مرد روستایی: دخترم را از دهان گرگها بیرون کشیدم
ابوالفضل محمدی درباره روزحادثه گفت: عصر دوشنبه به اتفاق 6 نفر از اهالی روستا با 2 قلاده گرگ که شبیه به سگ بودند مواجه شدیم. اول فکر میکردیم که سگهای ولگرد و گرسنهای هستند که نیاز به آب و غذا دارند. به همین خاطر به آنها نزدیک شدیم تا قدری آب به آنها بدهیم. اما ناگهان یکی از گرگها به دخترهفت سالهام حمله کرد و با دندانش گردن دخترم را گرفت و همانطور که او را روی زمین میکشید، شروع به فرار کرد. در آن لحظه بشدت ترسیده بودیم و نمیدانستیم که چه کارکنیم. همانطور که یکی ازگرگها دخترم را با خودش میبرد به دنبال چوب گشتم اما چیزی نیافتم.تا اینکه با یک تکه سنگ به گرگ حمله کردم که بالاخره دخترم را رها کرد. اما ناگهان بازوی مرا گرفت و چندباری دستم را درید که با مقاومت من گرگ عقب رفت.
وی اضافه کرد: گرگها به غیراز من و دخترم به 5 نفر دیگر هم حمله کردند اما هیچکدام به اندازه من مجروح نشدند. پس از آن هم نیروهای اورژانس به روستای ما که درچند کیلومتری شهرقراردارد آمدند و همگی ما را به بیمارستان آیتالله موسوی زنجان منتقل کردند که پس از درمان مرخص شدیم.
وی در پایان گفت: این نخستین باری است که گرگها وارد روستای ما شدهاند. پیشتر ما گرگها را حوالی روستا میدیدیم اما هیچوقت وارد روستا نمیشدند و امیدوارم این اتفاق دیگر تکرار نشود.
وی درعین حال ازمسئولان استانی خواست با توجه به مشکلات شدید اقتصادی مردم روستا به فکرچارهای برای آنها باشند تا مجبور نشوند برای کار وکسب درآمد، خانواده هایشان را درچنین شرایطی رها کنند تا برای کسب درآمد ناچیزراهی شهرهای بزرگ شوند.
انتهای پیام/