امروز دریاچه ارومیه دوران بحرانی را پشت سر گذاشته است. این موضوع را باید در گرو فعالیت گروهی دید که طرحهایی را آماده کردند و به جد پیگیر شدند و هنوز در حال فعالیت هستند. کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه با بودجهای که هیات دولت در سال 95 تصویب کرده است، باز هم برنامههایش را دنبال خواهد کرد تا دریاچه ارومیه زنده شود. البته نجات دریاچه را نباید فقط خود کارگروه ملی دنبال کند، بلکه نهادهای دیگر هم باید همیارش باشند، مثلا در مورد صرفهجویی 40 درصدی آب کشاورزی که جزء برنامههای اصلی ستاد است، سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی میتواند کمک کننده باشد؛ سازمانی که با کشاورزان در ارتباط نزدیک است و میتواند در همکاری با ستاد احیای دریاچه ارومیه، کشاورزان را به استفاده از شیوههای نوین و اصلاح روشهای سنتی ترغیب کند و متقاعدشان کند که در عین صرفه جویی میتوانند محصول خوبی برداشت کنند.
البته کشاورزانی که ستاد به دنبال اصلاح روش فعالیت و صرفه جویی از سوی آنهاست، تا حدی هم در این مورد موفق بوده است؛به طوری که کار کشاورزان با اصلاح رویکرد در حالی ادامه داشته که در عین پایین آوردن مصرف آب، در تولیدات پیشرفت داشتهاند. این یعنی کار به شکل کارشناسی و دقیق انجام شده است، به نظر من راه حل خوبی است و امیدوارم از این روش بیشتر برگرفته شود و کار به انتقال آب از منابع دیگر نکشد.
یکی از برنامههای خوب دیگر اختصاص حقابه زیست محیطی به دریاچه است؛ اتفاقی که پیش از این نمیافتاد؛ در واقع یکی از مهمترین عوامل تخریب تالابها در ایران تامین نشدن حقابه زیست محیطی آنها است. گذشته از همه این مسائل، بازگشت امید به احیای دریاچه است که بوجود آمده و با همین امید ادامه میدهیم.
از میان برنامههای انجام شده و در حال انجام، پروژه انتقال آب سیلوه به دریاچه ارومیه یکی از مهمترین طرحهاست که اگر طبق برنامه پیش برود احیای دریاچه را سرعت خواهد بخشید.
در کنار این طرحها، حمایت دولت مسالهای است که با وجود آن برنامهها سرعت میگیرد. اگرچه تزریق بودجه سال پیش این ستاد به دلیل درآمد کم دولت در ماههای اول، به اواخر سال کشیده شد اما هم دولت و هم مجلس در تلاش است که دریاچه به گذشته خود برگردد.
نگاهی به وضع موجود نیز نشان میدهد، هم اکنون آب دریاچه نه تنها کم نشده بلکه چندین سانتیمتر از اندازه قبلی هم بالاتر آمده است. همین که جلوی پایین رفتن سطح آب گرفته شده یعنی فعالیتها درست بوده است. بر همین اساس باید پیگیر ادامه فعالیتهای ستاد احیای دریاچه ارومیه بود. علاوه بر این در استانهای مختلف برای کردستان، آذربایجان شرقی و غربی هم سازمانهای آب و ادارات جهاد کشاورزی وظایفی تعریف شده و آنها هم در راستای هدف احیا پیش میروند.
پیشنهاد من برای ادامه فعالیتهای کارگروه ملی احیای دریاچه ارومیه، ادامه همین برنامه منطقی است. در کنار این تزریق سالانه 600 تا 700میلیارد تومان بودجه، ادامه صرفه جوییها و انجام برنامههای بزرگ انتقالی چون سد زاب که قرار است 600میلیون متر مکعب آب به دریاچه برساند، همگی میتوانند تا یک دهه آینده دریاچه ارومیه را زنده کنند.
از طرفی در حالی که انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو داریم، هر رئیس جمهوری که روی کار بیاید، بهتر است که با عقل و تدبیر پیگیر ادامه فعالیتهای احیای دریاچه باشد؛ موضوع احیای دریاچه ارومیه، مسالهای اجتماعی است، الان مردم احیای آن را میخواهند، حتی کشاورزان که ظاهرا از این رویداد منتفع نمیشوند.
البته درباره این موضوع مهم نه فقط رئیس جمهور که مجلس شورای اسلامی هم تصمیم گیرنده است. مساله محیط زیستی ملی است و حتی جهان هم به دریاچه ارومیه حساس است. هیچکس نمیخواهد توفانهای نمکی به استانها و کشورهای مختلف راه یابد. موضوع دریاچهها و تالابها آنقدر مهم است که در برنامه ششم توسعه هم دیده شده و مجلس هم روی آن حساس است، بنابراین کسی نمیتواند رو به روی احیای تالابها و دریاچهها بایستد.
مجلس هم پیگیر موضوع است و در فراکسیون احیای دریاچه ارومیه اقوام مختلف برای نجات این منبع ملی فعالیتمیکنند. همه دیدند که خشک شدن هورها در خوزستان چه بلایی بر سر محیط زیست منطقه آورد و نفس مردم را تنگ کرد، برای همین است که نباید این تجربه در مکانهای دیگر تکرار شود، نه در دریاچه ارومیه، و نه در تالابها و دریاچههای دیگر. تا آنجا که ممکن است باید هوای منابع مهممان را داشته باشیم چرا که زیانی که از خشکیدن اینها به بارمیآید، هرگز قابل جبران نیست.
*نایب رئیس فراکسیون احیای دریاچه ارومیه و نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس دهم
انتهای پیام/