تنها جایی که میتوان قوانین را نقض کرد، طنز است/ طنزنویس استرس را از جامعه بیرون میکشد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، دکتر علیرضا لبش در کلاس های مرحله پیشرفته دوره آموزشی «طنزنویسی خلاق» در واحد تهران مرکزی که با حضور تعدادی از دانشجویان این واحد دانشگاهی در دانشکده زبان های خارجی مجتمع دانشگاهی پیامبر اعظم برگزار شد، اظهار کرد: «در کار طنز نویسی مهمترین چیزی که باید به آن پرداخت خلق و خو و رفتارهاست. همین رفتارهای جزئی انسانها می تواند دستمایه ای برای نوشتن طنز باشد.»
وی افزود: «هنرمند و طنزنویس باید دارای جهان بینی (نگاه فردی به جهان)، ایده و اندیشه باشد وقتی برای شما انسان محور باشد همه چیزهای دنیا را بر اساس همان خواهید نوشت و چنانچه چیزی مخالف اخلاق انسان است، نباید نوشته شود. هنرمند علاوه بر داشتن نگاه کلی به جهان باید در ذهن خود مطالب طنز را با توصیف جزئیات بنویسد و برداشت فردی خودش را اعمال کند.»
لبش بیان کرد: «در هنر با جزئیات مواجه هستیم و کلیات نداریم . جهان بینی مانند قطبنماست تا به بیراهه نرویم، نقشه ای نیاز داریم که همان توصیفهای جزئی است. در بحث طنز با چند عنوان از جمله شوخ طبعی و فکاهه برخورد خواهیم کرد. شوخ طبعی بحثی اساسی و مهم در طنز پردازی است. در این رابطه کتاب «روانشناسی شوخ طبعی» تألیف سعید بی نیاز معرفی میشود. در این کتاب سه نظریه روانشناسی برتری، روانشناسی روانی و روانشناسی ناهمخوانی و اینکه چه اتفاقات روانی باعث ایجاد شوخ طبعی در انسان می شود مورد بررسی قرار می گیرد.»
وی افزود: «از نظر فروید شوخ طبعی یک مکانیزم دفاعی حاصل دو واکنش روانی است که شوخ طبعی را موجب میشود. شوخ طبعی نوعی واکنش به پدیده است که جلوی استرس و اضطراب را میگیرد. هرچقدر استرس بیشتر شود نیاز به شوخ طبعی بیشتر میشود. یک طنزنویس مانند یک گلبول سفید در جامعه عمل میکند که اضطراب و استرس را بیرون می کشد.»
لبش گفت: «درباره فکاهه باید گفت یک ژانر ادبی است. مخاطب فکاهه عوام هستند و در مورد چیزهای عوامانه و موضوعات روز صحبت می کنند. مخاطب فکاهه دنبال خنده های زیاد است. مخاطب طنز دنبال ظرافت ها و ریزه کاری های زبانی است و نمیخندد. حال این سوال مطرح می شود که کار طنز چگونه شکل می گیرد و از چه ابزاری برای ایجاد طنز استفاده میشود؟ اولین و مهمترین عنصر موجود در طنز، تضاد یا پارادوکس یا تناقض یا ناهمگونی است. در طنز با دو وضعیت موجود و آرمانی مواجه هستیم و این تضاد و تناقض بین وضعیت موجود و ارمانی باعث ایجاد طنز میشود. »
وی افزود: «اصلیترین تکنیک طنزپردازی، پارادوکس یا ناهمگونی است. برای هر سوژه طنز میتوانید از یک چیز ناهمگون استفاده کنید مانند: گدای ثروتمند، میهن پرست بی وطن، دانشمند بیسواد، عاقل دیوانه، صوفی باده نوش و معلمی که چیزی نمی داند. به خاطر داشته باشید در تناقضها ترکیباتی ارزشمند است که به سهولت نمیتوان به آن دسترسی پیدا کرد، ضمناً بدیع بوده و شخص دیگری به آن فکر نکرده باشد و فقط به ذهن شما رسیده باشد و شما آن را کشف کنید. زاویه دید در هنر مهم است . یک طنز پرداز باید از مسائل روز اطلاع کافی داشته و روزنامه ها و مجلات را به خوبی مطالعه کند.»
لبش اظهار کرد: «برای نوشتن طنز مطبوعاتی، انتخاب سوژه روز بسیار مهم است و این که از چه زاویه ای به آن نگاه شود ابزارهای طنزنویسی شامل تناقض، اغراق (بزرگ نمایی) و کوچک نمایی است. در اغراق یک اتفاق خیلی معمولی و کوچک رخ داده و شما آن اتفاق را بزرگ میکنید که باعث بزرگ نمایی و ایجاد طنز میشود. اصلی ترین تکنیک در کاریکاتور چهره اغراق است. چارلی چاپلین یک کاراکتر اغراق شده است. در اغراق، با منطق هیچ کاری نداریم و اغراق های غیر منطقی انجام می دهیم. در واقع مقایسه اغراق های منطقی و غیر منطقی باعث ایجاد طنز می شود. اغراق با عقلانیت هیچ سنخیتی ندارد. اغراق می خواهد چیزی را بزرگ نمایی کرده و توجه شما را به خود جلب کند.»
وی افزود: «در نوشتن طنز قسمتی را که ضربه ای برای مخاطب ایجاد نمی کند حذف کنید و کارتان را با یک شوخی خوب شروع کنید تا مخاطب جذب شود، سپس این روند را حفظ کرده تا به انتهای داستان برسید. در انتهای کار می توان چند رویکرد را در نظر گرفت. در یک روش میتوانید ضربه آخر را زده و کار را تمام کنید. روش دیگر آن است که در آخر داستان مخاطب را با سوالها و شخصیت هایی که ایجاد کردید تنها بگذارید. مطالب شما باید طبیعی و در دنیای داستان قابل باور باشد. پرداختن به جزئیات در خلق یک اثر هنری بسیار حائز اهمیت است.»
انتهای پیام/