دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 ارديبهشت 1396 - 10:10
به مناسبت روز ملی بزرگداشت سعدی

مردی که نظم و نثر فارسی را به آسمان‌ها برد + دکلمه هوشنگ ابتهاج از غزلیات سعدی

شیخ مصلح‌الدین مشرف بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی در حدود سال‌های 571 تا 606 هجری قمری به دنیا آمد، در شیراز پا به هستی نهاد و پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
کد خبر : 173089

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، ضبط این قطعات با صدای هوشنگ ابتهاج، به پیش از انقلاب برمی‌گردد که مجموعه «صدای شاعر» با آهنگسازی فریدون شهبازیان برای اولین بار، به بازار آمد؛ ‌همان مجموعه‌ای که با ابتکار شهبازیان در چند شماره به شعر شاعرانی همچون مولوی، حافظ، رودکی و سعدی است که به ترتیب با صدای احمد شاملو (مولوی و حافظ)، پری زنگنه و هوشنگ ابتهاج پرداخته بود.


یکی از غزل‌های اجرا شده با صدای ه.ا سایه، غزل مشهوری است با مطلع «شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد/ تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد»:






و غزل دیگر: «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران/ کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران»:





غزلیات سعدی، حلاوت و شیرینی خاصی دارد. آنچنانکه در هر دوره‌ای علاقه‌مندان خاص خود را داشته است. مثل این غزل محبوب:


من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی


عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی


دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم


باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی


ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه


ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی


آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان


که دل اهل نظر برد که سریست خدایی


پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند


تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی


حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان


این توانم که بیایم به محلت به گدایی


عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت


همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی


روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا


در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی


گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم


چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی


شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن


تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی


سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد


که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی


خلق گویند برو دل به هوای دگری ده


نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی


از گلستان من ببر ورقی...


ذبیح‌الله صفا درباره سعدی معتقد است: «الشیخ الامام المحقق، ملک الکلام، افصح المتکلمین ابومحمد مشرف‌الدین(شرف‌الدین) مصلح بن عبدالله بن مشرف‌السعدی‌الشیرازی بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره‌کنندۀ خود روشن ساخت و آن روشنی با چنان نیرویی همراه بود که همچنان برقرار خواهد ماند. زبان استادانۀ فصیح او زبان ودل و عشق و محبت و او خود نشانۀ تمام عیاری است از «آدمیت» به همان معنی بسیار کاملی که بیان کرده است...» اما نکته دیگری که نباید آن را فراموش کنیم، آن است سعدی نثر فارسی را نیز همانند شعر، به زیباترین شکل ممکن به کار بست. و البته در آمیختن نظم و نثر در گلستان؛ که سعدی می‌گوید: «به چه کار آیدت ز گل طبقی/ از گلستان من ببر ورقی». از این حیث باید سعدی را مردی خواند که نظم و نثر فارسی را به آسمان‌ها برد.


دو حکایت از گلستان:


(از باب سوم در فضیلت قناعت)


در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید که روزی چه مایه طعام باید خوردن گفت صد درم سنگ کفایت است گفت این قدر چه قوّت دهد گفت:


هذا المِقدارُ یَحمِلُکَ و ما زادَ عَلی ذلک فَانتَ حامِلُه یعنی این قدر ترا بر پای همی‌دارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی.


خوردن برای زیستن و ذکر کردن است


تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است


***


(و از باب پنجم در عشق و جوانی)


یکی را دل از دست رفته بود و ترک جان کرده و مطمح نظرش جایی خطرناک و مظنه هلاک نه لقمه‌ای که مصور شدی که به کام آید یا مرغی که به دام افتد. باری به نصیحتش گفتند: ازین خیال محال تجنب کن که خلقی هم بدین هوس که تو داری اسیرند و پای در زنجیر.


بنالید و گفت:


جنگ جویان به زور پنجه و کتف


دشمنان را کشند و خوبان دوست...


***


درباره سعدی:


شیخ مصلح‌الدین مشرف بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی در حدود سال‌های 571 تا 606 هجری قمری به دنیا آمد و در حدود سال‌های 690 تا 695 درگذشته است. درباره نام و نام پدر شاعر و همچنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است.


سعدی در شیراز پا به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش درگذشت. پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.


وی در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می‌آمد در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.


او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می‌پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می‌افزود.


سعدی در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام “سعد بن ابوبکر” گرفته است.


در پی از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.


سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمین‌های دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می‌کرد. از پادشاهان حکایت‌ها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می‌گذراند.


سفاکی و سخاوتشان را نیک می‌شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می‌بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می‌شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می‌زد.


سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگ‌های مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربه‌ای معنوی نیز به شمار می‌آمد.


ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه‌ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می‌گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.


شاید یکی از مهم‌ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد.


از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.


آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب