دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گفت‌وگوی تفصیلی آنا با رامتین خداپناهی:

لابی‌های قدرت دلیل خانه‌نشینی بازیگران قدیمی/ گتره‌ای دست به انتخاب بازیگر می‌زنند!

بازیگر سریال "گسل" گفت: در سریال و فیلم کمدی، سمت هر موضوعی که برویم، عده‌ای معترض خواهند بود. هنرمندی که وارد این عرصه می‌شود، قرار است به عنوان آینه تمام قد جامعه، معضلات را ببیند و آن را انعکاس بدهد؛ وظیفه‌اش جز این نیست.
کد خبر : 213172

گروه فرهنگی آنا/ محسن غلامی (قلعه‌سیدی): بیننده سریال‌های شبانه تلویزیون را تصور کنیم؛ خود من و شما اتفاقا! کمی فکر کنیم درباره اینکه چه توقعی از سریال‌های کمدی و یا طنز تلویزیون داریم؟ جز اینکه مثلا حالمان را لااقل کمی سرجا بیاورد. همچنین لحظاتی نیز کاملا درست و واقعی، بخنداند و البته سوژه‌های به روزِ دور و برمان را به تصویر بکشد.


خصوصا اینکه این سریال‌ها، باید قصه‌اش جذاب باشد و کارگردانی‌اش نیز قوی وگرنه کسی حوصله دیدن هر قصه و سریالی را روی آنتن ندارد.


برویم سراغ «گسل» که شکل و شمایلی این‌چنینی را داراست؛ دوست دارد حرف سیاسی بزند و از در انتقاد به برخی‌ها نیش بزند. اینکه توانسته یا نتوانسته را مخاطب باید قضاوت کند.


تیم بازیگری نسبتا قدیمی و جوانی دارد؛ ترکیبی از تازه‌واردها و تحصیلکرده‌ها. تحصیلکرده مثل «رامتین خداپناهی» که از قضا درس‌خوانده بازیگری و کارگردانی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز نیز هست.


او در گفت‌وگویی که با خبرگزاری آنا دارد؛ هم از «گسل» حرف زد و هم از بازیگری و دیگر موضوعاتی که در چند خط پیش، به آن اشاره شد.


* از اینجا شروع کنیم که بعد از سریال «پریا» که یکی دو سالی هم از پخشش می‌گذرد، شما نیز مثل خیلی از بازیگران دیگر تلویزیون، کنار رفتید یا کنار کشیدید! خیلی‌های دیگر نیز همچنان روی آنتن دیده نمی‌شوند. دلیل عمده‌اش شاید کمی تولیدات باشد یا ...؟


فقط یک دلیل خاص نداشت. متأسفانه در سال‌های گذشته با رکورد عجیب در تولید مواجه شدیم چه در تلویزیون و چه در سینما. طبیعتا این رکود، گردش روی دامن تمام عوامل می‌نشیند از بازیگر گرفته تا کارگردان و عوامل پشت دوربین.



* یک تعداد معدودی ولی همیشه مشغولند!


بالاخره بازیگر ویترین فیلم و سریال است و چون بیننده فقط او را می‌بیند، پس این سوال برایش پیش می‌آید که چرا خبری از فلان بازیگر و هنرپیشه زن و مرد، دیگر نیست. ولی اگر تخصصی‌تر حرف بزنیم تقریبا عوامل دیگر نیز کم‌کار شدند و دقیقا همان صحبت شما؛ فقط تعدادی معدود درحال کارکردن بودند.



* فیلمساز و بقیه که کارشان را می‌کنند، شاید با همان بازیگرانی که همیشه جلوی دوربین هستند.


اتفاقا ما بالغ بر 500 کارگردان داریم که در سالیان قبل تولیداتی داشته‌اند اما امروز فقط چند نفری مشغول ساخت هستند و بقیه بیکارند.



واقعا این باندبازی در بازیگری هست؛ به جرات بگویم که اگر به لابی قدرت نزدیک باشی و در محافل دور اینها بچرخی، قطعا انتخاب می‌شوی وگرنه کسی برحسب توانایی، سراغ شما نمی‌آید.

* شما مدرس دانشگاه هستید و تحلیلتان هم شفافتر. اشاره به بیکاری‌ها شد درحالیکه ما از تئاتر، بی‌حمایت‌تر نداریم. ولی همچنان و مرتبا اثر نمایشی روی صحنه می‌برند.


دقیقا در تئاتر چون انگار همه‌چیز خصوصی است با توجه به شرایط تئاتر، عوامل کار می‌کنند. اما در تلویزیون ماجرا کلهم دولتی می‌شود. از بین این همه شبکه نیز فقط چند شبکه اصلی، تولید اثر نمایشی دارند. اگر بودجه هم نباشد که تولیدات مثل چندسال قبل یکباره فروکش می‌کند و به بازیگران کاری نمی‌رسد.


این را هم دقت کنید که برخی بازیگران ما به دلیل بدقولی و بدپرداخت شدن دستمزدشان در سریال‌های تلویزیونی، حاضر نمی‌شوند براحتی کار کنند.



* یعنی شما مشکلات را صرفا متوجه همین نبود بودجه می‌دانید؟


کاش فقط این بود!



* چطور؟


خیلی از مشکلات خب برمی‌گردد به مشکلات اقتصادی که واقعا هم هست. ولی از طرف دیگر لابی‌های قدرتی وجود دارد که فقط برای عده‌ای است.



* البته بیشتر متوجه سینماست!


بخش سینما نیز مستثنی نیست. از یک طرف بودجه کلانی می‌خواهد تا فیلمی ساخته و روی پرده برود آنهم با وضعیت اکران که پیچیدگی عجیبی دارد و اوضاع را خرابتر می‌کند.


اما در مورد لابی‌هایی که گفتم در تلویزیون و سینما هردو هست. بطوری که بصورت گتره‌ای دست به انتخاب بازیگر می‌زنند و کاری به قدرت و توانایی بازیگر یا بقیه عوامل پشت دوربین ندارند.



* شاید فلان کارگردان دوست دارد با عده‌ای بازیگران بیشتر کار کند و قبول دارم که این مورد را زیاد دیده‌ایم حتی در تلویزیون. ولی برخی نیز به این باند بودن‌ها اشاره کرده‌اند.


من می‌گویم واقعا این باندبازی در بازیگری هست؛ به جرات بگویم که اگر به لابی قدرت نزدیک باشی و در محافل دور اینها بچرخی، قطعا انتخاب می‌شوی وگرنه کسی برحسب توانایی، سراغ شما نمی‌آید.



* و نهایتا هم معتقدید که فرصت‌سوزی می‌شود از بازیگر؟


اگر منِ بازیگر در کار قبلی‌ام نقش یک، دو و... را بازی کرده باشم انگار همیشه باید همان نقش را به من بدهند و متأسفانه اگر در فلان سریال، پنج سکانس بازی کرده‌ام، دیگر همه من نوعی را فقط برای پنج سکانس می‌خواهند. بازیگر را یک‌جور ثابت نگاه می‌کنند. این قضاوت‌ها بسیاری از استعدادها را نابود می‌کند.


بازیگری داریم که خیلی قدرتمند است ولی در طول دوره کاری، فقط نقش مکمل بازی می‌کند چون او را این‌جور می‌خواهند. اصلا تقسیم‌بندی بازیگران به کمدی و جدی و غیره یعنی چه واقعا؟! کجای دنیا این تقسیم‌بندی‌ها وجود دارد! اینطوری هم براحتی از بازیگر بنابر قول شما، فرصت‌سوزی می‌شود.



* برویم سراغ «گسل»! نقش نسبتا شوخ و با نمک، در سریال کمدی که هر از گاهی با لهجه شمالی هم همراه می‌شد. کارکتر خوش‌تعریفی است به شرطی که شما فیلمنامه آماده در اختیارتان باشد تا بتوان آن را درآورید. بویژه اینکه کارگردان سریال را شناخته باشید. اینقدر همه‌چیز برای شما فراهم بود واقعا؟


من علیرضا بذرافشان را از سال 81 می‌شناسم که در واقع به مجموعه «فقط بخاطر تو» برمی‌گردد که نویسنده‌اش بود. بذرافشان حتی همان زمان که فقط فیلمنامه می‌نوشت و کارگردانی نمی‌کرد، بسیار باهوش بود و فیلمنامه‌‌اش را دقیق می‌نوشت. در عین اینکه در کارگردانی هم نشان داده که این هوشمندی و بلده‌کاری را دارد.


طبیعتا من با کارهای بذرافشان آشنا بودم و دقت نظرش را می‌دانستم. وقتی «گسل» پیشنهاد شد، خیلی از فیلمنامه خوشم آمد.


اگر خودم را بعنوان مخاطب بگذارم، شاید مثلا بگویم قصه جاهایی شاید پرش داشت ولی همین‌که مثلا 90 درصد با مخاطب ارتباط برقرار کند، بد است؟ نقد مثبت و منفی همیشه بوده ولی درصد استقبال مخاطب را ببینیم که کم نیست.

* الان با دیدن «گسل» روی آنتن، همچنان بر این باور قبلی هستید؟


این سریال را اتفاق تازه‌ای برای تلویزیون می‌دانم. شاهد یک کمدی سیاسی هستیم که با دقت نظر حداقل تلاش می‌کند مشکلات و معضلات دست به گریبان را به مداقه بکشاند.



* نه بازیگر، به عنوان مخاطب بگویید.


اگر خودم را به جای مخاطب بگذارم، شاید مثلا بگویم قصه جاهایی شاید پرش داشت ولی همین‌ که مثلا 90 درصد با مخاطب ارتباط برقرار کند، بد است؟ نقد مثبت و منفی همیشه بوده ولی درصد استقبال مخاطب را ببینیم که کم نیست.



* پس اینطور که مشخص است راضی به نظر می‌رسید حتی اگر نقش شما کم باشد و همانند الان که به نوعی از روند قصه کنار رفته است!


اگر دقت کنید شخصیت من در این مجموعه حدودا در قسمت 13 تمام شد، چون به متراژ نقش در فیلمنامه نگاه نکردم و نمی‌کنم. حضورم با آن کارکتر بسیار خوب بود بویژه اینکه استارت فیلمنامه با شخصیت من شروع می‌شد.



* چرا فکر می‌کنید مثلا همین «گسل»، کار جدیدی باشد؟


یادمان باشد باتوجه به مشکلات و معضلات در پرداخت به این موضوعات که فیلمساز آن را مورد موشکافی قرار می‌دهد، طبیعتا کار نویی می‌تواند باشد. کلا ساختن اینجور سریال‌ها که موضوعات خاصی دارد و دم از نقد جدی هم می‌زند، کار سختی است.



* چون خیلی‌ها جنبه نقد شدن را ندارند. این همه سریال‌های خیلی ساده‌تر ساخته شده اما تا به فلان قشر یا شغل و غیره، اشاره می‌کند، همه معترض می‌شوند.


دقیقا حرفم همین است؛ سمت هر موضوعی که برویم، با مشکلاتی مواجه می‌شویم و عده‌ای معترض خواهند بود. هنرمندی که وارد این عرصه می‌شود، قرار است به عنوان آینه تمام قد جامعه، معضلات را ببیند و آن را انعکاس بدهد؛ وظیفه‌اش جز این نیست.



* حلال مشکلات چه؟ یعنی مثلا ایده بدهد، راه حل بگوید و غیره!


فکر می‌کنم حلال جای دیگر و اشخاص دیگری هستند. درمانکننده ما نیستیم بلکه مسئولین و دولت‌ها و بقیه اهالی مرتبطش هستند. البته خب همین نمایش مشکلات و معضلات و به اصطلاح آینه بودن، کار آسانی نیست.


اشاره کردم، تا می‌خواهیم بخشی از نهاد قدرت را موشکافی کنیم، ممکن است مخالفی پیدا شود. کار فیلمساز پس پیچیده و مشکل است. روی کلمه به کلمه این نوع تولیدات، انگار باید جواب پس بدهیم. همین کار را سخت می‌کند.



* از همین منظر به جمع‌بندی برسم. قبول دارم که بیننده‌ای که جلوی تلویزیون می‌نشیند، کمتر متوجه این مشکلات فیلمساز است. منتها اگر فیلمساز سوژه را بشناسد و افراط و تفریط هم نکند.


بله؛ مخاطب متوجه این سختی‌ها نیست متأسفانه! بنابراین نسبت به همین «گسل» اگر پرشی در سریال می‌بینید که احیانا به روند قصه لطمه می‌زند بخاطر همین مخالفت‌هاست.


کاش می‌فهمیدند که جامعه باید منتقد باشد. نقد نشان‌دهنده ضعف نیست. اگر گیر ندهیم که جایی اصلاح نمی‌شود.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب