از تاکتیک جدید دستگاه پروپاگاندای داعش تا نقدی به رسانه‌های داخلی

به گزارش آنا، انتشار این فیلم موجی از اظهار نظرات متعدد و از زوایای مختلف را در شبکه‌های اجتماعی ایران به راه انداخت. در ادامه گوشه‌ای از این نظرات را می‌خوانیم:

شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده نوشت:

انتشار ویدیوی زنده سوزاندن خلبان اردنی توسط داعش، انسان را در بهت و حیرت فرو می‌‌برد. خواستم بنویسم «هر انسانی را» اما یادم افتاد که این جماعت هم عنوان انسان را یدک می‌کشند! از غروب که این تصاویر دلخراش دست به دست می‌شود احساس عجیبی دارم و نمی‌توانم به خودم بقبولانم که اخلاق و آدمیت در حال غروب است.

با کلام سعدی خودم را تسلا می‌دهم:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

***

اکانت خبری و تحلیلی "گزارش جنگ در سوریه و عراق" در یادداشتی با عنوان "مرگ معاذ کساسیه و ماشین تولید وحشت داعش" نوشت:

بعد از روزها بازی با رسانه های جهان درباره معامله قریب الوقوع معاذ کساسبه خلبان اردنی، داعش سرانجام فیلم قتل منزجرکننده او را منتشر کرد. حال که دیگر سر بریدنهای بیرحمانه اثر بهت آور اولیه خود را روی افکار عمومی از دست داده اند و واکنشی برنمی انگیزند، دستگاه پروپگاند سازمان در چهارچوب استراتژی قدیمی خود مرگهای دلخراشتر را جایگزین میکند: شوک میدهد، ترس آفرینی را به عنوان سلاح اصلی خود به کار میگیرد و نام خود را بر سر زبانها می اندازد.

حال که در عراق و سوریه افول نظامی اش شروع شده، ماههاست پیروزی چشمگیری به دست نیاورده، صدها کیلومتر مربع زمین از دست داده و در نبرد نمادین کوبانی نیز شکست خورده است؛ بیش از هر زمان به مانوری تبلیغاتی محتاج بود. این است که با کارت کساسبه ای که مدتها پیش کشته بود روزها بازی کرد و رسانه های جهان را به این سو و آن سو کشاند.

***

یکی از کاربران فضای مجازی نیز عکس زیر را به اشتراک گذاشت و نوشت:

عکس مادر معاذ است ، "معاذ کساسبه" خلبان اردنی که اسیر داعش بود ....

داعش روش های جدیدی در آدم کشی رو می کند تا یادمان بیاورد برای انسان پایانی در وحشیگری نیست

فقط کاش مادرش فیلم داعش را ندیده باشد

کاش مادر ندیده باشدش ...

حمید هوشنگی ازمسئولان و مدیران سابق خبرگزاری ایرنا در صفحه فیس بوک خود نوشت:

سایت " خبرآنلاین " منسوب به آقای لاریجانی ریاست محترم مجلس, دیروز فیلمی چند دقیقه ای از آتش زدن خلبان اردنی اسیر بوسیله آدمخواران وحشی داعش را روی سایت خود گذاشته بود! به باور من این نوع خبرپراکنی, یا برای پیدا کردن مشتری و بالا بردن شمار بینندگان این سایت است و یا اوج بی توجهی به تاثیر بدآموزی اینگونه فیلم های تبلیغاتی داعش که دنباله رو فلسفه " النصر بلرعب " است. ت

برای من این سئوال پیش آمده که چرا مسئولین ورزیده این سایت خبری اقتدارگرا, ازمفهوم "جریان آزاد اطلاعات" فقط این قسمت ها را یاد گرفته اند و به انتشار بسیاری ازفیلم ها و اخبار مورد علاقه جامعه توجه حرفه ای نشان نمی دهند. خدا کند علت فقط ندانستن باشد و بی توجهی به اصول خبرپراکنی. نمایش تصویری این وحشیگری , واقعا باعث تاسف است.

در میان رسانه های اصلاح طلب نیز, نشانه این گونه بی توجهی بارزحرفه ای, متاسفانه در روزنامه شرق دیده شد که تصویری از جنایت کم نظیر آتش زدن "معاذ الکساسبه" را به چاپ رسانیده بود. گویا تمایل به بالا بردن تیراژ, تنها به چاپ عکس و فرمایشات جرج کلونی در یک روزنامه خلاصه نمی شود.

کریم ارغنده پور از روزنامه نگاران با تجربه کشور, پنجشنبه در نوشتاری نغز در صفحه فیسبوک خود در ارتباط با انتشار تصویری و توضیحات گسترده خبری اینگونه جنایات به نکته ای اساسی اشاره داشت . ایشان نوشته بود " انتشار عمومى این صحنه ها -به صورت تصویر یا توصیف جزء به جزء بازنماى رویداد- خود نوعى خشونت است و باید با ذکر کلیاتى فقط به انتقال خبر پرداخت و از جزییات رقت آور صرفنظر کرد"

عفیفه عبادی خبرنگار اعتماد در بخش نظرات این یادداشت نوشت :‌ من چندبار خواستم در این باره بنویسم که به دلیل علاقمندی داعش به افزایش توجه رسانه ای ، رسانه های جهانی باید دنبال رویکرد جدید در انعکاس جنایات داعش باشند- به همین سبب با تذکر سردبیر گرامی من شخصا در روزنامه اعتماد هیچ توضیحی درباره نحوه جنایت اخیر داعش ننوشتم و تمام تلاشم را داشتم که کلمات سنجیده برای آن به کار ببرم.

یادداشت کریم ارغنده بور نیز به شرح ذیل است: در بحث هاى تخصصى حرفه ى رسانه چند سالى است که بحث نحوه ى انعکاس رویدادهاى خشن مثل انتشار تصاویر اعدام، قتل، تجاوز، جراحات سخت، نزاع هاى خونین، خود آزارى و دگر آزارى ها مطرح است.

عقیده ى غالب این است که انتشار عمومى این صحنه ها -به صورت تصویر یا توصیف جزء به جزء بازنماى رویداد- خود نوعى خشونت است و باید با ذکر کلیاتى فقط به انتقال خبر پرداخت و از جزییات رقت آور صرفنظر کرد.

اقلیتى هم هستند که سنتى فکر مى کنند و معتقدند کار رسانه بازتاب دقیق رویداد است و خشونت هم بخشى از واقعیت خبر است که باید صادقانه و به تمامى آن را انعکاس داد، این خود مخاطب است که واکنشش را در برابر آن تنظیم خواهد کرد.

من شخصا حامى نظر اول هستم. رسانه اگرچه وظیفه دارد همه ى خبر را چنانچه واقع شده بازتاب دهد. در زندگى شخصى هم هر مخاطبى به دلایل شخصى جزییات خشونت را دنبال نمى کند ولى وقتى تصویرى در تلویزیون و شبکه هاى اجتماعى و صفحات روزنامه ها منتشر مى شود خواه ناخواه در منظر عمومى است و بالاجبار دیده مى شود. تالى فاسد این زیاد است.

از سوى دیگر به این هم معتقدم که رسانه مثل هر پدیده ى دیگرى در کنش متقابل با سایر ابعاد اجتماع است: سیاست و قدرت، روانشناسى، اخلاق و .... نمى توان رسانه را از این ابعاد منتزع کرد. نحوه ى استفاده ى عمومى از شبکه هاى اجتماعى و بیشتر وبسایت ها در ایران که کارشان آشفته است و تقریبا هیچ آداب و ترتیبى ندارند ولى امروز که دیدم پاره اى روزنامه ها هم عکس آتش زدن خلبان اردنى را منتشر کرده اند باز این بحث در ذهنم زنده شد.

من ضمن احترام و ادب به همکارانم، به روشنى با این کار مخالفم و آن را نمى پسندم. این به معناى سانسور نیست، سهل است که حتما معتقدم باید به تفصیل درباره ى ابعاد آن خبر داد و به تحلیل واقعه از زوایاى مختلف پرداخت. سخن چیز دیگرى است.