ضعف نظری باعث شیوع «ادبیات سیاه» دفاع مقدس شده است
گفتوگوی خبرنگار فرهنگی آنا با احمد شاکری درباره ادبیات دفاع مقدس؛ آسیبها و مخاطرات به این شرح است؛
تولید آثار در حوزه ادبیات دفاع مقدس در دهههای اخیر از سوی جریان ها و نهادهای مختلفیپیگیری شده و برنامههای مختلفی در این زمینه در دستور کار بوده است. به عنوان اولین سوال؛ تقویت ادبیات دفاع مقدس مستلزم چه رویکرد و اقداماتی است؟
ادبیات دفاع مقدس جزو پر رونقترین و تاثیرگذارترین گونه ادبی در ادبیات معاصر ما به شمار میآید. این مساله عوامل مختلفی دارد؛ ازجمله تاثیری که رویداد مهم و تاثیرگذار دفاع مقدس بر زندگی و ادبیات ما گذاشت. اینکه چنین ادبیاتی با چنین اهمیتی باید تقویت بشود، در آن شکی نیست اما به نظر میرسد برای هر اتفاقی در این حوزه به روشن شدن چند مساله نیاز داریم.
اول اینکه باید گذشته ادبیات دفاع مقدس و تجریاتی که در این حوزه بوده، شناخته شود. دوم اینکه باید تصویر کنونی آن را بشناسیم و سوم اینکه افقی را برای آینده این ادبیات ترسیم کنیم. یعنی در حقیقت ما باید با لحاظ کردن تمام نقاظ قوت و ضعیف، استعدادها و ظرفیتها و موانعی که بر سر راه است، درصدد تقویت آن برآییم.
اما ادبیات دفاع مقدس ارکان مختلفی دارد: آیا ما در نظریهپردازی دفاع مقدس موفق بودهایم؟ آیا در تولید داستان ضعف داریم؟ در پرورش نویسنده یا انتشار آثار و مجموعه نشر ضعیفایم؟ آیا در تبلیغ، ترویج و معرفی و توزیع کتابهای دفاع مقدس ضعف داریم؟ در بررسی وضعیت ادبیات دفاع مقدس، پاسخ به این سوالها، نقاط ضعف را پیش روی ما نمایان میکند و نشان میدهد چقدر در بخشهای مختلف کار شده یا کار نشده است.
آیا فعالیتهای صورت گرفته در تمام زمینهها، توازن لازم را داشته است؟
شواهد و قرائن در سابقه ادبیات دفاع مقدس حاکی از آن است که ما بیش از هر چیز در بخش تولید اثر کار شده است. یعنی نهادها و ارگانهای مختلف عموما به سمت تولید رفتهاند؛ آنهم تولید آثار داستانی. این رویکرد در دهههای اخیر؛ گویا به معنای آن بوده که ما سوژه، تکنیک، تئوری و سایر ملزومات خلق آثار مطلوب را در این حوزه داریم و فقط نیازمند افرادی هستیم که این موضوعات را بنویسند و نوشتههاشان در قالب کتاب، منتشر شوند. به همین خاطر از تولید آثار حمایت شده و انتشار کتابهای زیادی به نویسندگان سفارش داده شده است. به عبارت دیگر هدف ما در این حوزه، تولید بوده است.
از دیگر اقداماتی که به موازات انتشار تولیدات دفاع مقدسی صورت گرفته، برپایی مناسبتهاب مختلف و متعدد برای معرفی تولیدات بوده است. جشنوارههای متعددی که به شکل ملی و استانی در حال برگزاریاند.
اما به نظر میرسد با وجود سرمایهگذاریهایی که در حوزههای تولید، حمایت، سفارش و برپایی جشنوارهها و مناسبتهای مختلف صورت گرفته، ما با آسیبهای جدی در ادبیات دفاع مقدس روبرو هستیم که دلیل آنها نیز بیتوجهی به مهترین رکن از ارکان مورد اشاره؛ یعنی بیتوجهی به مباحث تئوریک برمیگردد.
این بیتوجهی؛ چه عواقب و آسیبهایی را پدید آورده است؟
ضعف نظری در حوزه ادبیات دفاع مقدس؛ عواقب زیادی را به همراه داشته که ناگوارترین آن شکلگیری جریانی در دل این حوزه است که میشود به آن «ادبیات داستانی سیاهِ دفاع مقدس» نام داد. البته این جریان از دهه 60 وجود داشته اما در دهههای بعدی تا به امروز، تقویت شده و بیشتر نمود پیدا کرده است؛ جریانی که عملا مبانی آن بر ضد ارزشهای دفاع مقدس است.
شکلگیری چنین جریانی که معاند با مبانی دفاع مقدس است، بیشتر از هم مولود فقر تئوریک در این زمینه است. به خاطر اینکه در شناسایی و تبیین المانهای ادبی مورد نظر در ادبیات دفاع مقدس و تفاوت و نسبت آن با سایر المانها در سایر گونههای ادبی و ... پژوهشهای لازم صورت نگرفته است. این خلا باعث شده برای شبهاتی که در ذهن نویسندگان بهوجود آمده، پاسخی وجود نداشته باشد و طبیعتا در چنین شرایطی از مبانی دفاع مقدس دور شدهاند و به سمت ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس گرایش پیدا کردهاند.
حتی برخی از نویسندگان سرشناس و ارزشمند ما در دهههای قبل، امروز آثارشان سیاه و ضد ارزشی شده است. وقتی ما در تبیین و شناسایی و تئوریزه کردن المانهای ادبیات دفاع مقدس دچار کوتاهی بودهایم، حمایتها و برپایی جشنوارهها و مناسبتهای مختلف نیز نمیتواند از شکلگیری ادبیات سیاه دفاع مقدس که با جریانها و نظریات غربی همسو شده است، ممانعت کرد. نتیجه این میشود که جریان فرعی، جلوی رشد جریان اصلی را نیز میگیرد.
در دهههای اخیر از شخصیتهایی حمایت شده، که اگر نوشتههای امروز آنان را با نوشتههای دهه 60 مقایسه کنید، به راحتی متوجه تغییر نگاه و موضع آنها و گرایش پیدا کردنشان به سمت جریانهای شبهروشنفکری میشویم. میخواهم بگویم کمکاری ما در حوزه نظریه پردازی باعث شده یکسری از شخصیتهای ما که از آنها حمایت هم کردهایم و میکنیم، از دست بروند.
نقد دیگری که به نشر آثار دفاع مقدسی وارد میشود، غلبه کمیت بر کیفیت است.
بله. هم در تولید داستان و هم در تولید کمی داستان. و در مقابل؛ انتشار پژوهش در حوزه ادبیات دفاع مقدس، بسیار مهجور مانده است. از طرف دیگر در دانشگاههای ما هم توجهی به پژوهشهای ادبی در این حوزه نمیشود؛ آنچنانکه به جای تدریس ادبیات پایداری، مدرسان به تدریس شاهنامه مشغولاند. این یعنی ما چند صد سال از زمانه خود عقیبیم. در کشور ما نه نیروی پژوهشگر مناسب تربیت شده و نه توجهی به مباحث پژوهشی وجود دارد.
همانطور که گفتم مشکل ادبیات دفاع مقدس در دهههای اخیر این بوده که مدیران نهادهای مرتبط، صرفا خود را موظف به تولید کردهاند و از خلاهای موجود در حوزه ادبیات دفاع مقدس و بعضا از تغییر رویکردها و انحراف از مبانی اصلی دفاع مقدس، غافل ماندهاند.
و آخرین سوال اینکه آیا جریانهایی مترصد اصلاح اوضاع و تقویت پژوهش برآمدهاند؟
متاسفانه خیر. ما به منابع درسی نیاز داریم که نیازمند پژوهش است. در دانشگاهها هم پیوسته تئوریهای غربی مورد نظر و تدریس قرار میگیرند؛ طوری که اصلا مجال تولید تولید تئوری تازه که به درد ادبیات دفاع مقدس بخورد نیست. کارهای پژوهشی نیز معمولا همسو با جریانهای تئوریک غربی است و جوابگوی دغدغههای ما در حوزه ادبیات دفاع مقدس نیست.
انتهای پیام/