درس خواندن برای «تقریبا هیچ»!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، درس بخوان، زحمت بکش، شبهای زیادی را تا صبح سر کن. چند ماه برای پایان نامهات به این در و آن در بزن. استرس جلسه دفاع پایان نامهات را داشته باش. شب و روز را برای نوشتن پروپوزال سپری کن و هزار سختی و مشقت دیگر برای آن که روزی تو را هم «دکتر» بخوانند. به امید روزی که منزلت اجتماعی بیشتر و موقعیت شغلی بهتری برایت رقم بخورد.
چندین سال است که مسئله تحصیلات تکمیلی در بین آحاد جامعه اهمیت بیشتری پیدا کرده و متقاضیان حضور در مقاطع بالاتر مانند کارشناسی ارشد و دکترا رشد قابلتوجهی داشته است و در همین راستا، ظرفیت دانشگاهها برای پذیرش دانشجو در این مقاطع هم به شدت افزایش پیدا کرده است. در حالی که ظرفیت پذیرش دانشجو در مقطع دکترا در دانشگاههای دولتی در سال 90 قریب به 5500 نفر بوده، این تعداد در سال 96 از مرز 14 هزار نفر گذشته است. همچنین در سال 93 دانشگاه آزاد ظرفیت دانشجوهای خود را در مقطع کارشناسی ارشد 138 درصد و در مقطع دکترا 270 درصد افزایش داد.
همین رویه برای موسسات آموزش عالیای مثل دانشگاه پیام نور، غیرانتفاعی، مجازی و علمی کاربردی هم وجود دارد و باعث شده که پس از گذشت چند سال از افزایش چند برابری ظرفیت دانشگاهها، با جمعیتی از فارغالتحصیلان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا مواجه شویم که با معضل اشتغال دست و پنجه نرم میکنند و نظام آموزشی کشور هم اذعان به ناتوانی در حل معضل بیکاری آنان دارد. مجتبی شریعتی نیاسر، معاون آموزشی وزارت علوم در این باره میگوید: «در حال حاضر، بیش از یکصد هزار دانشجوی دکتری در کشور وجود دارد که برنامه مشخصی برای اشتغال آنها بعد از فارغالتحصیلی وجود ندارد.». علاوه بر این سالیانه حدود 25 هزار دانشجو در مقطع دکترا پذیرفته میشوند که طبق اعلام وزارت علوم تنها 14 هزار نفر آنان متعلق به دورههای روزانه و سایر دورههای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی است و باقی آنان متعلق به دانشگاه آزاد و موسسات غیرانتفاعی هستند. سوال اساسی در این زمینه آن است که در شرایطی که این تعداد فارغ تحصیل دکترا در کشور هستند که هیچ برنامهای برای اشتغال آنان وجود ندارد، چرا ظرفیت پذیرش دانشجوهای این مقطع تحصیلی کاهش نمییابد؟
از آنچه که در بالا ذکر شده تقریبا 30 درصد دانشجویان دکترا در دوره روزانه دانشگاههای دولتی تحصیل میکنند و شهریهای بابت تحصیل خود نمیپردازند اما الباقی دانشجویان دکترا متعلق به دورههای شبانه، مجازی، دورههای فراگیر و رسمی دانشگاه پیام نور، موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی، دانشگاههای علمی کاربردی و دانشگاه آزاد بوده و همگی دارای شهریههای ثابت و متغیر (به ازای واحد و به ازای پایان نامه) هستند که در این مقطع، این شهریهها خرجهای سنگینی را بر دست دانشجویان میگذارد.به طور متوسط هزینه تحصیل یک دانشجوی شبانه مقطع دکترا در طول دوره تحصیلیاش در رشتههای علوم انسانی 65 میلیون تومان و در رشتههای فنی مهندسی 75 میلیون تومان است. این هزینه در دانشگاههای پردیس خودگردان برای رشتههای علوم انسانی به طور متوسط 62 میلیون تومان و در رشتههای فنی مهندسی 73 میلیون تومان و شهریه دانشجویان دانشگاههای غیرانتفاعی بیش از 90 میلیون تومان است. در چنین شرایطی که دانشگاهها سودهای کلانی را از قِبَل پذیرش دانشجو در دورههای غیر از روزانه به دست میآورند نباید توقع حذف و یا کاهش سهمیه و ظرفیت این کرسیهای های دانشگاهی را داشت.
اما مسئله بعدی آن است که با این تعداد از دانشجویان دکترا که تا چندی دیگر به جرگه فارغالتحصیلان و جستوجوکنندگان کسب و کار میپیوندند چه باید کرد؟ طبیعتا فردی که سالها وقت خود را صرف دانش اندوزی و تحصیلات عالیه کرده، به دنبال منزلت اجتماعی بیشتری بوده و اهداف بزرگی را در سر میپرورانده و تخصص و مهارت او را باید متناسب با جایگاه علمی او به کار بست.
در دنیای امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که پیشرفت و توسعه کشورها در گرو پژوهش و تولید علم و فناوری در حوزههای مختلف فنی، مهندسی و علوم انسانی است. توفیق در این زمینهها در صورتی محقق میشود که در برنامه ریزیهای هدفمند و کلان کشور، توجه مناسبی به امر پژوهش و فناوری صورت پذیرد. در حقیقت پژوهش و فناوری، اِلِمان حیاتی و نیروی محرکه پیشرفت یک کشور محسوب می شود. یکی از مولفهها در بررسی توسعه علمی هر کشور سهم اعتبارات تحقیقاتی به ازای تولید ناخالص ملی است. این میزان در کشورهای پیشرفته که توجه فوق العادهای به خدمات دانش بنیان و صنایع مبتنی بر فناوریهای پیشرفته دارند بیش از 4 درصد است، در حالی که این مقدار در کشور ما بیش از 0.7 درصد نیست. اگر برای هر یک از دانشجویان مقطع دکترا پژوهشهای هدفمند برای ایجاد فناوریهای جدید متناسب و با مقتضیات زمانی و مکانی حال و حاضر کشور تعریف شود، نه تنها معضل اشتغال این تعداد از دانشجویان که سال به سال به تعداد آنها افزوده میشود، حل خواهد شد بلکه معضلات و مشکلات به ظاهر صعبالعلاجی که کشور را دچار خود کرده را هم می توان دوا نمود و به بیان دیگر با یک تیر دو نشان میتوان زد. در واقع پیشرفت و توسعه کشور را بیشتر از آن که معلول افزایش ظرفیتهای دانشگاهها برای پذیرش دانشجو دانست، باید به ورود عنصر دانش و فناوری در تابع تولید جست و جو کرد. پژوهشهای هستهای، سلولهای بنیادی و ترمیم سیستمهای عصبی و طراحی و ساخت موشکها و هواپیماها و ...، همگی نتیجه تحقیقات نیروهای متخصص و توانمند همین مرز و بوم است و به خوبی نشان میدهد که اگر عزم و ارادهای برای حرکت به این سمت و سو باشد و طبق چشمانداز 20 ساله کشور توجه مناسبی به این مسئله شود، جوانان و دانشجویان ایرانی به راحتی میتوانند گرههای این کشور را باز کنند.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران
انتهای پیام/