دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
جعفر قنادباشی عنوان کرد؛

پروپاگاندای ترامپ علیه سپاه، مغلوب در برابر عناصر قدرت نرم

ایران با به کارگیری شاخص‌های قدرت نرم توانسته پروپاگاندای ترامپ علیه سپاه را بی‌اثر سازد و لذا ما باید هوشمندانه از عناصر قدرت نرم بهره‌برداری کنیم.
کد خبر : 230009

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، قانون تحریمی جدید آمریکا که سه کشور ایران، روسیه و کره شمالی را هدف قرار داده است از این حیث قابل توجه بوده که آمریکای دوران ترامپ به آمریکای بدعهد در توافق‌های بین‌المللی تبدیل شده و چهره واقعی خود را برای کشورهای جهان آشکار ساخته است. ترامپ و تیم سیاسی او برای مهار بازیگری ایران در منطقه و کاستن از دامنه نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهایی همچون لبنان، عراق، سوریه و یمن اقدام به تحریم بازوی دفاعی کشور یعنی سپاه پاسداران کرده است. کاخ سفید با طرح اتهامات دروغین و درخواست‌های غیرقانونی که بر خلاف توافق هسته‌ای بوده، به گونه‌ای رفتار می‌کند که می‌خواهد سپاه و در کل استراتژی نظامی ایران را تهاجمی جلوه دهد تا بتواند ایران را نقض کننده توافقات بین‌المللی معرفی نماید. در همین رابطه با «جعفر قنادباشی» سفیر اسبق ایران در لیبی و کارشناس مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداختیم.



با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران از توان دفاعی برای تثبیت صلح در منطقه استفاده می‌کند، چرا ترامپ بر خلاف برجام و بدون دیدن واقعیت‌های موجود در منطقه بر طبل ایران‌هراسی و به راه‌انداختن موج تحریم‌ها اصرار می‌ورزد؟


در مقطع زمانی فعلی به دلیل اینکه آمریکا پاسخ مناسبی از سیاست‌های خاورمیانه‌ای خود دریافت نکرده است، در حال حاضر محاسباتی را برای جبران اشتباهات گذشته خود و تثبیت جایگاهش در منطقه دارد انجام می‌دهد؛ بر اساس این کاخ سفید در صدد تجزیه و تحلیل نقاط آسیب‌پذیری خود است که احتمال ضربه‌پذیر بودنش از جانب آن وجود دارد. آمریکا احساس می‌کند که ایران ممکن است این نقاط آسیب‌پذیر را شناسایی کند و از آن برای ضربه زدن به این کشور بهره‌برداری کند.


همچنین آن‌ها می‌بینند که قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه به قدرت بازدارنده ارتقا یافته و دیگر از این به بعد نخواهد توانست در خاورمیانه سیاست‌هایش را آن‌طور که مایل است، پیش ببرد. چون آن‌ها در شش سال گذشته تمام هم‌و‌غمشان این بود که با استفاده از داعش ما را تضعیف کنند و یا اینکه به قول خوشان نیروهای ما را از لانه بیرون بکشند و سپس زمین‌گیرشان کنند؛ یعنی می‌خواستند حزب‌الله را به طرق مختلف درگیر جنگ ایذایی کنند و درباره سپاه هم می‌خواستند آن‌ را به سمت سوریه بکشانند تا در نبرد میدانی آن‌ را زمین‌گیر کند.



با توجه به اینکه مواضع آمریکا بیشتر جنبه پروپاگاندا علیه کشورمان داشته و با توجه به وعده‌های ترامپ در مهار سپاه و عدم موفقیت در این کار، چه عواملی باعث شده تا ترامپ نتواند از این حجم عظیم تبلیغات سیاسی علیه قدرت دفاعی ایران، استفاده ببرد؟


وعده‌های ترامپ بیشتر جنبه نمایشی دارد و در حد یک پروپاگاندا است. چون ما با به کارگیری استراتژی هوشمندانه اجازه ندادیم که جنجال‌سازی آمریکا علیه ما و همچنین جنگ‌های نیابتی در منطقه نظام اسلامی کشور را از اهداف ارزشمند خود عقب براند و همچنین نه تنها دچار ضعف نشدیم بلکه قدرتمندتر هم شدیم.


