رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 96 را سال «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» نامگذاری کردند. ایشان توجه به نام «اقتصاد مقاومتی» را به تنهایی مؤثر ندانستند و در خصوص راهحل و علاج وضع کنونی، به نقاط کلیدیای همچون تولید داخلی و اشتغال بویژه اشتغال جوانان تاکید فرمودند.
مطرح شدن اقتصاد و اهمیت آن در چند سال اخیر در آغاز سال و نامگذاری سالها از سوی رهبر فرزانه انقلاب نشان از ضرورت آن برای پیشرفت کشور در همه ابعاد دارد، بر همین اساس معظم له، موضوع اقتصاد مقاومتی را به عنوان شاه کلید حل مشکلات برای مسئولان در قالب سیاست های کلی ابلاغ کردند تا در دستگاههای مختلف بنا به مبنای آنها اجرا شوند.
از سوی دیگر توجه و تاکید ایشان بر تولید و اشتغال به عنوان محورهای کلیدی توسعه کشور در راستای اقتصاد مقاومتی امری ستودنی است که باید مورد توجه دوچندان قرار گیرد.
در سالهای گذشته و با تشدید تحریمهای یکجانبه و غیرانسانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران، واژه اقتصاد مقاومتی در محافل علمی و برنامههای گفتوگومحور رسانه ملی بسیار شنیده میشود. واژهای که برای نخستینبار رهبر معظم انقلاب در سال 1389 آن را مطرح کردند.
ایشان با ابلاغ سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه، تأکیدی چندباره بر این مفهوم و ضرورت همکاری و همافزایی نهادها و سازمانهای مختلف در اجرایی شدن سیاستهای اقتصادی مقاومتی داشتند. در بند 21 سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» که از سوی رهبر معظم انقلاب به روسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، بر تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمانسازی آن بویژه در محیطهای علمی، آموزشی و رسانهای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی تاکیده شده است.
طبق منویات مقام معظم رهبری مهمترین ویژگیهای اقتصاد مقاومتی، در واقع همانا تلاش در راستای ارتقای رشد ملی، مردمی کردن اقتصاد، کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت، اصلاح الگوی مصرف، بالا بردن تولید ملی با حمایت از کار و سرمایه ایرانی، مقاومت مدبرانه مقابل تحریمها و خنثیکردن تحریمهای دشمن در عرصه اقتصادی، توانمندسازی بخش خصوصی و حرکت بر اساس برنامه است.
آنچه در این میان مهم به نظر می رسد نوظهور بودن پدیده اقتصاد مقاومتی در جامعه به عنوان یک الگوی همگانیست که باید با فرهنگ سازی آن را در جامعه نهادینه کرد، نهادینه شدن این موضوعِ راهبردی قطعا نیازمند همت همه مسئولان و در پای کار بودن مردم است تا با همدلی و اتحاد همچون عرصه های دیگر در مقاطع مختلف بتوان شاهد نتیجه بخشی آنها بود.
دستیابی به اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی و ایجاد شرایط و زمینه هایی است که اگر تحقق نیابد نمی توان امید داشت که اقتصاد مقاومتی در جامعه شکل گیرد. فرهنگ استفاده درست و بجا از امکانات و منابع در کشور باید به همه افراد جامعه به گونه ای تسری یابد که آن را جدای از خود ندانند.
در اینجاست که نقش رسانه ها و بویژه رسانه ملی به عنوان مفسر اقتصاد مقاومتی و جریان ساز تولید ملی و اشتغال بیش از پیش اهمیت می یابد چراکه رسانهها میتوانند در شناسایی و تبیین مؤلفههای اصلی اقتصاد مقاومتی و نقش مردم و دولت در این عرصه اقدام کرده و در شناخت حقیقی مردم از این مفهوم ارزشمند نقش موثری ایفا کنند و بسترساز جریان تولید ملی و اشتغال باشند.
از سوی دیگر اهمیت رسانه ها در دو محور برنامه ریزی اقتصادی و نیز فرهنگی برای نهادینه شدن فرهنگ اقتصاد مقاومتی و دستیابی به تولید ملی و اشتغال و تاکید آن بر مسئولان و نیز جاری و ساری شدن آن در زندگی مردم به عنوان نمایندگان افکار عمومی و رکن چهارم جامعه در تقویت تولید ملی و تقویت فرهنگ جهادی بر کسی پوشیده نیست؛ چراکه دستیابی به این مهم در نهایت منجر به توسعه تولید ملی و در امتداد آن اشتغال جوانان کشور خواهد بود.
نقش رسانه ها در آموزش، آگاهی بخشی و به عرصه کشاندن نخبگان در این عرصه و توسعه و تداوم منافع ملی غیر قابل انکار است؛ بنابراین در این راستا، رسانه ها در گام نخست باید با درک صحیح مفهوم اقتصاد مقاومتی، علاوه بر شناخت کامل اهداف و مولفه های آن با عمل به کارکرد آموزشی و آگاهی بخشی خود به آحاد مردم، مفهوم عملی اقتصاد مقاومتی را در زندگی یکایک افراد جامعه نهادینه سازند؛ چراکه اقتصاد مقاومتی زمانی تحقق خواهد یافت که فضا، بستر و گفتمان لازم برای ارزش نهادن به کار و تلاش، احترام به سرمایهگذار، استفاده از ظرفیتهای تولیدی داخل کشور، اصلاح الگوی مصرف، تقدم منافع ملی و جمعی بر منافع فردی در جامعه شکل گرفته و نهادینه شود.
اطلاعاتی که رسانهها به مردم میدهند، در نحوه زندگی، اندیشه و احساسات افراد تعیینکننده است. این اطلاعات میتواند در رشد و بالندگی جامعه در همه عرصهها موثر بوده؛ زمینه توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را فراهم آورده و باعث ارتقای کشور در جوامع بینالمللی شود.
در گام بعدی رسانه ها به عنوان رصدکنندگان جامعه باید حرکت مردم و مسئولان را با نگاهی تحلیلی و تفسیری تشریح و تبیین کنند و سپس آن را در بین سازمان های فرهنگ ساز اشاعه دهند.
برای دستیابی به این مهم، رسانه ها نقش مهمی در حوزه نشر پیام؛ پیش از تولید: تولید محتوای اقتصادی (تعیین سیاستها و مصادیق) حین تولید: مهندسی پیام های اقتصادی و پس از تولید رصد پیام های اقتصادی (نظارت، بازخورد، تاثیرگذاری) و نیز تهیه و نشر قالب گزارش، مصاحبه، یادداشت و ... دارند تا بتوانند این فرهنگ را با تبیین درست و اصولی در بین مردم نهادینه کنند.
رسانه ها باید به عنوان نمایندگان افکار عمومی از مسئولان در این باره مطالبه گری کنند تا با ارائه گزارش عملکرد آنها، افکار عمومی را در جریان اقدامات صورت گرفته قرار دهند.
الگوسازی در تبلیغات رسانه ملی متناسب با رویکرد اقتصاد مقاومتی و پرهیز از تبلیغ کالاهای خارجی و مصرفگرایی تحمیلی، پرداختن رسانهها به موانع تولید و رونق اقتصادی از منظر اصولی و کارشناسانه، ایجاد مطالبه عمومی در جامعه از تصمیمگیران حوزه اقتصاد، تنویر افکار عمومی، تصویرسازی درست و حفظ منافع ملی میتوانند در تقویت وحدت و انسجام ملی و ایجاد تحرک و نشاط در جامعه نقش مهمی داشته باشند.
رسانهها باید مردم را آگاه ساخته و درباره لزوم اجرای اقتصاد مقاومتی اطلاعرسانی مطلوب کنند. اگر مردم در این زمینه با دولت همراه شده و در بخش خردتر نیز آن را در زندگی خود پیاده کنند، به یقین نتایج مثبت را در اقتصاد کشور در پی خواهد داشت. وظیفه رسانهها در این عرصه بسیار سنگینتر از گذشته است و نه فقط رسانه ملی بلکه تمام متولیان فرهنگی باید بکوشند تا در راستای فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی و نهادینه سازی آن در زندگی فردی و اجتماعی و به تبع آن در کل جامعه و کشور عمل کنند.
علاوه بر تاکید بر ارتباط نزدیک و ناگسستنی اشتغال با تولید ملی و اقتصاد مقاومتی، یادآور میشود گه اقتصاد در تبعیت از فرهنگ عمل می کند و رسانه ها میتوانند در راستای فرهنگسازی و اعتلای اقتصاد کشور به سمت اقتصاد مقاومتی و هدایت متخصصان و کارآفرینان اقتصادی به سمت تولید محصولات استراتژیک و افکار عمومی برای جهت افزایش مشارکت موثر در همکاری با دولت نقش موثری داشته تا گامهای اساسی برای توسعه بیش از پیش کشور برداشته شود.
*عضو باشگاه پژوهشگران و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی اسلامشهر و دانشجوی دکتری تخصصی مدیریت رسانه واحد دماوند
انتهای پیام/