دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت جوان/سید عبد‌الله متولیان

فقر علت‌العلل انحطاط و عقب‌ماندگی

از سال ۱۳۹۲ روز ۲۵ مهرماه (هفدهم اکتبر) هر سال از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز نمادینِ جهانی ریشه‌کنی فقر نامیده شده است.
کد خبر : 220005

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، از سال 1392 روز 25 مهرماه (هفدهم اکتبر) هر سال از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز نمادینِ جهانی ریشه‌کنی فقر نامیده شده است. بر اساس اصل چهل و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل فراموش شده)، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها و دغدغه‌های نظام، موضوع ریشه‌کنی فقر از جامعه و بهبود وضع معیشت مردم است.



حضرت امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام در فرمان خویش به مالک اشتر می‌فرماید: «ویرانی زمین، از تنگدستی مردم زمین حاصل می‌شود»، یعنی وقتی مردم تنگدست بودند، زمین ویران می‌شود. حضرت، در این عبارت می‌خواهند به مالک اشتر بگویند: سرزمینی که تو داری به آنجا می‌روی، اگر توانستی مردمش را ثروتمند کنی، آباد خواهد شد، اما اگر مردم را فقیر نگه داشتی یا فقیر کردی، این سرزمین هم آباد نخواهد شد و ویرانه خواهد ماند. مردم هستند که با نشاط خودشان و با توانایی‌هایی که پیدا می‌کنند، سرزمین‌شان را آباد می‌کنند.



آن‌طور که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای در باره اصلاحات واقعی می‌فرمایند؛ «عوامل انحطاط و عقب‌ماندگی کشور سه چیز است: فقر، فساد و تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی، اصلاحات انقلابی و اسلامی تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایه شوم و از این سه عنصر مخرب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی‌ها به خاطر فقر و بسیاری به خاطر فساد است.» ریشه بسیاری از آسیب‌ها و معضلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... مشکلات اقتصادی است. فقر، بیکاری، گرانی منشأ یا تشدید‌کننده بسیاری از آسیب‌های جامعه است. بسیار شنیده‌ایم که ما در کشوری زرخیز و سرشار از منابع طبیعی و تاریخی زندگی می‌کنیم، شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که ایران با تنها یک درصد از جمعیت جهان بیش از 7 درصد از منابع جهان را در اختیار دارد، شنیده‌ها در باره منابع سرشار از ایران چهره‌ای ثروتمند را در اذهان تداعی می‌کند اما کافی است قدری جغرافیای پهناور ایران را شخم بزنیم تا چهره کریه و دردآور فقر و محرومیت را در گوشه گوشه ایران ببینیم. واقعاً آنچه که در چهار گوشه ایران از فقر و حرمان به چشم می‌خورد فقر است یا توزیع نابرابر و ناعادلانه ثروت، فقر است یا میوه سیاست‌های غلط اقتصادی.



هم‌اینک بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مراجع رسمی و دولتی، بیش از 55 درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر (فقر مطلق)، حدود 15 درصد همتراز خط فقر، 25 درصد تا حدی بالای خط فقر و تنها 4 الی 5 درصد در رفاه قرار دارند. بر این اساس با جرئت می‌توان گفت بیش از 50 میلیون نفر از جمعیت حدود 80 میلیونی کشور یا در فقر مطلق زندگی می‌کنند یا همتراز خط فقر برای معاش خود تلاش می‌کنند. آمارهای رسمی نشان می‌دهد که قاطبه حقوق‌بگیران با دریافت حدود یک سوم حداقل حقوق در واقع کار می‌کنند تا حقوق بیکاری دریافت کنند و این موضوع به هیچ وجه زیبنده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیست.


گفته می‌شود 30 درصد طلاق‌ها ریشه در فقر دارد و علت 55 درصد از طلاق‌ها اعتیاد است که آن هم ریشه در فقر دارد و مهم‌ترین عامل فقر بیکاری است. ریشه‌کنی فقر عملاً بدون ایجاد اشتغال برای میلیون‌ها بیکار ممکن نیست. بی‌تردید آلام و عقده‌های ناشی از رنج بیکاری زمانی که جامعه به سمت اشرافی‌گری میل پیدا کرده و مسئولان و دولتمردان کشور نیز مسیر اشرافی‌گری مبتنی بر تبعیض را بپیمایند موجب سر باز کردن عقده‌های تنفر از تبعیض شده و باورهای مردم نسبت آینده نظام جمهوری اسلامی را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. اگرچه بخشی از مشکلات کشور مربوط به تحریم‌ها و تهدیدات نظام سلطه است که در 40 سال اخیر هر چه در چنته داشته برای نابودی نظام اسلامی ایران به میدان آورده است اما بخش اعظم مشکلات معیشتی مردم ناشی از انباشت ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های داخلی است که ریشه آن‌ها هم به فاصله گرفتن مسئولان و دستگاه‌های حاکمیتی از انقلاب و روحیه و منش انقلابی بازمی‌گردد. عمده‌ دلیل عجز و ناتوانی مسئولان و دولتمردان از حل مشکلات معیشتی مردم به داخل کشور باز می‌گردد:



1 - فاصله گرفتن برخی از مسئولان از آرمان‌های انقلاب اسلامی


2 - چشم دوختن به خارج و نسخه‌های بیگانه.


3 - غفلت از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های بسیار عظیم داخلی.


4 - توزیع ناعادلانه و نابرابر ثروت.


5 - فاصله گرفتن مسئولان از زندگی زاهدانه و مردمی


6 - تغییر الگوهای مسئولیتی و حرکت به سمت تکاثر ثروت و ترویج فرهنگ و خوی اشرافی‌گری و کاخ نشینی.


7 - توزیع رانت‌های آقازادگی و غیرمولد مبتنی بر انحصارطلبی و حمایت از انسان‌های فاسد.


8 - نگاه تک‌بُعدی به فقر و غفلت از «فقر چندبُعدی» مشتمل بر ابعاد «آموزش»، «سلامت» و «استانداردهای زندگی.»


9 - وجود گروه‌های ذی‌نفوذ و بی‌اعتقاد به ظرفیت‌ها و توانمندی‌های داخلی در بدنه دولت‌ها که هنر ایرانیان را تهیه آبگوشت بزباش‌‌ دانسته و برای حل مشکل به دنبال جذب مدیر از خارج از کشور هستند!


10 - وجود نهاد‌‌های اقتصادی معیوب، ناکارآمد، غیرسیستمی و هم‌عرض، غیرانقلابی و بی‌انگیزه و بی‌نشاط.


11 - گسترش نامتناسب جمعیت.


12 - رشد ناپایدار اقتصادی


13 - وضعیت نامساعد بازار کار


14 - توزیع ناعادلانه قدرت و مدیریت در کشور.


15 - توزیع ناعادلانه فرصت‌ها


16 - اصرار احزاب و جناح‌های سیاسی برای دولتی نگه داشتن اقتصاد و ممانعت از تقویت بخش خصوصی


17 - بها ندادن و عدم استفاده از ظرفیت‌های نیروهای انقلابی و با انگیزه داخلی.


18 - عدم بهره‌گیری از ظرفیت‌های سخت‌اقزاری و نرم‌افزاری فرهنگی و دینی کشور.


19 - الگوبرداری از روش‌های متداول لیبرال سرمایه داری غربی و نظام سلطه.


20 - وجود نگاه نمایشی، هیجانی، تبلیغاتی و آماری به موضوع فقر.


نظام اقتصادی ایران به شدت ناکارآمد و غیرانقلابی و اسیر واژگان اقتصادی غیربومی و وارداتی است. اکنون با تعاریف ناقص و غلط و یک ساعت کار در هفته! (استاندارد جهانی 40 ساعت کار در هفته است) حداکثر 20 میلیون نفر از جمعیت حدود 80 میلیونی ایران با نرخ رشد گمراه‌کننده کمی بیش از 12 درصد شاغلند. بدیهی است که فروش بیشتر و گران‌تر نفت شاخص کاملی برای تعیین نرخ رشد نیست. همه این موارد و ناگفته‌های بسیاری که از حوصله این وجیزه خارج است به عیان گوشه‌ای از خطرات بسیار زیاد فقر را گوشزد کرده و نشان می‌دهد که ریشه‌کنی فقر با شعارزدگی و بدون برنامه مدون انجام‌پذیر نبوده و حل ریشه‌ای مسئله باید اولویت اول تمامی دستگاه‌های مسئول در قوای سه‌گانه کشور باشد.


منبع : جوان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب