دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

در اردوگاه‌های مرگ نازی پس از هیتلر چه گذشت؟

روزهای پایانی اردوگاه مرگ آلمان نازی است. هیتلر به پایان کار رسیده و تحولی بزرگ در حال وقوع است. اما پس از هیتلر چه به سر زندانیان و افرادی که آن‌ها را آزاد کردند آمد؟
کد خبر : 19633

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، فرادید به نقل از بی بی سی تاریخی نوشت: ساعاتی پس از شکست آلمان نازی در آلمان و کشورهای درگیر جنگ چه خبر بود؟ شاید بتوان گفت «سکوت» بهترین تفسیر ممکن برای اوضاع لحظات بعد از هیتلر است. لحظاتی که اغلب مردم هنوز درست نمی‌دانستند چه اتفاقی رخ داده است. «آزادسازی اردوگاه‌ها: پایان هولوکاست و پس از آن» نوشته دن استون است که توسط دانشگاه ییل به چاپ رسیده است. همان‌طور که از نام کتاب برمی‌آید، دن استون با محوریت اردوگاه‌ها به اتفاقات پس از هیتلر پرداخته است.


سربازان نیروهای متفقین در سال ۱۹۴۵ به اردوگاه‌های کار اجباری و اردوگاه‌های مرگ نازی رسیدند. تصویری که در آن روز‌ها در سر مردم سراسر جهان شکل گرفته بود لذت‌بخش بود: لحظه آزادی فرا رسیده بود. افرادی که در اردوگاه‌ها بودند از شدت کمبود غذا پوست استخوان شده بودند، با این حال به خاطر فرارسیدن موسم آزادی لبخندی بر لب داشتند. آن‌ها می‌دانستند که ممکن است این سرور و شادی گذرا باشد.


فقط زندانیان اردوگاه‌ها نبودند که حالی عجیب داشتند. افرادی که برای آزادسازی اردوگاه‌ها آمده بودند نیز کمی دلهره داشتند. ترس در وجود آن‌ها رخنه کرده بود. از طرفی آن‌ها بسیار مشتاق بودند که جنایتکاران این اردوگاه‌ها را به سزای اعمال خود برسانند. آزادی برای کسانی که آزاد شده بودند هم دلهره‌آور بود. یکی از زندانیان اردوگاه‌ها داخائو گفته بود: «آزادی رنج‌آور است.»


ساکنان اردوگاه‌ها خیلی چیز‌ها را از دست داده بودند. بسیاری از آن‌ها عزیزان خود را از دست داده بودند و برخی دیگر نیز حس زندگی را پاک باخته بودند. برخی هم علاوه بر این مسائل سلامتی، سرپناه و حتی مرز و بوم خود را از دست داده بودند. درست است که آزادی نقطه پایانی بر درد‌ها و رنج‌های آن‌ها بود، اما از طرفی هم یادآور تلخ تمام شکست‌ها و البته طلایه‌دار نبردهای پیش رو بود. یکی از نجات یافتگان آن اردوگاه‌ها با تلخی می‌گوید که انتظار داشته لحظه آزادی سرشار از شور و هیجان باشد، اما وقتی موعد آن فرا رسید «احساس پوچی و ترس» او را فرا گرفته بود.
کتاب‌دان استون این برهه زمانی خاص را با دقت واکاوی می‌کند، چرا که پیش‌تر به این مسئله کمتر توجه شده بود. او تجارب مختلفی از آزادسازی اردوگاه‌ها را در اختیار خواننده می‌گذارد که کوچک‌ترین آن‌‌ همان احساس درونی طرف‌های آزادی است تا خواننده احساس درونی گروهی که آزاد می‌شدند را بهتر درک کند.
واژه هولوکاست اولین بار در سال ۱۹۵۷ به کار رفت و به کشتارهای نظام‌مند شکل گرفته توسط نازی‌ها اشاره دارد. تا آن سال، کسی مایل نبود به اتفاقات اردوگاه‌ها گوش دهد. این در حالی بود که نجات‌یافتگان اردوگاه‌ها همچنان با آسیب‌های روانی ناشی از آن اتفاقات دست و پنجه نرم می‌کردند. بسیاری از آن‌ها تمام اعضای خانواده خود را از دست داده بودند. خانه‌های سابق آن‌ها توسط شخصی دیگر تصاحب شده بود. دن استون با کتاب خود نگاهی متفاوت از اتفاقات پس از جنگ را برای خواننده به ارمغان می‌آورد. هزاران یهودی در سال‌های پس از جنگ آواره شده بودند و ترجیح می‌دادند که در‌‌ همان اردوگاه‌ها بمانند.



کودکان بی‌خانمان در اردوگاه روزن‌هایم در جنوب آلمان


در همین اردوگاه‌ها بود که ایده مهاجرت یهودیان به فلسطین شکل گرفت. یهودیانی که در جنگ جهانی دوم خود را شکست‌خورده و مظلوم قلمداد می‌کردند با مهاجرت به فلسطین تاریخ را بار دیگر تکرار کردند. این بار اما یهودیان دیگر مظلوم نبودند. امروز شاهد هستیم که مهاجران با کشتی و قایق به صورتی غیرقانونی به اروپا می‌روند، اما ۷۰ سال پیش دقیقا عکس این قضیه رخ داده بود.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب