فرشته طائرپور: نمایش «آینههای روبرو» در دولت فعلی دشوارتر از سال 89 بود
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در سومین روز از هفته فیلم «فیلمسازان زن ایران و فرانسه» چهارشنبه 8 آذر فیلمهای «آینههای روبرو» به کارگردانی نگار آذربایجانی و «مردمان پرنده» ساخته پاسکال فرران در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور فرشته طائرپور، ماریان تاردیو، نگار آذربایجانی، سعید نوری و سعیده مرادی برگزار شد.
نوری در ابتدای این نشست به مشترکات دو فیلم در عین وجود اختلاف موضوعی اشاره کرد و گفت: از ویژگیهای مشترک این دو فیلم میتوان به نویسندگی آنها که توسط دو نفر صورت گرفته اشاره کرد. وی سپس طائرپور تهیهکننده و یکی از نویسندگان فیلمنامه «آینههای روبرو» را خاطرهساز کودکان دهه شصت و تهیهکنندهای درجه یک توصیف کرد و از وی درباره انگیزههایش از پرداختن به موضوع افراد ترنسکشوال و چگونگی همکاری در نویسندگی فیلمنامه «آینههای روبرو» پرسید.
مسئولیت اجتماعی و فرهنگسازی «آینههای روبرو»
طائرپور در پاسخ توضیح داد: پیش از این نویسندگی مشترک را در فیلم «زن دوم» با مینو کریمزاده تجربه کرده بودم. نگار آذربایجانی در ابتدا طرحی برای ساخت فیلمی در ژانر وحشت و جنایی داشت که چند ماه درباره آن صحبت کردیم. آن موقع فکر میکردم اگر تمام عوامل ساخت چنین فیلمی زن باشند، فیلمی جالب حاصل خواهد شد. اما به مرور و با گفتگویی که داشتیم، بر سر دو ایده بحث کردیم؛ ایده من درباره یک زن راننده تاکسی بود که در خفا مسافرکشی میکند و در این مسیر با مسافرهای متفاوتی روبرو میشود. ایده آذربایجانی به خاطرات ایام نوجوانی او برمیگشت که شاهد رنجهای فردی ترنسکشوال بوده که تغییر جنسیت داده است. در نهایت دو قصه را تلفیق کردیم.
وی ادامه داد: نگار آذربایجانی در ابتدا دچار ترس بود که آیا امکان ساخت چنین فیلمی وجود دارد؟ بنابراین در هنگام ساخت فیلم هر اعتراض و سوالی که ممکن بود از سمت ممیز یا منتقدان مطرح شود را از زبان شخصیت مذهبی فیلم مطرح کردیم. نوشتن فیلمنامه بهصورت ایمیلی حدود دو سال طول کشید که تجربه دلنشینی برای ما بود. اینکه همفکر و هم سلیقه بودیم به ما کمک کرد به نتیجه برسیم و در صورت تحمیل نظرات خود قادر به این کار نبودیم. فارغ از ساخت هنری فیلم که از این بابت از نگار آذربایجانی ممنونم، «آینههای روبرو» فیلمی است که مسئولیت اجتماعی را به گردن گرفت و با اثرات اجتماعیاش موجب فرهنگسازی شد. بعدها بود که متوجه شدم مساله افراد ترنسکشوال تا چه اندازه در جامعه ما حاد است و آمار بالایی دارد؛ مسالهای که با انکار نمیتوان از کنارش گذشت. «آینههای روبرو» فیلمی نجیبانه است که نگاهی انسانی به افرادی دارد که بنا به تعریف با ما متفاوتند. در آینده نیز اگر باز هم به چنین نتیجهای برسیم، چنین فیلمهایی خواهیم ساخت.
رنگ و بوی فیلم باید متعلق به خاستگاهش باشد
تهیهکننده «گلنار» سپس در پاسخ به سوال نوری در باب نقش کلام در فیلم و حذف تصویر گفت: فرهنگ ما اصولا متکی بر ادبیات است و سینمای ما هم سرشار از ادبیات و کلام. در واقع کلام پیشبرنده سینمای ماست و راههای برقراری ارتباط ما نیز همین است. طبیعی است که دو دختر جوان ایرانی نیز از طریق کلام در توصیف گذشته و وضعیتشان از یکدیگر شناخت پیدا میکنند و همین مساله، «آینههای روبرو» را ایرانی کرده است. این ایرانی بودن در تمام فستیوالهای فیلم خارجی تاثیرگذار بود. در واقع این فیلم راجع به موضعی جهانی حرف میزند، اما با آداب و حسهای ایرانی ساخته شده است. مشکلاتی که افراد ترنسکشوال در تعریف وضعیتشان با خانواده دارند، در دیگر نقاط جهان هم وجود دارد. اما مهم اینست که رنگ و بوی یک فیلم متعلق به خاستگاه و سرزمینی باشد که در آن ساخته شده است.
تفاوتها را باید پذیرفت
طائرپور اضافه کرد: گفتگوی دو بازیگر فیلم در پیچاپیچ مسیر جاده و ارتباط کلامی و ذهنی آنها که به این صورت نمایش داده شد، خاصیت فیلم است و امری اتفاقی نیست. در واقع انتخاب هنرمندانهای بود که به جنس و فضای فیلم کمک کرد. چیز عجیبی که برای اولینبار در سینمای ایران اینجا اتفاق افتاد اینست که با وجودی که «آینههای روبرو» از زاویه دید یک جامعه مذهبی ساخته شده، اما در اغلب جشنوارههای مرتبط در دنیا شرکت کرد و جایزههای فراوانی کسب کرد. ابتدا از حضور در چنین جشنوارههایی که توسط پخشکننده آمریکایی در آنها حاضر میشدیم پرهیز داشتم؛ اما زمانی که دیدم فیلم موفق است و نگاهی ایرانی درباره موضوع ترنسکشوالها را به جامعه هنری دنیا معرفی میکند، در اغلب جشنوارهها شرکت کردیم.
وی ادامه داد: این فیلم در ایران هم تاثیرگذار بود و بسیاری از خانوادهها را با بچههایشان آشتی داد و موجب درک بهتر خانوادهها از وضعیت فرزندانشان شد. در بین مخاطبان جهانی هم باعث شناساندن بهتر فرهنگ و مردم ایران شده است و آنها متوجه شدند یک فیلمساز ایرانی درباره این موضوع چه تصوری دارد و چه نسخهای میپیچد. به نظر من این یک اتفاق بزرگ بود. پیام اصلی فیلم اینست که با یکدیگر دعوا نکنیم، تفاوتها را بپذیریم و همدیگر را درک کنیم و لزومی ندارد همه ما مثل هم باشیم. طبیعی است که چنین فضایی در ساخت فیلم هم وجود داشته باشد.
امروز بیشتر از سال 89 دچار ممیزی میشدیم
طائرپور در بخش دیگری از صحبتهایش گفت درباره موانع موجود بر سر راه ساخت «آینههای روبرو» گفت: این فیلم را در سال 89 ساختیم. مدیریت سینمایی آن دوره در اختیار جریانی بود که با ما سر سازگاری نداشت و به همین دلیل منتظر مخالفتها و ممانعتهای بیشتری بودم. اما فقط اصلاحیهای کوچک در انتهای فیلم روی صدا داشتند؛ فیلم با صدای «رعنا» و همسرش به پایان میرسد. وزارت ارشاد معتقد بود شخصیت زن مذهبی فیلم آنقدر محترم است که حتی سوال شکدار همسرش نسبت به او نباید مطرح شود. ما هم آن دیالوگ را تغییر دادیم. فکر میکنم اگر الان میخواستم برای این فیلم اجازه نمایش بگیرم، بیشتر مشکل داشتم. چون نیروهایی که مخالف اینجور فیلمهای نو و اجتماعی هستند، الان فعالتر شدهاند و الان میتوانند با فضاسازی ممانعتهای بیشتری ایجاد کنند. در حال حاضر در مدیریت وزارت ارشاد تفکری وجود دارد که از اختلاف پرهیز میکند و رعایت میکند، پس یقینا دچار ممیزیهای بیشتری میشدیم.
فیلم خوب راه خودش را باز میکند
این تهیهکننده سینمای ایران افزود: یکی از جذابترین جلسات بحث و گفتگو راجع به این فیلم در قم بود؛ با جامعهای پر از طلبهها و دانشجویان الهیات. قصد داشتم اکران فیلم را از قم شروع کنم که برنامهریزی و اعلام هم شد اما همان شب اول و قبل از اکران، فیلم را پایین کشیدند. اما شش ماه بعد از همان قم ما را دعوت کردند و بیش از هشتصد نفر در آن سالن به تماشای فیلم نشستند و فیلم را خیلی دوست داشتند. بنابراین فکر میکنم فیلم خوب راه خودش را باز میکند و تا سالهای سال نفس میکشد. 7 سال از تولید این فیلم گذشته و هنوز راجع به آن حرف میزنیم. انشالله تا زمانی که فیلمهای بعدی در این حوزه ساخته شود، «آینههای روبرو» نفس خواهد کشید.
«آینههای روبرو 2» و «خاله قورباغه»
طائرپور در ادامه صحبتهایش در پاسخ به سوالی درباره کیفیت فیلمهای امروز سینمای ایران و پروژههای آتی خود گفت: در بین فیلمهای تولیدی همواره 10 درصد فیلمهای خیلی خوب و قابل قبولی هستند و حدود 20 درصد نیز فیلمهای متوسط داریم. چنین فیلمهایی متاسفانه در تمام دنیا آمار فروش بالایی ندارند. پس تماشاگران باید از آنها استقبال کنند تا این جریان فرهنگی از بین نرود. این فیلمها پرفروش نمیشوند اما باید ادامه پیدا کنند. فیلمهای دیگری هم ساخته میشوند که مورد پسند بخش دیگری از مردم قرار میگیرند و آنها هم بخشی از همین جامعه هستند و ایرادی ندارد. زمانی که شروع به ساخت این فیلم کردیم، میدانستم به لحاظ فروش جواب نخواهیم گرفت. در فرانسه 254 سالن برای نمایش آن در اختیار داشتیم و در ایران تنها 6 سالن که آنهم تکسانس بود.
وی در پایان گفت: پس از «آینههای روبرو» ایدهای برای ساخت بخش دوم آن داشتیم، چون افراد ترنسکشوال بعد از عمل جراحی هم به وضعیت مناسب قطعی نمیرسند. در 3 سال گذشته مشغول ساخت «خاله قورباغه» هستم که یک کار عروسکی موزیکال برای کودکان است و در واقع همان «خاله قورباغه» فیلم «گلنار» با نوهها و همسایههایش در آن حضور دارند. انشالله «خاله قورباغه» بفروشد تا بتوانم «آینههای روبرو 2» را بسازم.
تصویر کردن زاویه دید بهجای بازیگران
نگار آذربایجانی نیز در صحبتهایی کوتاه درباره روند ساخت «آینههای روبرو» گفت: تجربه همکاری مشترک بسیار خوبی را در کنار فرشته طائرپور از سر گذراندم. هم در مسیر ساخت فیلم از تجارب او آموختم و هم از نتیجه کار راضی هستم. امیدوارم این تجربه روزی دوباره تکرار شود. وی سپس در پاسخ به سوال نوری درباره ادای دین به سینمای عباس کیارستمی در این فیلم گفت: از نوجوانی به سینمای کیارستمی و فیلمهای او علاقه داشتم، اما حذف تصاویر و بکارگیری کلمات در صحنه بازگشت به تهران، ادای دین به سینمای او نبود؛ فیلم را بهطور کامل فیلمبرداری کردیم و بازیگران تمام صحنهها را بازی کردند. اما در زمان مونتاژ میخواستیم به این مفهوم برسیم که دو شخصیت متضاد اکنون همسو شدهاند. بنابراین فکر کردیم به لحاظ بصری بهتر است بهجای تصویر کردن بازیگران، زاویه دید آنها را تصویر کنیم که هر دو از یک زاویه دید به مسیر مینگرند.
حمایت جدی دولت فرانسه از فیلم اولیها
در بخش دیگری از این نشست، ماریان تاردیو درباره «مردمان پرنده» گفت: زمانی که نخستینبار این فیلم را در فرانسه دیدم، احساس کردم فیلمی تنشزا است. فیلم شروع میشود اما نمیدانید شما را از کجا به کجا میبرد. اما زمانی که دوباره فیلم را دیدم، متوجه شدم به تقابل زندگی مدرن و عزلت و تنهایی انسانها پرداخته است. به نظر من ساخت این فیلم برای فرران یک ریسک بزرگ بود. مخصوصا سکانسهایی که در آن پرنده را میبینیم، تجربهای کاملا نو است. در فیلم شاهد تبدیل شدن یک دختر به گنجشک هستیم و انتخاب گنجشک نیز بیدلیل نبوده است؛ گنجشکها در پاریس محبوب اما در حال انقراضند. چرا که با ساخت ساختمانهای بلند، فضای زندگی آنها در حال نابودی است و جایی برای زندگی ندارند.
این کارگردان سینمای فرانسه ادامه داد: «مردمان پرنده» با واقعیتهای زندگی روزمره در پاریس و تردد افراد و شلوغیهای شهر آغاز میشود. اما به تدریج این روزمرگی، یکی از دو پرسوناژ فیلم را خفه میکند در حالیکه دیگر پرسوناژ تصمیم میگیرد تبدیل به پرنده شود. به گمان من تبدیل شدن دختر به پرنده به لحاظ زبان سینمایی ممکن و باورپذیر بود. از نظر فنی نیز یک فرد متخصص آموزش به پرندگان، از یکسال قبل از فیلمبرداری به تعداد زیادی گنجشک آموزش داده تا در نهایت این نتیجه حاصل شده است. البته چند پرنده هستند که در این فیلم بازی میکنند، اما تمام آنها بهصورت یک پرنده نمایش داده میشوند. تاردیو در پایان صحبتهایش درباره تامین مالی فیلم در فرانسه گفت: فیلمسازان معمولا برای فیلم اول خود از حمایت جدی دولت برخوردارند، بهویژه اگر نویسنده فیلم نیز خود آنها باشند. اما برای ساخت فیلمهای بعدی شرایط کمی دشوارتر میشود و باید سراغ تهیهکنندههای دیگر هم بروید.
خودم را مسئول میدانستم
شایسته ایرانی، بازیگر «آینههای روبرو» نیز که در میان تماشاگران حضور داشت در صحبتهای کوتاهی گفت: از تجربه بازی در این فیلم بسیار خوشحالم. زمانی که فیلمنامه آنرا خواندم به نظرم عجیب و جذاب آمد. میدانستم باید از این موقعیت استفاده کنم چون شانس بازی در برخی نقشها دو بار برای شما تکرار نمیشوند. نقش من در فیلم نقش سختی بود و برای آن چند جلسه با افراد ترنسکشوال برگزار کردیم تا به درک درستی از شرایط آنها برسم. از سوی دیگر لازم بود ارتباط خوبی با غزل شاکری در سکانسهای مقابل هم برقرار کنم و باید در یک فاصله کوتاه 1 ماهه خود را آماده میکردم. در این مسیر خودم را مسئول میدانستم که بهگونهای بازی کنم مورد پذیرش افراد ترنسکشوال قرار بگیرد. خدا را شکر که بازخوردهای خوبی هم از این افراد و هم از خانوادههایشان دریافت کردم.
انتهای پیام/