دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
علی جباری محقق*

شرط اول قدم تفکر

کد خبر : 233859

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری آنا؛‌ تفکر آن است که متفکر با همت و ممارست در تحصیل علم در مواجه با آن قرار می‌گیرد. در واقع باید اینگونه گفت که دقیقا نمی‌توان تعریف جامع و مانعی از تفکر ارائه داد ولی می‌توان چنین گفت که وقتی فرد در مواجه درست با اکنون و گذشته اش قرار می‌گیرد، لازم است تا اکنونی که در آن ایستاده را به عنوان نقطه آغازین به دقیق ترین حالت ممکن بشناسد و همچنین نحوه مواجه شدن با ساختار فکری دیگر پارادایم ها را نیز بداند، در این صورت گذشته برایش روشن خواهد شد و با دیالوگی مستمر با گذشته به سوی آینده حرکت می‌کند.


حال در وضعیت کنونی ما، دیگر کسی به اکنون و به عبارت دیگر زمینی که در آن ایستاده التفات ندارد و بدون توجه به زمین زیر پا(زمین تفکر) نه می‌توان به پیش رفت و نه به گذشته اندیشید.


همه چیز (اعم از مادی و معنوی)‌ محصول اکنونی است که ما در آن قرار داریم و تا زمین حال حاصلخیز نباشد بذر گذشته تبدیل به سنت منحط شده ای که با خرافات و وهمیات همراه است می شود و در این میان آینده نیز تبدیل به تجدد خواهی و مدرن مآبی بدون هیچ آگاهی و شعوری خواهد شد.


پس می توان اینگونه گفت که شرط اول قدم طالبان تفکر توجه به زمینی است که در آن ایستاده اند چرا که تا به درک زمانه ای که هستیم دست نیابیم حالت منگی ای که سالهاست بر ما مستولی شده از بین نخواهد رفت.


با مثالی برای روشن شدن موضوع مورد نظر ادامه بحث را پی می‌گیریم تصور کنید فردی را با چشم بسته در میان بیابانی رها می‌کنند در این وضعیت، این شخص در دقایق و یا ساعات ابتدایی حالت ترس و سرگیجه و منگی و اضطراب دارد ترس و اضطراب از اینکه نمی‌داند دقیقا کجاست و چه بلایی بر‌سرش آمده است. او اگر عاقل باشد اولین کاری که می‌کند غلبه به احساسات اعم از ترس و نگرانی و وهم است و برای اینکه نجات پیدا کند باید جایی که در آن ایستاده است را از نظر جهت جغرافیایی کشف کند.


با توجه به مثالی فوق، ما در مواجه با غرب دچار نوعی مستی، گیجی و منگی شده ایم. عده ایی ترسیده اند و صرفا دست به دامان گذشته اند و عده دیگر به سمت غرب رفتند فارغ از اینکه به کجا می‌روند (به کجا چنین شتابان).


نکته حائز اهمیت این است که در لحظه مواجه شدنمان با غرب، «مدرنیته» در اوج قله و آغاز سرعت‌گیری اش بود و ما بدون اینکه بدانیم چه خطراتی در این راه است به سمت مدرن مآبی حرکت کردیم و در این سرعت منگ و ناهوشیار شدیم و البته عده ای نیز بودند که در همان ابتدای راه به سمت سنت پیشینی بازگشتند و بالکل غرب را رد کردند و منکر شدند.


حال در بیابانی رها شده ایم و پیش رویمان تاریخ تمدن غرب است که حساب فلسفه از تئولوژی را سالهاست جدا کرده و از طرفی دیگر پشت سرمان تاریخی است که گویی فرقی بین تئولوژی و فلسفه نمی‌داند و در اوج قله فیلسوفانش؛ صدرای شیرازی قرار دارد که در پارادایم فلسفیدنش، تئولوژی را آنچنان با فلسفه مخلوط کرده که گویی این هر دو یک چیز هستند و از همین روی است که او اساسا متأله را فیلسوف و فیلسوف را متأله می‌دانند.


در این وضعیتی که اجمالا شرحش بیان شد ما باید فعلا فارغ از ماضی و مستقبل به ابتدا به زمان حال و نقطه ایی که بر روی آن ایستاده ایم التفات یابیم.


زمان حال می‌تواند به مثابه نقطه ای برای آغاز حرکت و یا به عبارتی نقطه شروع تفکرمان باشد. ‌وقتی بدون پیش زمینه به اطرافمان نگاه می‌کنیم اولین چیزی که می‌بینیم نفوذ و احاطه ابزار مدرن در لایه لایه زندگی خود و تمام افراد جامعه اعم از سنتی و غیر سنتی است. در این وضعیت ما مسلما با عقل مدرن با ابزار مدرن مواجه می‌شویم چرا که روشن است، با عقل سنتی نمی‌توان مواجهه ای درست با مدرنیته داشت و در بهترین حالت گزاره هایی مهمل و یا غلط از پس این مواجه و خلط بیرون خواهد زد.


باید متوجه این موضوع باشیم که شناخت عقل مدرن کمک شایانی به ما که در وضعیت معلق و منگی به سر می‌بریم خواهد کرد.


در تاریخ اندیشه غرب بزرگترین فیلسوفی که این عقل را به عمیق ترین حالت ممکن تعریف و تبیین کرد ایمانوئل کانت بود. در واقع کانت با ارائه و روشن کردن همین تعریف؛ تاریخ آینده بعد از خودش را رقم زد.


کانت در کتاب نقد عقل محض، حدود و ثغور عقل را که اوج آن در بحث جدل الطرفین است مشخص می‌کند و به ما می آموزد با عقل مدرن به چه چیزهایی نمی‌توانیم بیاندیشیم و همین التفات و توجه بزرگترین آموزه بر جای مانده از کانت است.


نکته حائز توجه این است که ما با کانت شروع به حرکت در مسیر فهم عقل جدید و متعاقبا عالم جدید خواهیم کرد و افتان و خیزان رو به جلو پیش خواهیم رفت ولی تفاوت این حرکت رو به جلو با استادی چون کانت با موارد دیگر در این است که کانت تمام شئون عقل مدرن را به ما آموخته است و ما در مواجه با دنیای مدرن که تمام زیست جهان امروزمان را احاطه کرده است نیاز به عقل مدرنی داریم که روشنگر باشد و اندیشمندی چون کانت می توان برای فهم عقل جدید کمک رسان خوبی برای ما باشد.


*پژوهشگر در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب