روایتهای متفاوت از زندگی همسران رزمندگان
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، این روزها در پلاتو فصل نو نمایش «نذار این خواب تعبیر بشه» درحال تمرین است. با ورود به سالن تمرین گروه نمایشی، با صندلیهای پلاستیکی چیده شده در عرض سالن مواجه میشویم که به مثابه سه میز سه متری است که قرار است در اجرا از جلو تا عمق صحنه را بگیرد.
نصیری معتقد است که استفاده از این میز و بافتی که در دیواره سالن قرار خواهد گرفت، ایجاد تقطیعها و استفاده از نورپردازی مناسب را بیشتر میکند.
در بخش نخست، اپیزود دوم نمایش تمرین میشود. این صحنه مربوط به زنی مشهدی است که با گویش شیرین خراسانی با همسرش که به عنوان سرباز در منطقه جنگی خدمت میکند، سخن میگوید. نور میرود و با روشن شدن دوباره صحنه، نوبت به زوج تهرانی و گیلانی میرسد که هریک داستانهای جداگانهای از زندگیشان را روایت میکنند و همچنین با تلاشها و ترفندهای مشترکی سعی در باز گرداندن همسران از جنگ دارند.
نصیری که به عنوان کارگردان اثر تلاش دارد در نوع بیانها، حرکت بازیگران و همچنین نوع فاصلهگذاریها تمامی اصول را رعایت کند در تمرینات نمایش یکسری تغییرات ایجاد کرده که تا حدی این اجرا را نسبت به آنچه در نمایشنامه میبینیم، متمایز میکند.
با توجه به تفاوتهایی که میان متن و اجرای هر اثر وجود دارد، نصیری نیز در تمرینات نمایش، بخشهایی از متن را که نیاز به تعلیق، چالش و یا کشمکش بیشتر داشته تغییر داده است و از آنجا که صرفا روایت، روایت ادبیات داستانی است، یکسری تغییرات بویژه در اپیزود سوم که در خصوص قصه زوج تهرانی است، ایجاد کرده است.
او در بخش دوم تمرین، از بازیگران میخواهد که صحنه اعزام سربازان به بیابان سومار را بازی کنند، در این بخش همسران رزمندگان از خواب و بیم شهیدشدن همسرانشان سخن میگویند که با گویشهای محلی، رگههایی از طنز به خود گرفته است. درادامه با گرفته شدن نور صحنه، زن و شوهر تهرانی کشمکشهای درونی خانواده را بازگو میکنند، کاراکتر مرد این بخش از اثر، خطاب به لیلا همسرش میگوید برخی دردها از نرسیدن و برخی از رسیدن است اما، تو، لیلا، در هر دو صورت برای من تراژدی بودی.
در همین لحظه صدای مسئولان عملیات به گوش می رسد که ماشینها در مقابل در خروجی آماده سوار شدن سربازها هستند و باید سربازان جلوی ماشینها برای اعزام به منطقه جنگی به صف شوند، با شنیدن این خبر که پس از دیالوگهای هر یک از زوجها تکرار میشود، بازیگران مرد که نقش سربازان را ایفا میکنند سعی در منصرف کردن همسران و بازگشت آنها به شهر و دیار خود دارند.
دوباره نور میرود و صحنه با چیدمان چهارپایههای چوبی آماده میشود، دیالوگها با عنوان «چرا اینقدر سرد شدی» که مربوط به زن و شوهر تهرانی است، آغاز میشود. در این بخش از اجرا یکی از پازلها در جای خود مینشیند و مخاطب که در طول نمایش پاسخی برای رفتار تند سرباز تهرانی با همسرش نداشته، به بخشی از چراهای ذهنی خود پاسخ میدهد.
با ادامه اجرای نمایش و روایتهای متفاوت از زندگی هریک از زوجها، تلاشها برای بازگرداندن مردان جوان بیثمر میماند و برخلاف آنچه انتظار میرفت، در انتها شاهد پایان متفاوتی هستیم.
اتفاقی که در نمایش افتاده و باعث تمایز بیشتر آن از متن منتشر شده این است که روایت 20 دقیقهای از لحظه ملاقات 3 زوج نمایش تقطیع شده و در هر صحنه به مدت 8 دقیقه روایت هر یک از زوجها به تماشا مینشینیم. این شکل از روایت در میانه اجرا جابجا میشود و طبق ساختار اولیه روایت نمیشود.
مهدی نصیری تصمیم دارد در این اثر، طراحی صحنه بسیار سادهای به کار گیرد تا فضای کارخانه یخ که تبدیل به اردوگاه شده را برای مخاطب تداعی کند.
نمایش «نذار این خواب تعبیر بشه» با بازی هنرمندانی چون بهرام تشکر، ترانه کوهستانی، فریبا امینیان، رضا جوشنی و بهروز پناهنده از هفته آینده هر شب ساعت 18 در تالار سایه به اجرا در میآید.
انتهای پیام/