اگر امروز سپاه پاسداران توانسته به بازوی دفاعی و قوی جمهوری اسلامی معرفی شود و بخش عمده‌ای از تأمین امنیت کشور را عهده‌دار باشد، فقط به ابزار وابسته نبوده بلکه تجارب جنگی و قابلیت‌های متناسب‌سازی و آرایش نیروها با در نظر گرفتن شرایط دفاعی هم دخیل بوده‌اند.



آمریکا از سیاست‌های خاورمیانه‌ای خود نتوانسته بازخورد مثبتی تا به امروز دریافت کند و حتی حملات این کشور به عراق، افغانستان و تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای نه تنها کمکی به حل معضلات امنیتی نکرده بلکه بر اساس نظر برخی تحلیل‌گران مسبب تشدید آن بوده، در دوران ترامپ با نگاه تاجرمآبانه‌ای که به سیاست دارد آیا خواهد توانست آینده خاورمیانه را در جهت منافع آمریکا تغییر دهد؟


در حقیقت از زمانی‌که ترامپ قدرت را به دست گرفته نگاهش به خاورمیانه به عنوان محلی برای کسب سود بوده و ناامن بودن منطقه را به نفع کارتل‌های فروش سلاح می‌بیند. اما برخلاف باوری که برای دولت فعلی آمریکا وجود دارد باید بگویم که خاورمیانه امروز برای آمریکا همچون منطقه‌ای شبیه گوی در بسته‌ است که در آن گیر افتاده و تاوان سیاست‌های غلط خود را می‌دهد و به همین دلیل منافع خود را مدام در تهدید می‌بیند.


همچنین استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا از ریشه اشتباه بود چون هدف تمامی دولت‌های آمریکا در منطقه، حفظ امنیت اسرائیل و بعد حفظ کشورهای متحد و مرتجع منطقه بوده است و فرقی نمی‌کند که در این کشورها حقوق بشر رعایت شود یا خیر بلکه فقط امنیت اسرائیل مهم است و حتی از متحدان خود برای حفظ این رژیم غاصب استفاده ابزاری کرده است. اما باید بگویم که در حال حاضر هر دو آن‌ها بر خلاف میل آمریکا آسیب‌پذیر شده‌اند و بنابراین وقتی آمریکا دید که این استراتژی دیگر کارایی ندارد و امنیت اسرائیل و منافع واشنگتن در خطر است در یک اقدام نابخردانه تصمیم گرفتند تا داعش را ایجاد کنند تا آن‌را در خدمت پیشبرد اهدافشان به کار گیرند اما نتیجه آن چیزی جزء نابودی این گروه تروریستی تکفیری نبود.


آمریکا بازوی دفاعی ایران یعنی سپاه را مسبب به بن‌بست کشیده شدن سیاست‌های منطقه‌ای خود می‌داند لذا آن‌ها از سپاه به عنوان نقطه قرمز و یا ابرهای قرمزی یاد می‌کنند که اهداف سلطه‌طلبانه آمریکا را خنثی کرده است. چون سپاه توانسته آخرین تزهای دفاعی جهان که نیروی نظامی ما را هدف قرار داده ناکارآمد سازد.


همچنین سپاه توانسته الگویی تازه در بومی‌سازی علوم نظامی ارائه دهد که تا قبل از انقلاب و حتی در کشورهای دیگر منطقه تاکنون وجود نداشته است. چون درس‌هایی که در دانشکده‌های نظامی جهان داده می‌شود رونوشتی از دانشکده‌های نظامی غربی بوده اما در ایران رونوشت جدیدی برای دانشکده‌های نظامی ما ارائه شد که نتیجه آن حشد‌الشعبی است که الگو گرفته از نیروهای سپاه و بسیج ما بود.


اگر به تاریخ نگاه کنید ما تا قبل از انقلاب ارتشی وابسته به مستشاران خارجی داشتیم و این خود به نقطه شکست ارتش ما در گذشته تبدیل شده بود. اما امروز ما داریم مستشاران نظامی خودمان را به کشورهای منطقه و دوست در قلب تثبیت صلح و ثبات به کشورها ارسال می‌کنیم و هرگز مانند آمریکا اهداف سلطه‌طلبانه نداشتیم. همچنین از دیگر نقاط قوت نیروی نظامی کشور به ویژه سپاه این است که فکر چگونه جنگیدن را به کشورهای دوست صادر کرده‌ایم که جنگ ۳۳ روزه لبنان نمونه‌ای از آن بوده و این جنگ نشان داد که نیروهای نظامی ما قابلیت‌هایی دارند که آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن‌را به چالش کشیده و تضعیف کرده است.


شلیک موشک نقطه‌‌زن سپاه به سمت دیرالزور و هلاکت تروریست‌های داعشی برای کشور ما نقطه قوت و برای آمریکا و رژیم‌صهیونیستی ضعف قلمداد می‌شود چون قوی‌ترین سامانه‌های رصد رژیم صهیونیستی نتوانستند موشک‌های ما را رصد کنند.


موضوع دیگر در اثبات شکست آمریکا در برابر ایران این است که آمریکایی‌ها دیدشان به جهان از یک جهت دید نظامی بوده و فکر می‌کردند که چون حرف اول را در جهان می‌زنند این به خاطر قدرت و توانمندی نظامی‌شان است. اما الان وقتی نگاه می‌کنند و می‌بینند قدرتی در جهان وجود دارد که علاوه بر قدرت نرم، در حوزه قدرت سخت حرفی برای گفتن دارد نگرانی امنیتی‌شان تشدید می‌شود و به ضعف خود در برابر ایران بیشتر پی می‌برند.


تمامی تحلیل‌گران و اندیشمندان حوزه سیاست خارجی در آمریکا به این نکته دست یافته‌اند که اگر آمریکا درگذشته نتوانسته‌ ایران را از لحاظ نظامی شکست دهد به خاطر قدرت نرم ایران بود اما امروز علاوه بر قدرت نرم، قدرت سخت ایران هم آمریکا را ناتوان کرده و لذا امروز آن‌ها تلاش می‌کنند تا با استفاده از اهرم‌های اقتصادی و نظامی قدرت سخت ما را محدود کنند.


همچنین از دیگر علائم شکست سیاست‌های آمریکا در برابر ایران می‌توانیم به انفعال این کشور اشاره کنیم، چون همیشه کسی که انفعال را آغاز می‌کند در واقع به پذیرش دریافت اولین ضربه، اعتراف کرده است و آمریکایی‌ها فعلاً در شرایطی نیستند که با دریافت ضربه اول بتواند ضربه دوم را وارد کنند.



با توجه به قدرت نرم که امروز از آن به عنوان کاتالیزور سیاست خارجی و قدرت ملی عنوان می‌کنند، قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران باید دارای چه شاخصه‌هایی باشد تا موثر واقع شود؟


شاخص‌های قدرت ملی هر کشوری تا حدودی با یکدیگر متفاوت است و بستگی به بافت اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی آن کشور دارد و باید این شاخص‌ها توسط کارشناسان حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی شناسایی و به نظام سیاسی منتقل شود تا در سیاست‌گذاری‌های کلان به کار گرفته شوند. اما شاخص‌های مختص قدرت نرم جمهوری اسلامی که طی این سال‌ها استخراج شده‌اند در مرحله اول وحدت و انسجام ملی است و همچنین هوشمندی مردم که بتوانند در بحران‌های سیاسی نظام را تنها نگذارند.


همچنین از دیگر شاخص‌ها، پیوند ما با ملت‌های منطقه است که به عقبه ما تبدیل شده و ما امروز در میان ملت‌ها یک عقبه قوی‌ای داریم که شاید هیچ کشوری به این اندازه نداشته باشد. عقبه‌ای که حاضرند برای جمهوری اسلامی فداکاری کنند مثلاً در پاکستان، سوریه، عراق و حتی در میان شیعیان عربستان به ایران علاقه‌مند هستند.


رسانه‌های هوشمند از دیگر عناصر قدرت نرم جمهوری اسلامی هستند؛ رسانه‌هایی که به تناسب شرایط اطلاع‌رسانی می‌کنند و نمی‌گذارند فضا به دست غیرخودی‌ها بیافتد. همچنین زنده نگاه داشتن تجربه‌هایمان که خیلی مهم بوده از دیگر عناصر قدرت نرم ما به شمار می‌رود. مثلا اگر ما کودتای ۲۸ مرداد را نداشتیم، در زمان دیگر با یک کودتایی شبیه آن روبرو می‌شدیم و یا ما اگر تفرقه دوران مشروطیت را نداشتیم طبیعتاً الان از تفرقه ضربه می‌خوردیم که این تجارب، تجارب کمی نیستند.


منبع: ایکنا


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب