فیلمهای مستند امروز تکنیک زده هستند/ شبکه مستند مدیران خوبی دارد اما پول ندارند!
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا؛ مهدی باقری که از جمله مستندسازانی است که در دوره های پیشین جشنواره فیلم حقیقت برنده جایزه شده است و هرساله به تماشای آثار خارجی جشنواره فیلم حقیقت مینشیند، در گفتوگو با خبرنگار آنا به آسیبشناسی وضعیت موجود فیلم مستند و مستندسازان پرداخته است که می خوانید:
*به عنوان مستندساز علاقهمند به تماشای کدام فیلم ها هستید و در این انتخاب چه معیاری دارید؟
من هرساله در جشنواره فیلم مستند فقط فیلمهای خارجی را به تماشا می نشینم چراکه در طول سال فرصت دیدن کارهای مستندسازان ایرانی وجود دارد بنابراین در هر دوره از فیلمهای بخش مرور و نگاه دیگر جشنواره مستند سینما حقیقت استقبال بیشتری میکنم.
از نظر من دیدن فیلمهای مستند خارجی باعث وسیعتر شدن ذهنیت ما نسبت به موقعیتی که در آن قرار داریم میشود و ما را به فکر میبرد که درباره فرم، محتوا و زیست خودمان بیشتر بدانیم.
*مهمترین مسئله و مشکل فیلم مستند ایران چیست؟
بزرگترین مشکل فیلمهای مستندسازان را مشخص نبودن زیست کارگردانان و مستندسازان در آثارشان است. با دیدن آثار خارجی با دنیای متفاوتی آشنا میشویم و نقاط ضعفمان را میبینیم. متأسفانه فیلمهای مستند امروز تکنیک زده هستند به این علت که در چهار سال گذشته تاکید مدیران و سیاستگذاران سینمای مستند بر روی تکنیک بوده است. ما در این بخش رشد کردهایم ولی در زیستمان که در فیلمها عمق نگاه و جهانبینی کارگردان را نشان میدهد و روایتهای فیلم دچار ضعف هستیم.
از نظر من زمان آن رسیده که فیلمسازان نگاه به درون داشته باشند تا با رسیدن به بیان شخصی برای برخورد با موضوعات مختلف تا این همه فیلم شبیه به هم نداشته باشیم.
فیلمهایی که عنوان فیلم اجتماعی دارند، در مقابل فیلمهای جامعه شناختی قرار گرفته و این امر به این دلیل است که ما در حال نگاه کردن از روی دست یکدیگر هستیم و بخشی از این ضعف به آموزش و آنچه در دانشگاه تدریس میشود باز میگردد. بیان شخصی میتواند سینمای مستند را از جایگاهی که باید داشته باشد هم رشد دهد. فیلمهایی در سطح دنیا از ایران نمایش داده می شوند ولی اکثر این جشنوارهها به فرم با یکسری شخصیتهای خاص و با ویژگی های خاصی عادت دارند و همه فیلمهای مستند را نمیپذیرند و نمیخواهند جز آنچه که در ذهنشان ساخته شده باعث شده تعداد محدودی از فیلمهای ایرانیان در خارج نشان داده شود. شاید موضوعات متفاوت باشد ولی شیوههای بیان آنها یکی است.
*آثار خارجی که در این دوره به نمایش درآمده چطور بودند؟
سطح فیلمهای خارجی نسبت به سالهای قبل افت کرده است، البته تاکنون تنها دو روز از جشنواره گذشته و ممکن است که آثار بسیار بسیار خوبی را در روزهای آتی شاهد باشیم.
*چرا با وجود اینکه مخاطب فیلمهای داستانی نسبت به مستند بیشتر است، مستندسازان کمتر ترغیب به گرایش ساخت فیلمهای سینمایی میشوند؟
در خصوص فردی چون مهدویان که بعد از ساخت مستند، فیلم سینمایی ساخت، می توان این احتمال را قائل شد که شاید هدفگذاریاش فیلم مستند نبوده است. معیار سنجش فیلم مستند مخاطب نیست و متأسفانه بخاطر نگاه غیرتخصصی برخی از مدیران به سینمای مستند، حتی در انتخاب فیلمها ناشیانه پیش میروند در حالی که میتوانستند با برنامهریزی درست نمایش و انتخاب فیلمها در گونههای مختلف مستند ذائقه مخاطب را تغییر دهند، در حالی که فرصت را از دست دادهاند و تاکیدشان بر نوع خاصی از مستندسازی است زیرا معتقدند این فیلمها فیلمهایی هستند که مخاطب دارد و نتیجه این نوع نگرش، خالی ماندن سالنهای هنر و تجربه است.
هم برنامهریزی غلط، هم انتخاب فیلمهایی که می توانست تنوع داشته باشد و ما مستند زیست محیطی، جامعه شناختی، اجتماعی، باستانشناسی داشته باشیم.
از آنجاکه سیستم هنر و تجربه هیچگاه آسیبشناسی نمیکند و همیشه با تعداد ثابتی آدم کار میکند و با توجه به اینکه این افراد حاضر نیستند حتی برای رشد و موفقیت خودشان شورایشان را تغییر دهند چطور میتوان مخاطب بیشتر و آثار متنوعتری داشت.
از نظر من اینکه برای آوردن مخاطب، ما فضا ایجاد کنیم، سطح مستندسازی را پایین آوریم و آن شکلی که هنر و تجربه و مدیران میخواهند مستند به لحاظ محتوا را ساده فهم کنیم و سطحش را تنزل دهیم کار اشتباهی است زیرا مخاطبی که کتاب میخرد و مطالعه میکند به دنبال فیلم مستند میرود بنابراین تنها کافی است که با برنامهریزی درست فرصت دیده شدن گونههای مختلف فیلم مستند را ایجاد کنیم.
با فرصت ندادن یکسری از فیلمها و یکسری آدمها را از دست میدهیم و یکسری از گونههای مستندسازی حذف میشود. سیاستگذاری جشنواره باید با نگاه موضوع محور شود، نه اینکه فیلمهای اجتماعی در کنار فیلمهای زیست محیطی داوری شوند. چون سلیقه و ذائقه داور در فضای رسانهای تغییر دادهایم و انتظار داریم که دقیق فیلم ببیند، این در حالی است که او تخصص ندارد که بتواند تمام نوعهای فیلمهای مستند را داوری کند.
جشنواره سینما حقیقت میتواند در طول سال چند بار و هر دفعه با موضوعات مختلف برگزار شود.
نبود حجم زیاد مستندسازان در این دوره از جشنواره به دلیل سرخورده شدن آنها است زیرا این سیستم هنر و تجربه و عملکرد ناآگاهانه برخی از مدیران باعث شده برخی از مستندسازان شغلشان را تغییر دهند.
مشکل دیگر مستندسازان مسئله معیشت آنهاست زیرا شرکت نفت به عنوان بزرگترین سفارشدهنده فیلم مستند با مستندساز کار نمی کند. حتی نهادهای دولتی به سراغ مستندساز و انجمنهای صنفی و یا مرکز گسترش نمیروند و به همین دلیل هم سیستم نگرش مدیران به فیلم مستند همچون فیلم داستانی است و گردش مالی و وضعیت معیشت در سینما مستند ضعیف است. فاجعه این روند از دست دادن مستندسازان، تغییر شغل آنها و ارائه نکردن فیلمهایشان به جشنوارهها و عدم حضورشان است.
*در این چرخه حمایت مرکز گسترش از فیلمهای مستند چه گونه است؟
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مرکزی کوچک با بودجهای محدود است که تقسیم بین حدود 90 تا 150 مستندساز.
در حال حاضر عملکرد تلویزیون فاجعه است و تمام راه های ارتزاق مستندسازان را به بهانه نداشتن پول بسته است. چطور برای ساخت سریالهای سطح پایین پول دارد ولی برای بخش فرهنگ و مغز و فکر مردم پول ندارد؟
*عملکرد شبکه مستند با توجه به شرایطی که اشاره کردید چطور است؟
شبکه مستند مدیر و مسئول تولید بسیار خوبی دارد و تمام تلاش خود را میکند تا فیلمهای خوبی تولید کند، در حالی که پولی در دست ندارد.
در این میان جشنواره فیلم حقیقت، فضایی ایجاد میکند تا مستندسازان یکدیگر را ببینند و در کنار هم احساس هویت کنند ولی زمانی که مستندساز نتواند زندگی شخصی را با تولید بگرداند هیچ چیز فایدهای ندارد.
انتهای پیام/