هرگز کسی اینچنین فجیع به کشتن خود برنخاست
به گزارش گروه رسانههای دیگر انا، «رودربایستی» از خُلقیات ما ایرانیان است. واقعیتی را میدانیم و میدانیم که باید بر زبان هم جاریاش کنیم؛ اما «رودربایستی» مجالمان نمیدهد. چیزی را دوست نداریم و میدانیم برای بهتر شدنش باید ضعفها را بر زبان جاری کنیم، اما نمیکنیم.
نادر مشایخی میگفت: «وقتی کاری بد است، باید گفت. وقتی از اجرایی خوشمان نمیآید باید بلند شد و اعتراض کرد. من همیشه گفتهام، اگر از کار من خوشتان نیامد، بلند شوید و هو کنید.»
و به راستی که این اعترضها و یا حتی هوکردنها، راه پیشگیری از اشتباههاست.
همایون شجریان شاید تواناترین خوانندهی موسیقی ایران در روزگار ماست. تکنیکهایی که او در آوازهایش به کار برده، برای بسیاری از خوانندگان، رویایی دستنیافتنی است. صدای او را نخستین بار در «آهنگ وفا» شنیدیم. در آنجا فقط بخشهایی از چهار تصنیف در دستگاه «ماهور» را در کنار پدرش خواند. بیست و یک سال از آن زمان گذشته و در این مدت، همایون شجریان آثار بسیاری خوانده که برخی از آنها گاهی تحسینِ همگان را برانگیخته است.
اما از چند سال پیش و از زمانی که همایون با همنسلان خود آثار مُدرنی ارائه کرد، صدای خیلیها درآمد که چرا همایون شجریان باید از مسیر آواز ایرانی تا این حد دور شود. این دوری تا آنجا ادامه پیدا کرد که در برخی آلبومهای همایون، به سختی میشد، آوازی تمام و کمال(از نظر زمان و اجرای تعداد بیشتری از گوشهها) شنید.
البته آن زمان اوضاع چندان هم بد نبود و میشد آدمی با این جمله که «دارد فضاهای متفاوت را تجربه میکند» خودش را راضی کند. به حق هم برخی از این تجربهها جذاب و جالب بودند و تقریبا همهی جامعه آنها را شنیدند.
اما رفتنِ شجریانِ پسر به سمت فضاهای موسیقی پاپ، نگران کننده بود. او در برخی از آثارش رسما پاپ خواند. هرچند آنقدر خوب میخواند که همان آثار هم ارزش چندین و چندبار شنیدن را داشت. اما موسیقی پاپ کجا و هنرِ نابِ آوازخوانی کجا.
همکاریهای همایون شجریان با برادرانِ پورناظری، منتقدان بسیاری داشت. این منتقدان میگفتند که حاصل این همکاریها دور شدن همایون شجریان از آواز ایرانی است. اما امروز و پس از حدود یک هفته از انتشار آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب»، شاید همان منتقدان هزار درود و رحمت بفرستند بر همکاریهای برادران پورناظری با همایون شجریان.
برادران پورناظری اگر هم میخواستند کارِ پاپ و عامه پسند بکنند، بهترین شکلش را ارائه میکردند. در واقع کارِ برادران پورناظری همواره با خلاقیت و ذوق هنری همراه است. آنها به خوبی اصالتها را میشناسند و در عامهپسندترین کارهایشان هم، ردِ این اصالتها دیده و شنیده میشود.
آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» با آهنگسازی تهمورس پورناظری، یکی از محبوبترین آثار منتشر شده از همایون شجریان است. در این آلبوم قبل از هر چیز شعرها به بهترین شکل انتخاب شده بودند و کلامهایی از مولانا، بهبهانی، کدکنی و منزوی اجرا شد. برخی از قطعههای این آلبوم هم ویژگیهایی دارند که بیشک برای سالهای بسیاری در ذهن مخاطبان موسیقی خواهند ماند.
همین اواخر تابستان هم همایون شجریان در همکاری با سهراب پورناظری پروژهی «سی» را به صحنه برد که 120 هزار تماشاگر داشت. این پروژه هم انتقادهایی را روانهی همایون کرد اما پروژهی «سی» هم داشتههای بسیاری داشت و دارد. خلاقیت در آهنگسازیها، فارغ از ژانر موسیقی، شاید مهمترین ویژگیِ پروژهی «سی» بود؛ بماند که این پروژه رکورد پُرمخاطبترین کنسرت موسیقی در ایران را هم از آن خود کرد.
همایون شجریان در همهی آثاری که پیشتر خوانده و برایشان متهم به پاپخوانی و تلاش برای سلبریتی شدن شده بود، در واقع روی مرزی حرکت میکرد که میانِ سُنت و مدرنیته بود. این آثار را میشد با همان شعارِ «تجربه کردنِ فضاهای متفاوت» توجیه کرد.
وقتی «مستور و مست» را با ژائو باغومیان خواند، یا وقتی «آرایش غلیظ» و «رگ خواب» را با سهراب پورناظری کار کرد؛ میشد فهمید که او دارد، فضاهای متفاوتی را تجربه میکند. به حق هم هر کدام از این آثار آوردههای بسیاری برای همایون داشت.
اما برای «امشب کنار غزلهای من بخواب» هیچ شعار و توجیهی پذیرفتنی نیست.
«امشب کنار غزلهای من بخواب» نه کلامهایی ارزشمند دارد و نه موسیقیِ شنیدنی. گویی شعرها را انتخاب کردهاند و به زور بر رویشان موسیقی گذاشتهاند. سازها هم هر کدام حرف خودشان را میزنند. فضای تمام قطعهها شبیه به هم است. آهنگسازی آثار تهی از خلاقیت است. هیچ جای این آلبوم آدمی را به وجد نمیآورد. ملودی که انگار با این اثر بیگانه است. هر قطعه را به امیدِ قطعهی بعد رد میکنی اما...
تمامِ شعرهای «امشب کنار غزلهای من بخواب» از زندهیاد افشین یدالهی است. یدالهی ترانهها و شعرهای ارزشمندی دارد که البته بهترینهایش را کسانی مانند علیرضا قربانی و سالار عقیلی خواندهاند و نتیجهاش را هم گرفتهاند. فردین خلعتبری هم که آهنگساز این آلبوم است؛ حوزه فعالیتش بیشتر در عرصه موسیقی فیلم است. اما خلعتبری هم در کارنامهاش آثار ارزشمندی دارد که برای خوانندگان دیگر آهنگسازی کرده، اما در اینجا انگار خلاقیتش رنگ باخته است.
بگذارید اصلا حرفش را هم نزنیم. این آلبوم آنقدر حرفی برای گفتن ندارد، که صدای خوبِ همایون هم نتوانسته نجاتش دهد.
هنگامِ آن فرارسیده که رودربایستی را کنار بگذارم و به خوانندهی محبوبم بگویم که «امشب کنار غزلهای من بخواب» اثری فاجعه است. آنقدر فاجعه که انگار تو، تو ای همایون، به کَشتنِ خود برخواستهای. به کُشتنِ ما هم حتی شاید. آخر تو چه میدانی که یک عاشق با شنیدنِ آوازی ناب، با شعری ناب؛ چه عشقبازیها که نمیکند. تو گویی به کُشتنِ این عاشقان هم کمر بستهای.
آقای همایون شجریان، در این آلبوم شما سایهای از «همایون شجریان» را هم به گوشمان نرساندید. کاش خوانندهی این آلبوم شما نبودید. مثلا اگر فلان خوانندهی پاپ همین «امشب کنار غزلهای من بخواب» را میخواند، هیچ اتفاق خاصی نمیافتاد. با کمال احترام برمیخیزم و خیلی آرام این اثرتان را هو میکنم. باشد که این هو کردنِ من و شاید خیلیهای دیگر، زنگ خطری در گوشِ شما باشد که از این به بعد هر اثری را نخوانید. شاید بهتر است کمی «نه» گفتن را یاد بگیرید.
ما اما همچنان منتظریم. انتظار برای شنیدنِ آوازی ناب. از همانها که خودت میدانی. از همانها که غزلی باشد و سازی و آوازی و اوجی و در نهایت فرودی. از آن آوازها که رفیق نیمه راه نیستند و تا به مقصدمان نرساند، رهایمان نمیکند. نمیگویم همهی آثارت را اینگونه بخوان؛ اما حقِ ماست که سالی حداقل یک آواز، فقط یک آوازِ ناب بشنویم. تا شنیدن آوازی جدید، به مرور آوازهای قدیمیات میپردازیم؛ این روزها آواز «ناشکیبا» با سنتور اردوان کامکار را مرور میکنم.
ما درد پنهان با یار گفتیم / نتوان نهفتن درد از طبیبان
منبع: تسنیم
انتهای پیام/