دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بهروز افخمی *

نه حمایت دولت را می‌خواهیم و نه دخالت غیرقانونی او را

سینمای نفتی تعبیری است که اولین بار من 10 یا 15 سال پیش به کار بردم، آن زمان فیلم‌های بخش خصوصی سی درصد از بودجه‌ی خود را به صورت یارانه‌ی ما به تفاوت قیمت نگاتیو، وسایل فنی، هزینه‌های لابراتواری و وام ارزان قیمت از دولت می‌گرفتند و بعضی اوقات حتی این یارانه بیش از نصف بودجه‌ی واقعی فیلم بود.
کد خبر : 23780

این یارانه که شامل همه تهیه کنندگان بخش خصوصی می‌شد، تولیدکنندگان را لوس و تنبل و اطاعت پذیر کرده بود. آن‌ها به جای اینکه متعرض دولت بشوند، برای سانسور بیش از تولید و صدور غیرقانونی پروانه ساخت و از وزارت ارشاد به خاطر دخالت ویرانگر در جریان فیلم‌سازی و مراحل تولید شاکی باشند، عادت کرده بودند که به سلیقه و دلبخواه مسئولین دولتی فیلم بسازند و از تماشاچی واقعی دور شوند.


دولت بین سی درصد تا بیش از نصف بودجه‌ همه‌ی فیلم‌های تولیدی در بخش خصوصی را پیشاپیش پرداخت می‌کرد و بنابراین هرکس که اطاعت می‌کرد از ورشکستگی و بی‌اعتنایی مردم نمی‌ترسید.


معنای واقعی سینمای نفتی در تعبیر من همین بود. یعنی سینمایی ظاهرا خصوصی که معتاد به پول نفت است و ضعف و ناتوانی خود را در سرپا ایستادن با تزریق نفت برطرف می‌کند.


حالا بعد از سال‌ها در حالی که نگاتیو و پوزیتیو و وسایل فنی قدیمی از دور خارج شده‌اند و پول نفتی هم در کار نیست تا به صورت ارزان قیمت به همه تهیه کنندگان بخش خصوصی پرداخت شود، یک پاپاراتزی کند ذهن، معنای سینمای نفتی را وارونه فهمیده و با سرمایه‌گذاری دولت در تولید فیلم اشتباه گرفته است. کدام عقل سالم با سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی دولت در زیرساخت‌ها و یا تولید فیلم‌هایی که بخش خصوصی به هر دلیل از تولید آن‌ها عاجز است مخالفت می‌کند؟ و اصلا کدام عقل سالمی موضوع سینمای نفتی را که سال‌هاست به کلی منتفی شده، به عنوان مسئله‌ جدی سینمای ایران دوباره مطرح می‌کند؟


پاپاراتزی‌ها می‌دانند چه بگویند که به دولت فعلی برنخورد و از لحاظ عوام، مخالف‌خوان به نظر برسند، وگرنه هیچ عقل سالمی نمی‌تواند دولت را از سرمایه‌گذاری در زمینه‌هایی که با اهمیت و لازم می‌داند منع کند و چنین منعی قانونی هم نیست.


واقعیت این است که این سینمای بخش خصوصی بود که نفتی بود، یعنی آلوده به یارانه‌ی ناشی از پول نفت بود و حالا که چند سال است پول نفتش کم و کمتر شده و یا از مجاری غریبی مثل اسپانسر بانکی و غیربانکی به بعضی می‌رسد و به بعضی نمی‌رسد، به سرعت به ورشکستگی و مرگ کامل رسیده است.


این بخش خصوصی زبون و مطیع دیگر یارانه نمی‌گیرد اما از سلیقه‌ها و دلبخواه غیرقانونی مدیران ارشاد همچنان اطاعت می‌کند و فیلمنامه را پیش از ساخت خدمت آن مدیران می‌رساند تا تایید بفرمایند. برای این‌ها مجازات همین بس که ورشکسته به تقصیر باشند و برای همیشه دست از فیلمسازی بکشند.


پاپاراتزی‌ها که خود را مخالف‌خوان جلوه می‌دهند، اگر جرات دارند به مسئله‌ی اصلی سینمای ایران در حال حاضر بپردازند و با دولت سرشاخ شوند. مسئله‌ اصلی این است که مدیران فعلی وزارت ارشاد به لحاظ قانونی اجازه ندارند در مراحل پیش از نمایش فیلم نظارت کنند. آن‌ها این کار را تا چند سال پیش به بهانه‌ یارانه و کمک بلاعوضی که به همه‌ی فیلم‌ها می‌کردند، انجام می‌دانند؛ اما در حال حاضر نظارت آن‌ها بر مراحل پیش از نمایش فیلم هیچ وجاهتی ندارد و خلاف قانون اساسی هم هست. گذشته از اینکه نظارت آن‌ها در صدور پروانه‌ی ساخت براساس پسند جشنواره‌های خارجی و متناسب با علاقه خودشان در راه یافتن روی فرش قرمز و پرکردن ویترین جایزه‌های جشنواره‌ای وزارتخانه انجام می‌شود و پسند و علاقه‌ی مردم را هیچ در نظر نمی‌گیرد.


در حال حاضر سینمای بخش خصوصی ایران باید از شر دخالت بیجای وزارت ارشاد بر مراحل پیش از نمایش خلاص شود تا ببینیم کدام فیلمساز توانایی رقابت دارد و می‌تواند در میان مردم نفوذ کند و با تکیه بر مردم به کار خود رونق دهد. بنابراین ما حمایت دولت را نمی‌خواهیم و دخالت غیرقانونی او را هم نمی‌خواهیم. همین و تمام.


* کارگردان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب