تابستانه کتاب و رویای حمایت از کتابفروشیها
هادی حسینینژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا: ششمین طرح حمایتی از کتابفروشیها که با تابستانه کتاب از 15 مردادماه سال جاری آغاز شده بود، دوشنبه 13 به کار خود خاتمه داد و مطابق با اطلاعاتی که موسسه خانه کتاب، در این طرح 10 میلیارد و 786 میلیون و 837 هزار و 113 تومان کتاب فروخته شده که به تخصیص دو میلیارد و 123 میلیون 293 هزار و 794 تومان یارانه منجر شده است.
برداشت اول
اگر مطابق با عرف بازار کتاب، سهم کتابفروش از فروش هر نسخه کتاب را 25 درصد لحاظ کنیم، به این نتیجه میرسیم که سهم کتابفروشان از برگزاری این طرح، دومیلیارد و 696 میلیون و 709 هزار و 278 تومان بوده است؛ یعنی به نوعی این مبلغ به صنعت نشر کشور، کمک شده است.
همچنین گزارشها حاکی از آن بوده که مجموعا 813 کتابفروشی در سراسر کشور در این طرح مشارکت داشتهاند. حالا اگر سود کل را بر تعداد کتابفروشان تقسیم کنیم، درمیابیم که سود متوسط هر کتابفروش عضو در این طرح، فقط و فقط سهمیلیون و 316 هزار و 985 تومان بوده است!
ثابت ماندن تقریبی میزان فروش و یارانه تخصیص پیدا کرده در این طرح با وجود افزایش تعداد کتابفروشیها؛ نکته قابل توجهی است؛ حال آنکه به گفته میشد سقف یارانهای که برای این طرح در نظر گرفته شده است، با 500 میلیون رشد به دومیلیارد و 500 میلیون تومان در نظر گرفته شده بود اما آمارها نشان میدهد میزان استقبال از تابستانه کتاب در حدی نبوده که سقف یارانه، تخصیص پیدا کند. و دیگر، این سوال که سود سهمیلیون تومانی، با توجه به هزینهها و تنگناهای متعددی که کتابفروشان با آن روبرو هستند، قرار است چه دردی را از آنها دوا کند؟
برداشت دوم
دولتها در ادوار مختلف، با تقویت نمایشگاههای کتاب (تهران و سایر مراکز استانها) طی چهار دهه اخیر؛ موجبات تضعیف کتابفروشیها که باید جایگاه اصلی ارائه کتاب باشند را فراهم کردهاند؛ تا جایی که مجید غلامیجلیسه؛ مدیرعامل خانه کتاب در گفتوگویی که اختصاصا با این رسانه داشت، تعداد شرکتکنندگان در طرح تابستانه کتاب را معادل با 80 درصد کتابفروشیهای کشور خواند؛ یعنی تعداد کتابفروشیهای کشور به 1000 باب تقلیل یافته است.
در چنین شرایطی، دولت از چهارسال قبل به صرافت افتاده است که نیمنگاهی هم به وضعیت کتابفروشان داشته باشد و طراحی طرحهای حمایتی نظیر تابستانه کتاب، یکی از رویکردهای حمایتی از کتابفروشان بوده است. اما آیا بودجههای چند میلیاردتومانی در مقابل هزینههای چندده میلیاردی که سالانه صرف برپایی نمایشگاههای کتاب میشود، میتواند به بقای کتابفروشان در برابر فروشهای نمایشگاهی کمکی بکند؟
برداشت سوم
چنانچه در تعریف طرحهای عیدانه، تابستانه و پاییزه کتاب مطرح شده، به جز انتفاع مالی کتابفروشان، آشتیدادن مردم با کتابفروشیها یکی از اهداف اصلی به شمار میآید اما آیا برپایی چنین طرحهایی با تبلیغات اندک میتواند چنین هدفی را برآورده سازد؟ اصلا آیا بازار کتاب مانند بازار سایر اقلام مصرفی آنقدر ظرفیت و جذابیت دارد که ارائه تخفیفها بتواند کتابنخوانها را هم به کتابفروشیها بکشاند؟ و آیا آمارهای ارائه شده از میزان فروشهای به ثبترسیده در چنین طرحهایی، به معنی آن است که در ایام دیگر و خارج از طرحها، کتابفروشان خالی از مشتری بودهاند؟
برداشت چهارم
هر بازاری؛ تابع نظام عرضه و تقاضا است و ارتقاء یک بازار میسر نمیشود، مگر با افزایش تقاضا. بر این اساس، مشکلی که صنعت نشر و کتاب و کتابخوانی در کشور ما، پایین بودن میزان تقاضا است و رویکرد برنامههای کلان فرهنگی، باید افزایش تقاضا؛ یعنی گسترش دایره علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی باشد و محقق شدن این امر، ملزومات دیگری را میطلبد که بخش قریببهاتفاق آنها باید متوجه کودکان و نوجوانان باشد.
برپایی طرحهای حمایتی، البته خالی از لطف نیست اما آیا چنین طرحهایی، به دامنه مخاطبان کتاب اضافه میکند؟ آیا افرادی که چند دهه از عمر خود را کتابخوان نبودهاند، با چنین طرحهایی ترغیب میشوند به کتابخواندن؟ آیا شنیدن این خبر که با پرداخت 80 هزار تومان به اندازه 100 هزار تومان کتاب بخرید، آنقدر وسوسهانگیز است که تقاضا را در بازار کتاب افزایش دهد؟
انتهای پیام/