برخی خوانندگی را بیزینس کردهاند/ هرکه دنبال کار است سری هم به موسیقی میزند!
محسن غلامی(قلعه سیدی)- گروه فرهنگی: خوانندگی برای خودش عالمی دارد؛ بزرگ است و بیسر و ته. طوری که هرکسی با ذرهای صدا و اعتماد به نفس، هوس میکند بخواند تا بلکه به شهرت برسد. گرچه شهرت یک طرف قضیه است و پولهای آنچنانی نیز، طرف دیگر ماجرا. البته برخی از خوانندگان انصافا خوشصدا هستند ولی به هرحال خیلی کماند.
با این فضای مجازی هم که خواننده شدن و معروفیت خیلی کاری ندارد اما به قول بعضی از این قدیمیها مثل «امیر تاجیک»، هنرمند کسی است که بتواند بماند و اسمش ماندگار شود.
با امیر تاجیک کوتاه درباره تیتراژخوانی به گپ نشستیم اما سر از خوانندگی درآوردیم. گفتگوی آنا با خواننده تیتراژ برنامه صبحگاهی «حالا خورشید» را میخوانید:
* تیتراژخوانی ما افت و خیز دارد. هروقتی هم دست عدهایست حالا از روی شانس است یا هرچه، نمیدانم. این همه سریال دارد تولید میشود که اکثرا نیز تیتراژ موسیقیایی دارند. ولی برخی خوبند و برخی نه! انگار این وسط یک چیزی میلنگد.
تیتراژخوانی برای خودش سابقه و تاریخچه دارد؛ خصوصا زمانی که موسیقی در خدمت تصویر بود و البته بالعکس. درواقع قدیمترها میشد تأثیر موسیقی را روی فیلم و سریال به وضوح دید چون همخوانی داشتند.
* چقدر هم فیلم و سریالها، درگیر موسیقی میشدند و در تلاش بودند روی مخاطب تأثیرگذار باشند. اگرچه هیچکدام، کیفیت ابزار و ساز الان را نداشتند.
اصل همین است که موسیقی متن باید مخاطب را در جریان ماجرای فیلم بگذارد و به ماجرای قصه کمک کند. بیننده را با خودش همراه کند وگرنه اگر موسیقی بیربط باشد مثل خیلی از موسیقیهای الان، خود فیلم و سریال را نیز خراب میکند.
* پس به اوضاع فعلی نقد دارید!
بالاخره موسیقی خودش دنیایی از مسائل روانشناسی و غیره است. متاسفانه غالب کارهای الان به گمان من، اینها را رعایت نمیکند.
* خب چرا؟
هرکدام برای خودشان سازی میزنند. صرفا احساس میکنم فیلمهای ما گویا تنها میخواهند موسیقی و تیتراژی داشته باشند. به هماهنگی موسیقی و داستانگویی فیلمها، در تولیدات گذشته اعتقاد بیشتری دارم.
جوری آهنگ متن در دل قصه گذاشته میشد که دست مخاطب را میگرفت و روی پیشبرد داستان نیز تأثیر میگذاشت.
* البته ما تیتراژخوانهای حرفهای را هم میبینیم خصوصا در سینما. حتی اگر کم باشند.
بله این طیف از هنرمندان به کنار ولی من شخصا این سیر نزولی را دارم، میبینم.
* چرا به نظر شما چنین مشکلی پیش میآید، درباره ارتباط موسیقی و تصویر حرف میزنیم. این همه امکانات و غیره. کم که نداریم؟
آهنگساز سناریوخوانی نمیکند، علمش نسبت به موسیقی کم است. بپذیریم که موسیقی، دانش است و هرکسی هم که وارد این حوزه میشود و سازی دستش میگیرد، در عالم حرفهای با دوتا قطع خواندن و نواختن به قولی بازهم آدم اینکاره نمیشود.
* فضای راحتی که در اختیار من و بقیه هست، بیتأثیر نیست. خیلی هم راحت است و سهلالوصول. میخوانیم و روی اینترنت بارگذاری میکنیم.
موسیقی ما در قیاس با تعدد خوانندگان و کسانی که مشغول آهنگسازی و غیره هستند، هنوز انگار در جای خودش بکار نمیرود. خوانندهای که امروز با این دنیای مجازی ادعای خوانندگی دارد باید حس و کلام و فضای این عرصه را بشناسد.
* الان این جماعت که به قول شما تعدادشان نیز کم نیست، فضا را خوب میشناسند؟
نه!
* بخشی برمیگردد به خودشان بویژه داشتن سواد کافی. بخشی هم لابد به بقیه برمیگردد بویژه کسانی که کار کلان را در اختیار دارند.
به نظرم وزارت ارشاد و کسانی که شما نیز اشاره کردید، در بحث ترانه و موسیقی و البته نظارت بر همخوانی تصویر و موسیقی باید جدیتر باشند. از اهلش نظر بخواهند. لااقل مرکزی باشد که مسئولین در آنجا به این موضوعات رسیدگی کنند و البته جوابگو هم باشند.
* من بعنوان یک جوان امروزی شاید خواستار همهجور تنوعی در موسیقی باشم. به یک موسیقی دل نبندم. ولی به هرحال این را هم میدانم که خیلیها دنبال موسیقی اصیل باهویت هستند. چون مناسب ذائقهشان نیست.
برخیها انگار متوجه فرهنگ خودی و تهاجم فرهنگی نیستند؛ این نکته واقعیت دارد، شوخی هم نیست. هجوم دیگر فرهنگها بر جوان ما و بر آموختههای ما دارد تأثیر میگذارد.
مخاطب را با تولیداتشان به اشتباه میاندازند چون جنس کلام و ادبیات و بینش نسبت به آن را تغییر دادهاند. این اتفاقات دارد میافتد. کسی یا حواسش نیست یا کاری نمیخواهند بکند.
* به هر شکل موسیقی هم گوش کردنش لذتبخش است و هم آسان و بیخرج و اینهاست.
بله؛ موسیقی ناب، یک وزنه مهم است که به شکل جدی و وسیع، فرهنگ جامعه را میسازد. بلاخره مردم در هر سنی که باشند هرجایی که فکرش را بکنید، درحال شنیدن موسیقی هستند. فکر کنید محتوای همین موسیقی با این فراگیری، فرهنگ مملکت را جهت میدهد.
* و در ترکیب این ملودی و خوانشها با "تصویر" چطور؟
همین خط را باید در عالم تصویر هم پی گرفت تا یک هماهنگی بین موسیقی با متن شکل گیرد چه در تیتراژ باشد و چه غیره. این به نفع فیلم و سریال هم است.
* من یکی دو سوال حاشیهای بپرسم. اشاره کردم به این جماعت عجیبی که ادعای خوانندگی دارند...این کمیّت به نفع موسیقی و اصلا این عرصه است یا نه؟
واقعا الان همه از سر علاقه میخواهند، خواننده شوند و بخوانند. تا بلکه اسمی دَر کنند و دیده شوند. دنبال شهرت هستند. اصلا این اتفاق قشنگی نیست. انگار هرکه دنبال کار میگردد، فکر میکند با انتشار یک تیتراژ و آهنگ حتی در فضای مجازی میتواند به جایی برسد.
* لابد دلیلی برای خودشان دارند. دنبال چرایی اینجور اتفاقات هستم!
چون موارد مشابهاش را دیدهاند. بودهاند کسانی که اینطور نیز به شهرت رسیدهاند و سری توی سرها درآوردهاند. جوان الان دوست دارد دیده شود و خب موانع جلوی کار حرفهای را برداشتهاند، فضا را باز و خیلی راحت میبیند.
* نتیجهاش به نظر شما کجا عیان میشود؟
این علاقه صرف، کار را خراب میکند کما اینکه عمدتا از روی علاقه و بدون استعداد و مهارت، وارد میشوند. ماندن و ماندگاری مهم است؛ موسیقی و خوانندگی تبدیل به بیزینس شده و از چارچوب حرفهایاش خارج شده است.
* خیلی کلیشهای است که من الان بخواهم شما راهحل بدهید. ولی اگر چیزی باشد که مرا قانع کند، چه میگویید؟
کاش صدا وسیما و هرجایی که این موضوع به آنها مربوط است، سیکلی، گزینشی چیزی بگذارند مثل گذشته. به راحتی الان که نبود، باید از فیلترهایی میگذشتیم تا میتوانستیم دم از آهنگسازی و خوانندگی بزنیم.
انتهای پیام/