دارژان امیر بایف: قصه و مفهوم برای ساخت فیلم کافی نیست
به گزارش گروه فرهنگی آنا از ستاد خبری سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، کارگاه آموزشی با حضور دارژان امیر بایف از کشور قزاقستان چهارشنبه ۶ اردیبهشت در سینما فلسطین برگزار شد.
این کارگردان قزاقستان با بیان این مطلب که هر فیلمی از موضوع و محتوایی که در ذهن کارگردان به وجود می آید شروع می شود، گفت: زمانی که دادههای کافی برای ساخت یک فیلم در ذهنتان داشته باشید، می توانید قدم های بعدی را برای ساخت فیلم بردارید؛ اما هر داده ای هم نمی تواند شما را به سینما و ساختن فیلم نزدیک کند.
وی توضیح داد: ایده ها و اطلاعاتی که در ذهن شماست، باید کیفیت و ارزش تصویری داشته باشد. ایده هایی که به شکل داستان و یا تئاتر به ذهنتان خطور کرده، نمی تواند مواد لازم برای ساخت یک فیلم باشد. این مساله مهمی است که من به همه جوان هایی که داستانی دارند و میخواهند آن را در حیطه سینما تولید کنند، گوشزد می کنم. چرا که گاهی بهتر است به جای فیلم ساختن، داستانی بنویسید و یا نقاشی کنید و یا آن را در قالب تئاتر اجرا کنید.
امیر بایف با طرح این سوال که «صحنه چیست؟» آن را قابی دانست که باعث به وجود آمدن احساسی خاص در مخاطب می شود و این وظیفه کارگردان است که باید به شیوه های اجرای این حس فکر کند. وی سپس به بیان مثالی از یکی از صحنههای فیلم کیشلوفسکی پرداخت که در آن «فردی را به سمت جوخه اعدام می برند در حالیکه باران تندی می بارد و آن مرد اعدامی در فکر این است که کتش را که خیس شده، کجا آویزان کند». امیر بایف در توضیح این صحنه گفت: صحنه طوری طراحی شده که اگر فیلمبردار کارش را به درستی انجام ندهد و حتی بازیگر هم ناتوان باشد، باز هم تاثیرگذار است و این یعنی سینما و تصویر.
وی در ادامه به صحنه ای از کتاب «جنایت و مکافات» داستایوفسکی هم اشاره و عنوان کرد: زمانی که این کتاب را خواندم و به صحنهای رسیدم که در آن دانشجوی جوان پیرزن را می کشد، شوکه شدم. چرا که داستایوفسکی در صفحه های متوالی با تصاویر سینمایی، این حادثه را توصیف کرده و صرفا از یک قتل سخن نگفته است. در حالی که در فیلمهای امروزی بیشتر شاهد صحنههایی هستیم که فقط میخواهند احساس ما را با استفاده از یک قتل و یا خشونت تحریک کنند. این در شرایطی است که بسیاری به سینما می آیند تا از تصاویر سینما لذت ببرند و این لذت لزوما از درام و یا اکشن و.. حاصل نمی شود.
این کارگردان قزاقستانی تماشای صحنه اعدام روی پرده سینما را شوکه کننده دانست، اما فیلمسازان را به این خطا متهم کرد که موجب میشوند مخاطبشان به جای اینکه از تصویر لذت ببرند، مدام مجبور به فکر کردن شوند. امیر بایف به یکی از فیلم های ایرانی حاضر در جشنواره اشاره کرد و گفت: فیلم «آپاندیس» مثل فیلم «جدایی» و مثل خیلی فیلمهای دیگر که در دنیا ساخته میشوند، تنها به گونههای مختلف تحریککننده فکر مخاطب هستند، اما لذت ناب را برای او به همراه نمیآورند.
وی نشان دادن واقعیتِ صرف را تنها کپی از واقعیت موجود دانست و با تحسین کارهای عباس کیارستمی گفت: دوربین عباس کیارستمی دوربین یک هنرمند است، اما دوربین اصغر فرهادی یک دوربین برای کپی برداشتن از واقعیت است. شما فرصت دارید از روی اتفاقی کپی کنید و یا از راه دیگری بروید؛ یعنی از یک دوربین به نحوی استفاده کنید که شما را به جای کسی که تنها یک عکس می گیرد، به کسی تبدیل کند که با هنرش گویا نقاشی می آفریند. این نقاشی می تواند ضعیف و یا قوی باشد، اما ارزشش از کار کپی بیشتر است.
امیر بایف در پایان اکثر فیلم های امروز دنیا را فیلم هایی «غیرهنری» توصیف کرد و گفت: قاب تارکوفسکی را همه میشناسند و هیچ کس نیست که قاب او را با قاب کارگردانی دیگر اشتباه بگیرد. اما چه تفاوتی بین «آپاندیس» و «جدایی» است که تنها قصه و مفهوم دارند؟
انتهای پیام/