دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نگاهی به اپراهای عروسکی

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز

بهروز غریب پور که با گروه تئاتر عروسکی «آران» رپرتوار سالانه خود را در تالار فردوسی برگزار می کند، به تازگی با آخرین اجرای«اپرای خیام»، در میان انبوه تماشاگران به کار خود پایان داد.
کد خبر : 208528

فاطمه زاهد؛ گروه فرهنگی- اپرای خیام را با حرکت به سوی موسیقی اصیل ایرانی و دستگاه‌ها و ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی، می توان یک اپرای ملی در ایران دانست. چراکه آهنگسازی حرفه ای امیر بهزاد و حضور خوانندگان جوان اما پرقدرت موسیقی سنتی ایرانی همچون محمد معتمدی و وحید تاج بیش از پیش بر رنگ و بوی ایرانی این نمایش عروسکی افزوده است. در بخشی از اپرا که مربوط به معرفی اندیشه های خیام و صدور این اندیشه ها به دنیای غرب است اشعار خیام به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسه و زبان کردی اجرا می‌شود و همه این ها بدون کوشش و کاوش جدی از سوی کارگردان و نویسنده اثر میسر نیست.


روایت زندگی خیام از زبان عروسک‌ها


اپرای خیام در 14 بخش به نمایش در آمد که در هر قسمت از این تعداد، گوشه ای از اندیشه و دوران زندگی خیام روایت شد. در پایان نمایش به موضوع تقویم جلالی اشاره شد و سپس خیام مردم را به شادمانی دعوت می‌کند که نمایش عروسکی خیام به پایان می‌رسد.


بنا به روایتی، خیام، حسن صباح و خواجه نظام الملک به سه یار دبستان معروف بوده‌‌اند که هر یک در بزرگسالی به راهی رفتند. حسن، رهبری فرقهٔاسماعیلیه را برعهده گرفت. خواجه نظام‌الملک، سیاست‌مداری بزرگ شد و خیام شاعری را پیش گرفت و در زندگی اندیشمندی گوشه‌گیر شد که در آثارش اندیشه‌های نو و دلهره و اضطرابی از فلسفهٔ هستی و جهان وجود داشت.



غریب‌پور در این اپرا به ابعاد اندیشه خیام در اواخر عمر وی توجه کرده است؛ در زمانی که به نقطه ای از عمر خود رسیده بود که خدمات ارزشمندش را به دنیای علم و اندیشه به انجام رساند. غریب‌پور در جایگاه کارگردان در این اپرا به زندگی شخصی خیام نپرداخته بلکه به اندیشه، دوره و زمانه ای که خیام در آن زندگی می کرده پرداخته و آن را مورد بررسی قرار داده است. یعنی دوره حکومت سلجوقی و صدارت خواجه نظام الملک. بدون این بررسی امکان شناخت دنیای خیام وجود ندارد و به همین علت او به زمانه و اندیشه ی خیام پرداخته است.


نکته مهمی دیگری که در کار دیده می‌شود این است که غریب پور زاویه جدیدی در مورد زندگی خیام برای مخاطب به نمایش می‌گذارد. یعنی زندگی پر فراز و نشیب خیام را خلاصه می کند در افکار او و این باعث می شود مخاطب با دقت و تمرکز بیشتری به تماشای این اپرا بنشیند.


شاید بتوان دلیل اصلی استقبال مخاطب از این نمایش را در این نکته دانست که اپرای خیام از هر جهت رو به کمال دارد و غریب‌پور از مرحله نگارش تا آهنگسازی، ساخت عروسک و عروسک‌گردانی سعی دارد اثری فاخر و در شأن و حد و اندازه نام خیام ارائه کند.


همه اپراهای عروسکی


حرکت گام به گام غریب پور از نخستین اپرای عروسکی‌اش «رستم و سهراب» آغاز شد که در آن اثر به دلیل نبود خوانندگان اپرا در ایران، او از خوانندگان ارمنی استفاده کرد. پس از آن در اپرای بعدی اش یعنی «مکبث» و اپرای «عاشورا» هر بار یک گام رو به جلو برداشت؛ نخست به خوانندگان ایرانی روی آورد و پس از آن، به خصوص در اپرای «عاشورا» در پی استفاده از ظرفیت‌های موسیقایی و نمایشی ایرانی برآمد که به خوبی توانست از این ظرفیت‌ها بهره گیرد.


یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که در آثار غریب‌پور می توان دید، پرداختن به پروژه‌های بزرگ و دشوار است. او هر بار به سراغ مضامینی می‌رود که در عمل دشواری‌های فراوانی دارند؛ پروژه‌هایی با صحنه‌های متعدد، شخصیت‌های فراوان و فضاهایی نامتعارف، اما غریب‌پور نشان داده که هر بار از عهده این پروژه‌ها به خوبی برمی‌آید و در «اپرای خیام» به وضوح شاهد آن هستیم. نوع پیچیده عروسک ها و انجام حرکات بسیار سخت و پیچیده آن ها نشان از این خصوصیت غریب پور و البته وجود هنرمندان توانمندحوزه نمایش عروسکی و البته عروسک نخی(ماریونت) دارد.



جادوی عروسک‌ها مخاطب را مجذوب می‌کند


آنچه که این اپرا و اپراهای عروسکی دیگر ساخته غریب‌پور را متفاوت از یک کنسرت معمولی یا خواندن یک خواننده برای یک قطعه موسیقی می کند، این است که خوانندگان باید با صدای خود، نقش بازی کنند و همچنین باید به درک کاملی از اتفاقات روی صحنه برسند تا کار به خوبی اجرا شود و پیش رود و همه این ها به کارگردانی بهروز غریب پور و تیم توانمند او برمی‌گردد. به عبارتی درک کامل او از قدرت عروسک‌ها باعث می‌شود که فانتزی، جادوی عروسک درست جان بگیرد.


اپرای عروسکی رستم و سهراب، اپرای عروسکی عاشورا، اپرای عروسکی مولوی، اپرای عروسکی حافظ، اپرای عروسکی لیلی و مجنون و اپرای عروسکی خیام آثاری هستند که بارها اجرا رفته است. اجرای این آثار همیشه با استقبال مخاطبان مواجه شده است. نمایش‌هایی که هرکدام با دیگری متفاوت است. اپرای «مکبث» به زبان ایتالیایی اجرا می‌شود و اپرای «لیلی و مجنون» به زبان ترکی. اپرای «رستم و سهراب»‌ با لهجه علیظ ارمنی و با خوانندگان ارمنی روی صحنه می‌رود اما اپرای «عاشورا» با لحن و دستگاه موسیقی ایرانی. خط مشترک این اپرها تفاوت از شکل عروسک‌ها، طراحی صحنه و داستان است.


نکته مهم دست گذاشتن بهروز غریب‌پور بر داستان‌ها و شخصیت‌های ملموس است که برای مخاطبان هم آشنا است و هم دوست داشتنی. همین موارد ساده است که مخاطب را جذب می‌کند و باعث می‌شو که هر کدام از این اپرها بارها اجرا شوند و هربار هم مخاطبان جدید و هم مخاطبان قدیمی کار را ببیند.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب