آیا «دونالدترامپ» تاریخ و جغرافیا نمیداند؟
وقتی سخنان ترامپ را شنیدیم به این موضوع فکر کردیم که چقدر تاریخ و جغرافیا اهمیت دارد و نیاز است دبیران، استادان جغرافیا و تاریخ آمریکا وقت بیشتری بگذارند تا چنین روسای جمهوری ناآشنا با تاریخ و جغرافی جهان در آمریکا بر مسند کار قرار نگیرند و به قول آقای دکتر روحانی، رئیسجمهوری ایران مگر میشود رئیسجمهوری کشوری همچون آمریکا نام خلیج فارس را که برایش اهمیت استراتژیک دارد، نداند؟
با نگاهی عمیقتر به این مسئله متوجه میشویم شاید سواد جغرافیایی ترامپ کم باشد اما او بهعنوان یک فرد، مطرح نیست اتاق فکر دارد و مشاوران و شرکای آگاهی که بر اساس منافع حزبی و اقتصادی خود حرکت میکنند و بهخوبی میدانند که در بازار آشوب خاورمیانه میتوانند به کسبوکار سنتی خود بپردازند، سلاحشان را به فروش برسانند، چرخ اقتصاد و کارخانههای خود را که محتاج انرژی ارزان است را در حرکت داشته باشند و به قولی از آب گلآلود خاورمیانه ماهی بگیرند و تا حدی خطر را ،از شریک استراتژیک خود یعنی اسراییل دور کنند.
ترامپ و شرکایش جز فعالان اقتصادی ماقبل انقلاب صنعتی چهارم «کسبوکارهای نوین و جدید IT» هستند و در تلاشاند تا از یکسو آخرین برندگان "بازی آخر" نفت باشند؛ چراکه نفت در حال خروج از کالای استراتژیک است و از سوی دیگر بتوانند با خرید زمان، خود را با مشخصات و مختصات چهارمین انقلاب صنعتی(عصر اطلاعات و IT ) تطبیق دهند و در عرصه اقتصاد مبتنی بر دانش اطلاعات نیز برای خود جایگاهی دستوپا کنند. لذا با تلاش زیاد، رقابت؛ لابی و پرداخت هزینه سنگین توانستند فردی از خودشان را که حافظ منافع فعالان اقتصادی سنتی باشد را به قدرت سیاسی و نظامی رسانده و در این هدف موفق شوند.. حال به یمن این قدرت و فرصتی که پیشآمده سعی در حفظ بازی در زمین خود دارند .
عدم اجرای دقیق و اجرای ناقص پیماننامه زیستمحیطی جهانی ازجمله پیماننامه کیوتو ،ریو، کنوانسیون تغییرات اقلیم، خروج از پیماننامه زیستمحیطی گروه جی ۸+۵ (اجلاس پتسدام آلمان) و معاهده اقلیمی پاریس و خروج احتمالی از یونسکو که اصلیترین برنامه آن، برنامه توسعه پایدار 2030 است؛ راه را برای نفس کشیدن صنایع آلاینده و مخرب محیطزیست و البته اشتغالزای شرکای ترامپ و تیلرسون باز میکند. تنها چیزی که باقی میماند سناریو قرار دادن همه "گزینهها روی میز" All The Options On The Table"در قالب توهم جنگ است که بتواند صنایع اسلحهسازی آمریکا را بر مدار تولید انبوه نگاه دارد و چه مکانی بهتر از خاورمیانه که باوجود منابع نفتی سرشار، مستعد اختلافات قومگرایی، ناسیونالیسم، مذهب گرایی و رقابت شدید حاکمان منطقهای است.
ترامپ و همفکرانش تاریخ و جغرافیا را بلدند یا حداقل میدانند که تاریخ جغرافیای خاورمیانه گهواره تمدن بوده ولی فضای ناامنی و بیثباتی را بارها و بارها تجربه کردهاند. هرگاه امنیت و پایداری بر این منطقه حاکم بوده از سود و منافع آنها کاسته شده است. بنابراین برای پیشبرد راهبرد اقتصاد سیاسی خود، همواره فضای پرتنش و متخاصم منطقهای را برمیگزینند. زیرا این فرآیند به رقابت تسلیحاتی منجر شده و آنها از این خوان گسترده توسط کشورهای ثروتمند در کنار بهرهوری از انرژی نفت، بهره اقتصادی خواهند برد. طبعا این شرایط در فضای صلح و برادری و دوستی کشورهای خاورمیانه ممکن نیست. لذا دست به ایجاد سناریوهایی متعددی میزنند که آخرین آنها همهپرسی کردستان و اتخاذ دکترین تجزیه کشورهای خاورمیانه است.
آنها بهخوبی دریافتهاند که با روبهزوال گذاشتن داعش، تنشهای منطقه هم در حال فروکش است. بنابراین با کاهش تنش میان کشورها شرایط منطقه به سمت آرامش نسبی پیش میرود. بهعنوان مثال تنش بین ایران و ترکیه ،تنش بین ترکیه و عراق و حتی تنش بین ایران و عربستان ازجمله نمونههایی است که در همین رابطه میتوان بیان کرد. در شرایطی شاهد بودیم که امسال با شرکت ایرانیان در حج تمتع ، کمی از تنشهای بین کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به سرکردگی عربستان با ایران کاسته و امید میرفت شرایط بهتری برای ارتباط این دو کشور ایجاد شود، ولی بر اساس سیاستی که موضوع این مقال نیست بهصورت عامدانه و کاملا مهندسی شده توسط سخنرانی ترامپ، دعوای فارسی-عربی در دنیای مجازی شروع و دوباره نمک لای زخم ریخته شد.
هدف پنهان در سخنرانی ترامپ در موضوع برجام و منطقه، تأثیرگذاری بر فضای داخلی آمریکا و پوشش وعده انتخاباتی خود بوده است. تأکید بر اینکه مردم منطقه، بهویژه ایرانیان، همواره در طول تاریخ روحیه ملی و وطن گرایی و تعصب به آب و خاک خود داشته و دارند، نکته قابل تاملی است که باهدف ایجاد تحریک احساسات عمومی و ایجاد اختلاف و تفرقه در بخشهای مختلف اجتماعی بهویژه ارتباط مردم با حاکمیت در راستای کسب منافع تجاری خود و شرکائ سنتیاش در بازار رقابت دنیا مطرح شده است
به نظر میرسد با آگاهی از این اهداف شوم، نباید در دام سیاست خصمانه و کاسب محور حاکمان استکبار جهانی افتاده و با استفاده از ظرفیت نخبگان علمی و سیاسی، همکاری و تقویت دیپلماسی با اعضای مؤثر نظام بینالملل و منطقه بر مبنای اصل پایداری و منافع متقابل و عزت میتوان نقش مؤثری در خنثیسازی اقدامات آمریکا و مدیریت رفتار این کشور داشته باشیم.
*عضو هیات علمی و دبیر تشکل سیاسی اسلامی تفکر برتر دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان
انتهای پیام/