پروژه 2020؛ جنگ در اروپای شرقی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، پس از ناآرامیهای انقلاب سال 2014 اوکراین و متعاقبا الحاق کریمه به فدراسیون روسیه و جدایی دوفاکتوی استانهای دونتسک و لوگانسک، اوکراین به عنوان کشوری واقع در قلب اروپا درگیر مناقشات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک فراوانی با همسایگانش شده است که به نوبه خود میتواند نتایج نظامی وخیمی به بار آورد.
اولین پرسشی که حول این موضوع مطرح است این است که آمریکا چه میکند؟ آمریکا در حالی که عملکرد ناظر به خود گرفته، از عهده آن هم برنمیآید. متاسفانه پدیده حماقت آمریکایی به جن ساکی، سخنگوی اسبق کاخ سفید، ختم نمیشود. توصیههای کارشناسان مرکز تحلیلی " شورای آتلانتیک" هم بیشتر برای دلخوشی و سرگرمی مردم است تا اینکه کارشناسی و مبتنی بر واقعبت باشد. برای مثال آنها پیشنهاد دادهاند کشتیهای جنگی وارد دریای آزوف شوند تا "محاصره تنگه کرچ را بشکنند". جالب اینجاست که از لحاظ فیزیک و ریاضیات نمیتوان چنین چیزی را متصور شد، چرا که ارتفاع ناوشکنهای کلاس " آرلی برک" از سطح آب تا بالاترین نقطه دکل 45.7 متر، و ارتفاع قوس کشتی رو پل کریمه 35 متر است. بخش زیر آب ناوشکنهای سری یک و دو 9.3 و 9.9 متر است اما متوسط عمق دریای آزوف طبق ارزیابیهای مختلف 6.8 تا 8 متر است.
بصیرت ترامپ هم تنها کمی بیشتر از این کارشناسان است. چیزی نمانده با تهدید کرهشمالی به استفاده از سلاح اتمی مرتکب خطای بزرگی شود، گویا نمیفهمد که حتی استفاده محدود و یکباره آن به معنای شکست کامل سیاست خارجی ایالات متحده و برهمخوردن موازنه نیروها در تمام دنیا میشود. با این وجود به گفتههای سیاستمداران اعتباری نیست. باید همانطور که کوزما پروتکوف (نام ادبی مستعار الکسی تالستوی) میگفت به ریشه نگاه کرد. سعی میکنیم این کار را انجام دهیم.
در واقع دلایل کمی برای وقوع جنگ وجود دارد. بیشتر این دلایل زمینه اقتصادی دارند. به عنوان مثال، در تاریخ 31 دسامبر سال 2019 میلادی (10 دی ماه 1398) موعد تحویل گاز روسیه به اوکراین و بهطور همزمان قرارداد ترانزیت گاز به اروپا به پایان میرسند. دادخواست شرکت نافتوگاز اوکراین از گازپروم روسیه اتفاقا در مورد مساله ترانزیت گاز هنوز در دادگاه حکمیت استکهلم موجود است. اما میتوان گفت این پرونده مربوط به گذشته است و آنچه مربوط به آینده نزدیک میشود، همانطور که پوروشنکو، رئیسجمهوری اوکراین در نامه خود به ورخوونا رادا(پارلمان اوکراین) اظهار داشت، بروز تغییرات "انقلابی" در امر ترانزیت است، یعنی اینکه اروپاییها به جای خرید گاز روسی در مرز غربی اوکراین در مرز شرقی این کشور آن را تحویل بگیرند که موجب میشود هزینه خدمات ترانزیتی نه به جیب روسیه که به جیب اتحادیه اروپا رود. چنین گزینهای رضایت روسیه را به همراه نخواهد داشت.
اگر روسیه تصمیم به عدم تمدید قرارداد بگیرد اوکراین سالانه 2 میلیارد دلار کمتر دریافت خواهد کرد و از عنوان ترانزیتکننده گاز روسیه که به چشم اروپاییها مهم مینماید محروم خواهد شد. لهستان هم پس از اوکراین این عنوان را از دست خواهد داد. جنگ بر سر لوله گاز شوخی نیست. در چاپ نخست کتاب سفید در خصوص سیاست تدافعی اوکراین برای سال 2005 میلادی هم برنامه توسعه نیروهای مسلح در تناسب با ملزومات دفاع ملی در عرصههای نظامی و اقتصادی گنجانده شده بود. سال 2014 نشان داد که ارتش اوکراین تا چه حد آماده مقابله نظامی است.
در مورد تهدیدهای اقتصادی باید گفت که ارتش اوکراین عاجز از مقابله با " خشکیدگی" سامانه ترانزیت گاز خواهد بود. علاقه مفرط لهستان به بهرهبرداری لاینقطع سامانه ترانزیت گاز اوکراین را هم نباید از نظر دور داشت. اما حتی این مساله مهم اقتصادی هم نمیتواند دلیل بروز جنگ در مرکز اروپا باشد.
اما به هرحال ممکن است جنگ روسیه و اوکراین برای لهستان بد هم نباشد. در صورت بروز جنگ ورشو این امکان را خواهد یافت که به بهانهای سرزمینهای گالیسیا، وولینیا و خولمشینا را که طبق معاهده ریگا به سال 1921 با روسیه شورایی و بنا به تصمیم سفرای دوطرف در سال 1923 از دست داده بود بازگرداند.
مجارستان و رومانی هم علاقه زیادی به خاک جمهوری شوروی سوسیالیستی سابق اوکراین دارند.
وقتی صحبت از بهانه جنگ میشود کمتر از هرچیز دیگری علاقه به دفاع از خاک اوکراین را در نظر میگیریم. بهانه از طرف مجارستان، رومانی و لهستان است. این مساله مربوط به اقلیتهای قومی و حفظ هویت قومی آنها یعنی زبان مادری و فرهنگ است. بوداپست، بخارست و ورشو مراتب اعتراض شدید خود را به کییف در خصوص قانون " درباره تحصیلات" که به تصویب ورخوونا رادا رسید ابراز داشتند. حتی گنادی موسکال استاندار استان زاکارپات هم پوروشنکو را به وتوی آن فراخوانده بود. این سند به تصویب رسیده با قانون " درباره اقلیتهای قومی در اوکراین"، منشور اروپایی زبانهای منطقهای، چهارچوب پیماننامه دفاع از حقوق اقلیتهای قومی سازمان ملل، بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای قومی یا نژادی، مذهبی و زبانی، کنوانسیون دفاع از حقوق بشر و آزادیهای اساسی، معاهدات دوجانبه اوکراین با مولداوی، رومانی و مجارستان و همچنین قانون اساسی اوکراین _ که ضامن حق تحصیل به زبان مادری است _ در تضاد است. تقریبا در واشنگتن است که غرب برای ویرانی ساختار اروپای شرقی آماده میشود.
ولادیمیر پوتین هشدار داده بود: " ... جمهوریهای خودخوانده به قدر کافی سلاح در اختیار دارند که از جمله از طرف دیگر درگیری، گردانهای ملیگرا و نظایر آن به غنیمت گرفتهاند. اگر سلاح آمریکایی وارد منطقه مناقشه شود دشوار بتوان گفت جمهوریهای خودخوانده چه واکنشی نشان خواهند داد. شاید آنها تسلیحات خود را به سایر مناطق مورد مناقشه ببرند، مناطقی که میتواند این مساله حساسیت برانگیز باشد".
کییف ناگزیری تشدید مناقشه را پیشبینی میکند و فعالانه برای آن آماده میشود. به گفته پوروشنکو طبق فرمان بسیج عمومی 200 هزار اوکراینی آماده به رزم وجود دارد. داوطلبان قراردادی اساس ارتش اوکراین را تشکیل میدهند. در سال 2016 میلادی 70 هزار و در سال جاری 25 هزار نفر برای خدمت در ارتش پذیرفته شدهاند. هزینه خرید ادوات نظامی در مقایسه با سال 2013 میلادی 10 برابر شده است. همچنین اجرای برنامه به روز سازی ارتش اوکراین در حوزه فناوری تسلیحات آغاز شده است. پوروشنکو در ورخوونا رادای اوکراین گفته بود:" تکالیف مهمی در خصوص بررسی و تهیه و تولید موشکهای جدید، سامانههای موشکهای بالدار، نمونههای پیشرفته و امروزی سامانههای توپخانهای، تجهیزات جنگی با دقت بالا، پهبادهای تهاجمی و تجهیزات جاسوسی فضایی پیش روی ماست".
این چیزی جز آمادهشدن برای جنگ سال 2020 نیست، سالی که در آن با خراب شدن لوله گاز "زنگار بسته" تمامی موانع برای نبرد نهایی قاطع برای فتح اوکراین برطرف خواهند شد.
منبع: نزاویسیمایا گاز مترجم: سید مازیار کمالی
انتهای پیام/