منطق آمریکایی برای برجام معلق
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، همزمان با شفاف تر شدن سناریوهای آمریکا در قبال توافق هسته ای، منطق این کشور در مذاکره با کشورهای دیگر نیز بیش از گذشته هویدا می شود. «Iran Nuclear Agreement Review Act of 2015» عنوان قانونی است که کنگره آمریکا در سال 2015 برای اجرای برجام تدوین کرد و حاوی دستورالعمل هایی برای چگونگی اجرای این توافق توسط کاخ سفید است. بخشی از این قانون «بازبینی توافق هسته ای ایران» رئیس جمهور آمریکا را موظف می کند که هر 90 روز یک گزارش درباره این توافق به کنگره ارائه کند. رئیس دولت آمریکا در این گزارش باید 4 موضوع را تایید کند: «1- ایران به طور کامل توافق هسته ای را اجرا می کند. 2- ایران هیچ کدام از مفاد این توافق نامه را نقض نکرده است. 3- ایران هیچ اقدامی انجام نداده است که بتواند برنامه تسلیحات هسته ای خود را گسترش دهد. 4- تعلیق تحریم ها علیه ایران مناسب و متناسب با اقدامات هسته ای ایران است و این امری حیاتی برای منافع امنیت ملی آمریکاست». تقریبا همه محافل غربی، حتی منتقدان برجام، اتفاق نظر دارند که ایران به تمام مفاد توافق هسته ای پای بند بوده است. این موضوع را آژانس بین المللی انرژی اتمی دست کم در 7 گزارش فصلی خود تایید و تاکید کرده است. این یعنی 3 بند از آن چه کنگره خواسته همین الان تایید شده است. اما بند چهارم که کنگره در سال 2015 تصویب کرد و باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا با امضای خود آن را به قانون تبدیل کرد، موضوعی فراتر از توافق هسته ای است. بندی که دستاویز دولت ترامپ برای «مانور بازبینی برجام» و «معلق کردن» آن شده است. این بند در حقیقت نوعی مین گذاری برسر راه برجام است که از دولت گذشته آمریکا آغاز شده و اکنون دولت ترامپ درحال استفاده از آن است. تمام منطق دولت ترامپ و مخالفان توافق هسته ای در آمریکا برای مقابله با برجام این است که ایران به توسعه برنامه موشکی خود ادامه داده، قدرت خود را در منطقه گسترش داده، به کمک کشورهای آسیب دیده از تروریسم داعش رفته و مقابل طراحی های غرب علیه غرب آسیا ایستاده است. موضوع هایی که کوچکترین ارتباطی به برجام ندارد. توافق هسته ای همان طور که از نام آن پیداست، توافقی حول موضوع برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم های مرتبط با هسته ای است و نه هیچ موضوع دیگری. لذا این که کنگره آمریکا در قانون خود از رئیس جمهور این کشور بخواهد هر 90 روز یک بار تایید کند که ادامه تعلیق تحریم های ایران «امری حیاتی برای منافع امنیت ملی آمریکاست» موضوعی فراتر از برجام و کاملا تفسیر پذیر برای به محاق بردن توافق هسته ای است.
این مفهوم، یعنی آن چیزی که هیئت حاکمه آمریکا آن را«منافع ملی حیاتی آمریکا» توصیف می کند همان عنصر اصلی است که در روابط بین آمریکا و ایران طی 38 سال اخیر بازیگردان اصلی بوده و هست. نه فقط ایران بلکه رویکرد آمریکا درباره تمام کشورها براساس همین مفهوم است. تاکید و پیگیری این مفهوم شاید درمرزهای داخلی یک کشور و سرزمین های مجاور مورد پذیرش باشد اما 15 هزار مایل آن طرف تر و در خلیج فارس چه «منافع ملی حیاتی» برای آمریکا می توان متصور بود؟
به بیان دیگر وقتی حتی یک نهاد فنی و علمی مانند آژانس تایید می کند که ایران به تعهدات فنی خود در توافق هسته ای عمل کرده است، علی القاعده این گزارش صریح، باید فصل الخطاب هر موضعی درباره اجرای تعهدات ایران باشد؛ اما آمریکایی ها از یک پنجره دیگر به ماجرا نگاه می کنند و آن چیزی است که آن را «منافع ملی حیاتی» کشورشان نامیده اند ؛ حتی اگر ایران بند بند تعهداتش را در برجام اجرا کرده باشد. این یعنی برای آمریکا مهم نیست تعهدات فنی برجام اجرا شده یا نه، بلکه مهم آن است که تکلیف این به اصطلاح «منافع ملی حیاتی» آمریکا چه می شود؟ اگر از پنجره این منافع به هر موضوعی نگاه کنیم، می شود به یک کشور مستقل مانند ایران اتهامات زیادی وارد کرد. اتهاماتی از قبیل توسعه برنامه موشکی، بهانه های واهی حقوق بشری و ... که هیچ ارتباطی به توافق هسته ای ندارند. چه این که توافق هسته ای با وجود نقاط ضعف و قوتی که دارد، اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد، لااقل برای کشورهایی که دغدغه شان نگرانی از ساخت سلاح هسته ای توسط ایران بود که توسط آمریکا و اسرائیل به افکار عمومی دنیا پمپاژ می شد، این اطمینان را ایجاد کرد که این اتهام واهی به ایران نمی چسبد. موضوعی که آژانس در چندین گزارش پی در پی خود تایید کرده است. این موضوع منطق اصلی آمریکا در قبال ایران است. جایی که ثابت می کند حتی اگر یک کشور با آمریکا یک توافق فنی و مشخص داشته باشد و به همه تعهدات خود عمل کند،برای آمریکایی ها اجرای بندها و مفاد توافق مهم نیست بلکه به دنبال آن هستند که ببینند تکلیف منافع ملی حیاتی آمریکا چه می شود. دریچه ای که به وضوح در 13 سال فشار سیاسی و اقتصادی به ایران با ادعای واهی ساخت سلاح هسته ای هویدا بود اما اکنون و در اجرای این قانون کنگره آمریکا، روی کاغذ نیز در حال اثبات است. اثبات این که آمریکا در هیچ مذاکره ای قابل اعتماد نیست. باید دید آیا این منطق آمریکایی در برهم زدن توافق هسته ای که به شدت از سوی ترامپ و تیمش دنبال می شود، می تواند به شکافی که به نظر می رسد میان واشنگتن و متحدانش در نقاط مختلف جهان به خصوص در اروپا ایجاد شده دامن بزند و آن گونه که اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) پیش بینی کرده «فرسایش برجام» به یکی از نبردها در سطح جهان با آمریکا تبدیل می شود؟
و این که آیا این فرسایش می تواند با برهم زدن نرم های حاکم بر نظم فعلی بین المللی آمریکا را به گوشه رینگ برده و منزوی کند. هرچند شاید اکنون برای پیش بینی زود باشد اما اماره هایی که از سوی برخی کشورها دیده می شود نشان دهنده حرکت در همین مسیر است. مسیری که «منطق آمریکایی» آن را نمایان کرده و به آن دامن می زند.
منبع:خراسان
انتهای پیام/