روزرسانی و استفاده از تمام ظرفیت‌ها یاری شوند.


سیدعباس صالحی گفت: گرامیداشت خاصی دارم از دو نهاد حوزه و دانشگاه که متعلق به این دانشگاه بودند، استاد شهید مفتح و استاد مطهری. مساله وحدت حوزه و دانشگاه پروژه‌ای است که با انقلاب اسلامی آغاز شد و شاید در روزهای آغازین نهضت و پس از درگذشت شهید مصطفی خمینی، امام‌(ره) صحبت‌هایی داشتند که کانون آن سخنان همگرایی، حوزه و روحانیت و هشدار نسبت به واگرایی‌ها بود. مساله وحدت حوزه و دانشگاه گرچه شاید با واژه‌های وحدت ایهام، ابهام و شاید کژتابی داشت که مراد یکسان‌سازی است، اما روشن بود که امام‌(ره) از آن چه می‌طلبد. جامعه ایرانی در چارگاه تاریخی، جغرافیایی و سیاسی قرار داشت و دارد که در معرض واگرایی‌های متعدد است و شعار امام‌(ه) و آرمان حضرت امام‌(ره) در وحدت چه حوزه و دانشگاه، چه شیعه و سنی و چه وحدت‌های اجتماعی پرهیز از واگرایی و دعوت به همگرایی درونی بود.


وی افزود: اینکه جامعه ایرانی با توجه به تکثرهایی که در درون دارد و مخاطراتی که از بیرون به آن تحمیل می‌شود، اگر فضا برای واگرایی‌های بیشتر فراهم شود، مسیر وحدت ملی و آیین و دیانت اجتماعی جامعه که مرهون بیش از 1000 سال تلاش است، در معرض خطر قرار می‌گیرد، لذا بحث وحدت حوزه و دانشگاه در چارچوب مفهومی بزرگتری از نگاه امام‌(ره) قرار داشت که اگر بخواهید جامعه آزاد، مستقل و رو به توسعه باشد و در مقابل استکبار مقاومت کند، باید جامعه‌ای متحد باشد و متحد بماند.


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: این جامعه به خصوص در بخش نخبگان آن اهمیت بیشتر پیدا می‌کند و دو نهاد حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد اصلی نخبه‌گرا و نخبه‌ساز، دو نهاد اصلی مولد دانش، دو نهاد اصلی مدیریت‌ساز و کارساز اجتماعی برای اینکه بتواند جامعه ایرانی را متحد نگه دارد در ابتدا نیاز است که همگرایی درونی داشته باشد. با این نگاه، وحدت دانشگاه و حوزه را نباید پروژه حاشیه‌ای انقلاب اسلامی تلقی کرد، بلکه پروژه‌ای در بطن انقلاب است.


وی اظهار کرد: مراد یکسان‌انگاری نیست، بلکه هم‌افزایی است که باید دو نهاد داشته باشند. امروز که در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی هستیم، شاید یک پرسش اساسی مطرح باشد که ما در وحدت حوزه و دانشگاه چطور پیش رفته‌ایم. نگاهی به گذشته داشته باشیم و گذشته را ارزیابی کنیم تا چراغی برای آینده باشد. بی‌تردید در این ارزیابی باید نگاه منصفانه داشته باشیم و عوامل تاریخی را در این مسیر نادیده نگیریم تا اتفاقات را با بستر تاریخی آن ببینیم و نگاه‌مان را در تفسیر و ارزیابی از آن بستر تاریخی منفصل نکنیم وگرنه ممکن است داوری با واقعیت تطابق نداشته باشد.


وی به عنوان کسی که تجربه زیستی در هر دو حوزه را دارد، گفت: در بازخوانی پروژه حوزه و دانشگاه در 4 دهه گذشته نکته اول بحث تجربه مشترک حوزه و دانشگاه در مملکت‌داری است. اینکه دو نهاد با پیروزی انقلاب اسلامی فرصت پیدا کردند در کنار هم قرار گیرند و در مدیریت اجتماعی که از شورای انقلاب شروع شد، همکاری داشته باشند بسیار مهم است. اما بالاخره اتفاقی افتاد که تجربه مشترک مدیریت اجتماعی میان حوزه و دانشگاه را به وجود آورد که امری مهم در میان رویدادهای 150 ساله اخیر است که دو نهاد علمی داریم. در این تجربه مشترک نکته‌های قابل توجهی است که من به چند نکته آن اشاره می‌کنم: اول اینکه این تجربه‌ها هیچ‌گاه در فضای یک کار پژوهشی علمی مورد ارزیابی قرار نگرفت که چطور می‌تواند ارتقا پیدا کند و آسیب‌ها را کاهش دهد. شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی به عنوان نهادهای دیگر در قالب این شوراها و دبیرخانه‌ها فرصت‌هایی را به وجود آوردند که نهادهای حوزه و دانشگاه در تجربه مدیریتی کشور با همگرایی مضاعفی پیش روند و ارتقای همگرایی ایجاد شود.


وی افزود:‌ از آغاز انقلاب اسلامی گفتمان امام‌(ره) فراگیر بود که با اتفاقات سیاسی و اجتماعی که پدید آورد خرده‌گفتمان‌هایی شکل گرفت که زیادتر و زیادتر شدند و در تجربه‌های مشترک مدیریتی به مرور بخشی از خرده‌گفتمان‌های حوزه و دانشگاه با هم همراه شدند. اینکه چرا این اتفاق افتاد موجب شد که بخشی از خرده‌گفتمان‌های حوزه با بخشی از خرده‌گفتمان‌های محیط دانشگاهی در محیط مدیریت کشور مراوده پیدا کنند و به‌جای اینکه ما شاهد مشارکت‌های فراگیر گفتمان‌های متکثر در فضای دانشگاه و حوزه در تجربه حکومت‌داری باشیم، به خرده‌مشارکت‌های خردتر و خردتر نزدیک شدیم و این یکی از اختلال‌های این تجربه مشترک شد.


وی افزود: به مرور هم مدیران دانشگاهی ما و هم حوزویان که در فضای مشترک حکومتداری زیست می‌کردند با عقبه‌های خود فاصله پیدا کردند و به مرور فرد دانشگاهی دیگر دانشگاهی نبود، بلکه یک مدیر اداری بود و با عقبه دانشگاهی خود دیگر پیوند نداشت و هرچه فاصله زمانی بیشتر می‌شد، آن فرد دانشگاهی عقبه دانشگاهی نداشت و آن روحانی دیگر مدیری بود که عقبه حوزوی خود اتصال کافی نداشت. لذا گفت‌وگوهای کسانی بود که از ابتدا زیست‌بومشان حوزه و دانشگاه نبود و این موجب می‌شد که آن‌گونه که باید و شاید تجربه مشترک به حوزه و دانشگاه به عنوان نهادهای اصلی این کار متصل نشود.


وی بیان کرد: حوزه دومی که وحدت مشترک حوزه و دانشگاه است و طی این 4 دهه از آن عبور کردیم حوزه دانش‌سازی است. هم نهاد و حوزه به عنوان نهاد مولد علم و هم نهاد دانشگاه که فلسفه وجودی‌اش تولید علم است از عمده‌ترین نهادهایی است که می‌تواند نقطه تولید علم و دانش‌سازی باشد، اما در این حوزه با شروع انقلاب اسلامی و نوع نگرش انتقادی و بعد بحث انقلاب فرهنگی، نگاه‌های انتقادی به علم اثباتی و مسائلی از این قبیل شکل گرفت. اگرچه اتفاقاتی که به نظر می‌آید که اگر به حوزه و دانشگاه و تلاش‌های مشترک‌شان برای دانش‌سازی پاره‌ای از نقطه‌نظرات وارد است که بخشی از آن تدوین نگرش‌های انتقادی به علوم انسانی است. هم در دهه 50 و هم در اوایل دهه 60 پشتوانه‌مان در نگرش‌های انتقادی اندک بود، ولی اکنون نگرش‌های انتقادی به علوم انسانی در تلاش‌های مشترک حوزویان و دانشگاهیان به شکل هم‌کمی و کیفی توسعه پیدا کرد، یعنی می‌توان با مجموعه قابل اعتماد و اعتناتر در حوزه نگرش‌ها مواجه بود و طبعا هر حوزه‌ای با این نگرش تکامل بیشتر می‌تواند پیدا کند.


وی دومین محور صحبت‌هایش را حوزه تلفیق‌سازی‌های دانش در حیطه عالی علوم‌انسانی معرفی کرد و افزود: در حوزه علوم‌انسانی تلفیق‌هایی را با حوزه‌های بومی و اسلامی شاهد هستیم که افزایش کمی و کیفی در موضوعات مختلف پیدا کرده که اگر فرض کنیم در دهه 40 تا 50 با موضوعاتی مثل سیاست اسلامی، روانشناسی اسلامی، مدیریت اسلامی و... با آثار محدودی مواجه بودیم، الان به صورت کمی و کیفی تلفیق‌سازی‌ها توسعه پیدا کرده است. همچنین در مباحث علوم‌انسانی و علوم‌طبیعی و ریاضی پاره‌ای از دانش انسان‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و هستی‌شناسانه مورد توجه جدی‌تری قرار گرفته است.


صالحی تاکید کرد: گروهی از حوزویان و دانشگاهیان دغدغه‌مند علوم‌انسانی و بومی شده‌اند و این تمرکز می‌تواند به معنای این باشد که ما باید منتظر بمانیم. ما در حوزویان و دانشگاهیان افرادی که در مسیر صاحبنظری و دغدغه‌مندی این حوزه دارند را می‌بینیم لذا نمی‌توان از حالا مهر بطلان به آن زد چرا که به ثمر نشستن این فرآیند زمان‌بر است.


وی در خصوص نگاه انتقادی موجود نیز تشریح کرد: بیشتر آنچه تولید شده در حوزه دانش‌سازی و علوم‌انسانی با نگاه بومی و اسلامی عمده تلفیق‌سازی است و نه ترکیب‌سازی. یعنی هارمونی در این زمینه پیدا نشده تا تبدیل شود به مجموعه کامل دانشی و این فاصله‌، فاصله‌ای است که فرصت رقابت را از میان می‌برد، وقتی به کتاب‌ها مراجعه می‌کنیم‌ کنار‌هم‌‌گذاری فصول و پاراگراف‌های دیده می‌شود که ممکن است در یک دایره گفتمانی قرار نگرفته باشند. علم صرفا از مبادی شروع نمی‌کند بلکه به حل مساله فکر می‌کند آنچه در حوزه‌های شکل گرفته بیشتر تعلق‌خاطر به مبادی هستی‌شناسانه، انسان‌شناسانه دارد، در حالی‌که علم در دنیای مدرن می‌خواهد کلید حل مساله باشد که در این‌صورت بخش روش‌شناسی اهمیت پیدا می‌کند.


وی افزود: فضای دانش‌سازی بین برشی از دانشگاه و برشی از حوزه اتفاق افتاده و تعاملی فراگیر نیست، یعنی مسیر فراگیری بین جریان علمی فزاینده و دانشی دانشگاه با جریان دانشی حوزه است. در حوزه ساختارسازی و نهادسازی نیز اینکه پروژه‌ها در ساختارها و نهادها چقدر اثر گذاشته هم به نظر می‌رسد پروژه وحدت دانشگاه و حوزه از لحاظ ساختاری بیشترین تاثیر مربوط به تاثیرات دانشگاه بر حوزه بوده است. از آنجا که پدیده دانشگاه، پدیده متصل جهانی است لذا ساختارها و برآیندهای آن به حوزه راه پیدا کرده چون در زیست‌بوم جهانی قرار داشته، لذا ساختار دانشگاه از حوزه متاثر نشده و یا کمتر شده است. حوزه ساختار سنتی دارد که از ساختار دانشگاه متأثر شده لذا در فضای حوزوی مدارک تحصیلی و نظام ترمی – واحدی را شاهد هستیم. مراودات و تعاملات ساختاری شاید تاثیر بیشتری در حوزه نسبت به دانشگاه گذاشته است. نکته دوم نهادها و ساختارهای دوگانه هستند که در حوزه و در دانشگاه‌ شکل گرفت، نهادسازی‌هایی با تلفیق دو نظام تشکیل شد نکات مختلفی در حوزه‌های ایجابی داشت که یکی از آنها فرصت ارتباط مدرسان و اساتید حوزه و دانشگاه در آن دانشگاه‌‌ را فراهم کرده، یعنی گروه‌های علمی پایدار یا گروه‌های علمی موقتی که شکل گرفته‌اند فرصت گفت‌وگو را بین اساتید دانشگاه و حوزه فراهم کردند. پاره‌ای از رشته‌ها و متون جدید متولد شد، اما ارزیابی نهادها به نظر می‌آید در بخش نهادهای جدید بیشتر نهادها تلفیقی شده‌اند تا ترکیبی؛ یعنی از هارمونی با هماهنگ برقرار نشده‌اند و رشته‌ها به هم ضمیمه شده‌اند و حجم درسی افزایش پیدا کرده ولی با افزایش حجم درسی و رشته‌ها نهاد جدید متولد نمی‌شود. به نهادها این نگاه تزریق شده که شما می‌خواهید مدیران نظام اسلامی را بسازید در حالی که نظام اسلامی به نظریه‌پرداز احتیاج داشت که این نگاه در نهادهایی که فکر می‌کردند می‌خواهند مدیران نظام اسلامی را پرورش دهند، گاه عجله و شتاب را که مخل دانش‌افزایی است را به وجود آورد.


وی بیان کرد: بحث وحدت حوزه و دانشگاه به معنای هم‌افزایی و همگرایی میان دو نهاد پروژه امام‌(ره) و انقلاب اسلامی است و در این 4 دهه هم در فضای مدیریت اجتماعی و هم دانش‌سازی، ساختارآفرینی، توفیقات و کمبودهایی بوده است. در آغازین نگاه‌ها به دهه پنجم انقلاب اسلامی با تاکید بر دو نکته بیشتر می‌تواند جدی گرفته شود.


وی در پایان اظهار کرد: تعامل و گفت‌وگوی فراگیرتر دو نهاد نه برشی و نه خرده‌گفتمانی است بلکه براساس منطق گفت‌وگو و تعامل ارتباط است. نهاد حوزه نباید از قدرت دینی و سیاسی سوء‌استفاده کند و این منطق را به جای منطق گفت‌وگو بنشاند. دانشگاه هم نباید از منطق تمدنی سوء‌استفاده کند و حرف‌های حوزویان را در ارتباط با موضوعاتی که دارند به تحجر متهم کند. منطق گفت‌وگو می‌تواند تعامل فراگیر را میان دو نهاد ایجاد کند که این امر به معنای ارتباط میلیون‌ها دانشجو با صدها هزار طلبه است. پروژه وحدت باید براساس نگاه به منافع ملی انجام شود.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب