دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 خرداد 1394 - 09:32
سید احمد علوی

سال سوم دولت روحانی و باز هم چالشی به نام افکارعمومی

«افکارعمومی» موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد؛ حسن روحانی دو سال دیگر به آنچه مردم درباره او و دولتش فکر می‌کنند نیاز دارد. اندیشیدن به این مهم هرچند که شاید قدری دیر به نظر برسد اما به هرحال، جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است.
کد خبر : 24011

دو سال پیش وقتی دولت یازدهم حسابی جاگیر و مستقر شد، برخی دلسوزان دولت که اتفاقا برای رأی آوردن روحانی تلاش هم کرده بودند، از خطری با عنوان «خطر مجاهدان روز شنبه» سخن ‌گفتند و درباره آن به دولت هشدار دادند؛ یارانی که از فردای پیروزی روحانی به او پیوستند و از همان ابتدای راه مشخص بود حضورشان می‌تواند چاله‌هایی را زیر پای دولت ایجاد کند که در گذر زمان به چاه تبدیل شوند.


عمده انتقادها در این زمینه متوجه مجموعه حساس و مهم اطلاع‌رسانی بود که روحانی بعد از انتخاب گرد خود جمع کرد و قرار بود از مسیر و به روش آنها، با افکارعمومی ارتباط برقرار کند.


اوج این انتقادها در همان سال اول در ماجرای توزیع سبد کالا میان مردم رخ نمود. حالا با گذشت دو سال از عمر دولت، این ضعف بیش از پیش گریبان دولت یازدهم را گرفته است.


کشور در دو سال اخیر شاهد تحولات قابل توجهی بوده است. دولت یازدهم از آنجا که برای شکل‌دهی به همین تحولات رأی آورده، طبعا در هجوم مخالفان این تحول، محل هجمه جدی، سازماندهی شده و متمرکزی بوده است.


سؤال اساسی این است که بازوان اطلاع‌رسانی دولت در این دو سال چه کرده‌اند، چه شناختی از وضع موجود دارند و چه تدارکی برای سامان دادن به افکارعمومی و همراه ساختن آن با ادامه راه اعتدال دیده‌اند؟


«تشریح وضعیت مخالفان و تحرکات آنها علیه دولت»، «محورهای تمرکز مخالفان» و «بررسی واقعیت‌های دولت یازدهم و شرایط کنونی کشور» نکاتی هستند که به نظر می‌رسد ضعف‌های دولت در مواجهه با افکارعمومی است و همین بار سنگینی را بر دوش شخص رئیس دولت بار کرده است.
تحرکات در افکارعمومی علیه دولت
در حال حاضر تحرکاتی نسبتا گسترده و به نظر کنترل‌شده برای تضعیف جایگاه دولت در افکارعمومی جریان دارد که برخی از آنها را می‌توان به این ترتیب برشمرد:
- انتشار گسترده شایعات علیه دولت و نیز کنایه‌ها و طعنه‌ها درباره اقدامات دولت با زبان طنز و تمسخر به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی موبایلی
- بمباران خبری و موج‌سازی رسانه‌ای با مصاحبه‌های متعدد با چهره‌ها و تشکل‌های همسو با استفاده از خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری پرشمار که بعضا وابسته به برخی مراکز هستند.
- انتشار انواع تحلیل‌های ناامیدکننده و منفی درباره اقدامات دولت
ویژگی این تحرکات گسترده، بودجه مکفی و مصونیت عوامل آنها (حتی در انتشار اخبار دروغ، بویژه در شبکه‌های اجتماعی) است. با وجود آنکه فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی موبایلی یکی از رویکردهای جناح مخالف دولت است، اما خود با شکل‌دهی گروه‌های مختلف وایبری، تلگرامی، واتساپی و...، از همین شبکه‌ها بیشترین بهره را می‌برند. البته شاید در نگاه اول، حوزه تأثیرگذاری اصلی آنها هواداران خودشان باشد، اما در موضوعاتی که ظرفیت عام‌تری دارد، محتواها در گروه‌های دیگر نیز کپی و منتقل می‌شود.


آنچه به نظر می‌رسد محل غفلت دولتی‌هاست این نکته است که جریان مخالف دولت، توان، امکان و پتانسیل هجمه بیش از این به دولت را نیز دارد. شاید یاران اطلاع‌رسانی دولت فراموش کرد‌ه باشند که در سال اول نیز آنچه از حجم سنگین حملات مخالفان این کم کرد، منع مقامات عالی نظام بود و حالا نیز احتمال تکرار آن روند در مقاطع خاص و تعیین‌کننده نظیر انتخابات مجلس وجود دارد.
محورهای تمرکز
ـ ذلت جلوه دادن مذاکرات هسته‌ای و انتشار انواع تحلیل‌ها و اطلاعات مخدوش و شایعات در این زمینه، به عنوان کانون اصلی هجمه مخالفان از ابتدای تشکیل دولت یازدهم؛ آن هم با محوریت القای تقابل میان رهبری و روحانی.
آنچه نباید فراموش شود، این است که این موضوع و متهم شدن به انفعال در برابر بیگانگان، یکی از زمینه‌های تضعیف دولت اصلاحات در افکار عمومی و پیروزی احمدی‌نژاد در سال 1384 شد.
ـ موضوع گران شدن مجدد نان، بنزین و سوخت.
اخیرا اکبر عبدی از کمدین‌های محبوب و سرشناس، در برنامه پربیننده خندوانه تلویزیون حاضر شد و در کنایه‌هایی آشکار گفت «انگار آقای روحانی کلیدش را گم کرده است». حجم گسترده بازنشر سخنان عبدی در سایت‌ها و رسانه‌های منتقد دولت چیز عجیبی نبوده و نیست. از سویی شاید نیاز به یادآوری نباشد که موضوع تورم و یارانه‌ها از زمینه‌های جدی انتقادات رسانه‌ها به دولت احمدی‌نژاد و پیروزی روحانی بود.
ـ انتقاد از مسائل فرهنگی و عملکرد وزارت ارشاد در ارائه مجوز به فیلم‌ها و کنسرت‌ها با چاشنی اخبار نیمه‌راست نیز مخصوص طیف متدین، حزب‌اللهی و علما تدارک دیده می‌شود.
ـ بهره‌گیری جدی از برخی تناقض‌گویی‌های مسئولان دولتی و شبیه‌سازی آن با دولت احمدی‌نژاد، نظیر آنچه اخیرا درباره گران شدن بنزین بعد از وعده گران نشدن آن در سال جاری مطرح شد.
یکی از نقاطی که دولت احمدی‌نژاد از آن به شدت ضربه خورد، متهم شدن به دروغگویی و بیان سخنان متناقض بود. اکنون تلاش می‌شود این امر به عنوان شباهت دو دولت مطرح شود.
واقعیت‌های موجود:
این رخدادهای رسانه‌ای و هجمه‌های گسترده علیه دولت، در شرایطی است که دولت اوضاع خوبی را پشت سر نمی‌گذارد. در شکل‌دهی این اوضاع و شرایط، از یکسو میراث به جا مانده برای دولت سهیم است و از سوی دیگر استراتژی دولت یازدهم.


حاصل در نهایت فشار بر دولت و مردم است که طبعا بازخوردهای خوبی برای دولت نخواهد داشت.


ـ قرار دادن قریب به اتفاق تخم مرغ‌های دولت در سبد مذاکرات و نتیجه ندادن مذاکرات تاکنون، از یکسو مردم و حامیان دولت را گلایه‌مند کرده و از سوی دیگر زمینه تضعیف دولت را فراهم آورده است.
ـ کاهش قیمت نفت و تداوم شرایط تحریم نیز طبعا به نبودن پول تزریقی در جامعه و کسادی فعالیت‌های اقتصادی، بیکاری و .... دامن زده که تأثیرات ملموسی بر زندگی مردم داشته است.
ذکر این نکته لازم است که هرچند دولت احمدی‌نژاد ناکارآمدی‌های روشن و غیرقابل انکاری داشت، اما فروش نفت بالای 100 دلار آن و تزریق این پول به جامعه، برخی رضایتمندی‌های مقطعی را به همراه داشت.
ـ برخی بر این باورند که جمعی از رأی‌دهندگان به دولت روحانی، نه برای علاقه به شخص او، که برای «نه» به جلیلی و احمدی‌نژاد به او رأی دادند. به علاوه طیف پیروز انتخابات 92، پایگاه اجتماعی قوی و مستقل ندارد و بخشی از پایگاه اجتماعی سیاسی اصلاح‌طلبان و اندکی هم از اصولگرایان به حمایت از آن پرداختند. با این وجود به نظر می‌رسد دولت طی این دو سال، پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان را تقویت نکرده و در اصولگرایان هم پایگاه جدی ندارد.


بعد از پیروزی روحانی، همگرایی قبلی مخالفان احمدی‌نژاد (اعم از اصولگرا، اصلاح‌طلب و اعتدالگرا) به دلایلی از جمله نحوه انتصابات و برخی عملکردها و اختلافات طبیعی اجرا، رو به اختلاف گذاشت. این در حالی‌ست که افتراق اصولگرایان (مؤتلفه، پایداری، ایثارگران و رهپویان و.....) اکنون برای کسب قدرت در مجلس تبدیل به اتحاد شده است.


حال آنکه، اگر دولت سازوکاری در نظر می‌گرفت یا میدانی می‌داد، می‌توانست همان اتحاد بر محور «نه به احمدی‌نژاد و افراط» را تا حدودی حفظ کرده و برای آن در جامعه هویت‌سازی کند.
ـ دولت کنونی وارث انواع معضلات به‌جامانده از دولت قبل است. البته این امر از قبل هم مشخص بود و شاید ابعاد آن کامل فهمیده نشده بود. با این حال در ابتدای کار، دولت نخواست یا نتوانست یا اجازه نیافت این موارد را به حد کافی با مردم در میان بگذارد و امروز نیز تا حدی برای این کار دیر شده است. قبول اینکه مشکلات امروز ناشی از معضلات انباشته قبل است، برای بخشی از افکارعمومی دشوار است.
ـ دولت بدنه رسانه‌ای فعالی که جریان‌ساز باشد ندارد و چهره‌های اصلی رسانه‌ای آن، چندان توان هدایت و جریان‌سازی ندارند. روابط عمومی‌های وزارتخانه‌ها هم بعضا ضعیف، بی‌انگیزه یا حتی ناهمراه‌اند.
شناخت دقیق این واقعیات می‌تواند در وصول به راهکارها راهگشا باشد. باید دید آیا اساسا در دولت کنونی اراده‌ای وجود دارد که به وجود معضلی به نام ارتباط مؤثر با افکارعمومی اعتراف کند؟ یا سعی در ندیدن آن می‌شود؟


قطعا برخی واقعیات کنونی از حیطه اختیار دولت کنونی خارج است، اما برای حل بسیاری از آنها می‌توان برنامه‌ریزی و اقدام کرد. به‌ویژه که تداوم این مشکل می‌تواند توفیق دولت در اهداف خود و نیز تداوم کار آن را با چالش جدی روبه‌رو سازد.


به باور بسیاری از ناظران، دولت یازدهم در مسیری بسیار سخت و سنگلاخی قدم می‌زند که تاکنون هیچ‌یک از دولت‌های بعد از انقلاب آن را تجربه نکرده‌اند. در این میان اگر دولت برای افکارعمومی «تدبیر» لازم را نیندیشد، «امید» به آینده تردیدآمیز خواهد بود.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته