روزهای پرحاشیه «مرد کاپشنپوش بهاری» در سال 95؛ سودای بازگشت به قدرت!
حسین الهامینژاد ـ گروه سیاسی: بعد از مردادماه 92 که محمود احمدینژاد قدرت و سکان ریاست جمهوری را به حسن روحانی تحویل داد، همواره اسم و ردپای او در ادبیات و سپهر سیاسی کشور دیده میشد. میزان شدت و حدت این حضور در مقاطع مختلف تفاوت داشت. سالهای ابتدایی بیشتر به سکوت در مقابل انتقادها از شیوه مدیریت او در هشت سال ریاست جمهوری گذشت. او و جمعی اندک از دوستان باقی مانده و قدیمیاش هر از گاهی به بهانه بازخوانی گفتمان امام و تبیین آرمانهای انقلاب، در دفتر خیابان جردن، دور هم جمع میشدند و تشکیل جلسه میدادند. جلساتی که حاضران در آن قویا شایعه کار انتخاباتی را تکذیب و از قول رئیسشان اعلام میکردند که قصد و برنامهای برای حضور دوباره در عرصه سیاست ندارند. اما سال 95 و بعد از شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی، فعالیت او و دوستانش که نام دولت بهار را برای خود انتخاب کرده بودند به یکباره رنگ و روی دیگری یافت. شروع سفرهای استانی از فروردین 95، اظهارات جسته و گریخته و انتقاد از وضع کشور، نامهنویسی به سران کشورهای دیگر، سازمان ملل و در انتها اعلام کاندیداتوری دوست دیرینهاش تنها بخشی از فعالیتهای سیاسی او در سال 95 بود. این گزارش شرحی بر فعالیتهای او در سال 95 است، سالی که علیرغم همه ظاهرسازیهای احمدینژاد و رفقایش مبنی بر بیمیلی به قدرت، سال آغاز تلاشهای آنها برای بازگشت به قدرت بود.
از سرگیری سفرهای استانی بعد از سه سال
مرد کاپشنپوش بهاری که هوادارانش او را مبدع سفرهای استانی میدانند، اولین سفر جدی استانی خود بعد از به اتمام رسیدن دوره ریاست جمهوری را فروردین 95 و با سفر به استان مازندران و شهرستان آمل آغاز کرد.
سخنرانی در نخستین یادواره شهدای مدافع حرم در آمل، سفر به استان کرمان و شهرستان جیرفت برای شرکت در یادبود شهدای مدافع حرم و سفر به زنجان و سخنرانی به بهانه گرامیداشت سالروز آزادسازی خرمشهر و جشن نیمه شعبان، سفرهای ابتدای سال رئیسجمهوری سابق بود که با فشردگی تمام دنبال میشد. صحبتهای احمدینژاد در این سفرهای پرحاشیه و نوع پوشش خبری و تصویری از حضور او، نشان میداد که این سفرها بیشتر جنبه تبلیغاتی ـ انتخاباتی برای رئیس دولت مهرورزی دارد. او بعد از سه سال «به اصطلاح سکوت»، در سخنرانیهای خود در این سفرها به انتقاد از عملکرد دولت فعلی پرداخته و از عملکرد خود در طول هشت سال ریاست جمهوری دفاع کرد.
سفر به گرگان، پرحاشیهترین سفر استانی احمدینژاد
سفر به گرگان در اواخر شهریورماه سال 95، آخرین و پرحاشیهترین سفر استانی احمدینژاد بود؛ سفری که حواشی و اتفاقات بعد از آن باعث شد روند مسافرتهای فشرده رئیس دولت نهم و دهم که از فروردین ماه به طور جدی و فشرده برگزار میشد، متوقف شود.
روز نهم شهریورماه، جلسهای در بیت رهبری برگزار میشود و در آن جلسه، محمود احمدینژاد گزارشی از سفرهای استانیاش که با عنوان «تبیین انقلاب» انجام میشود به رهبر معظم انقلاب ارائه میدهد. پس از ارائه این گزارش، رهبر انقلاب او را از ادامه فعالیتهای انتخاباتی منع و تصریح میکنند که کاندیداتوریاش نه به صلاح خودش و نه به صلاح کشور است. اما دو هفته بعد از این ماجرا، احمدینژاد سفرهای استانیاش را از سر می گیرد و این بار در روز 25 شهریور، با تبلیغات و هیاهوی فراوان به گرگان میرود و همانند سفرهای قبلی، به تبلیغات میپردازد. سه روز بعد از این سفر بعضی از رسانهها خبر میدهند که رهبر انقلاب، احمدینژاد را از کاندیداتوری منع کرده است اما اطرافیان احمدینژاد با فضاسازی خبری این موضوع را با جدیت تمام تکذیب و انکار کردند.
توصیه رهبر انقلاب به احمدینژاد برای عدم کاندیداتوری
در اوایل مهرماه سال 95، رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج فقهشان به طور صریح توصیه خود را به احمدینژاد برای عدم حضور در انتخابات بیان کردند. رهبر انقلاب درباره ماجرای توصیه به احمدینژاد برای عدم کاندیداتوری گفتند: «یک آقایی آمده پیش من، من هم بهملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمنش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خوب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بهخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دوقطبی در کشور ایجاد میشود». آیتالله خامنه ای در ادامه در واکنش به انکار اطرافیان احمدینژاد به توصیه ایشان نیز گفتند: «بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خوب، حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خوب، حالا این هم پشت بلندگو».
پاسخ احمدینژاد به توصیه رهبر انقلاب
بعد از آنکه رهبر انقلاب به طور علنی ماجرای جلسه خود با احمدینژاد را بیان کردند، احمدینژاد با نوشتن نامهای اعلام کرد که قصد کاندیداتوری ندارد. شهردار سابق تهران در نامه خود گفت: «در دیدار مورخ نهم شهریورماه سال جاری، اینجانب برنامههای تبیین انقلاب در سراسر کشور را تشریح نمودم، پس از آن حضرتعالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم. ضمن تشکر از بیانات مهم حضرتعالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار میرسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامهای برای حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی سال آینده ندارم».
تغییر در نوع سفرهای استانی!
احمدینژاد اما بلافاصله پس از نگارش این نامه، نشان داد که تا چه میزان به آنچه میگوید پایبند است؛ او پس از آنکه از سوی مقام معظم رهبری برای ورود به عرصه انتخابات و ادامه سفرهای استانیاش منع شد در سفرهای خود تغییراتی ایجاد کرد. برای مدتی، دیگر خبری از هیاهوی بسیار نبود اما سفرها تعطیل نشده بود. از سفرهای او به شهرهای مختلف تنها تصاویری محدود منتشر و وانمود میشد او در سفرهایی که به صورت عادی به برخی شهرها داشته با استقبال مردمی مواجه شده است؛ به طور مثال وی در سفری به خوزستان در مناطق مختلف این استان در جمع مردم حاضر شد و سخنرانی کرد. آذرماه 95 نیز به قم سفر کرد و سعی داشت با شیوهای تبلیغاتی با عموم مردم دیدار داشته باشد و عکس یادگاری بگیرد. در خلال این سفرها، اطرافیان احمدینژاد تأکید میکردند که این سفرها مبتنی بر اهداف سیاسی یا تبلیغاتی نیست و بنا به دعوت هیأتهای مذهبی صورت گرفته است. سفرها همچنان ادامه داشت. در بهمنماه و در ایام دهه فجر سفر به شیراز و گرفتن عکس یادگاری با آثار باستانی این شهر از جمله مقبره کوروش، بار دیگر او را در صدر اخبار رسانهها قرار داد. مخالفان او میگفتند سفر به پاسارگاد همزمان با پیروزی انقلاب پیامی جز این ندارد که او میخواهد بار دیگر به هویت مکتب ایرانی که یار دیرینهاش، اسفندیار رحیم مشایی در دوران دولت نهم و دهم بر سر زبانها انداخت، تأکید کند.
تنور انتخابات را گرم نخواهم کرد!
به غیر از سفرهای استانی پرحاشیه و گمانهزنیها درباره حضور یا عدم حضور احمدینژاد در انتخابات، او تواناییهای زیادی دارد تا خود را در صدر اخبار رسانهها قرار دهد. تواناییهایی که خود او بهتر از دیگران به آنها واقف است و در این سالها به نحو احسن از آنها استفاده کرده است.
یکی از این تواناییها اظهارنظرهای عجیب و گاه و بیگاه است. او در اواخر آبان و در جمع دوستان خود گفت که انتخابات سال آینده ریاستجمهوری، «سوت و کور» و از سردترین دورههای انتخابات خواهد بود و این سردی انتخابات به چشم نظام خواهد رفت!
او که بر اساس حرفهاش،به نظر به شدت از اینکه برای حضور در انتخابات منع شده، ناراحت بود، در ادامه گفته بود: اگر آقایان انتظار دارند من نقش صداوسیما را بازی کرده و شور و حالی به انتخابات بدهم در اشتباهاند. من هیچ نقش مشوق و محرکی در انتخابات ایفا نخواهم کرد!
احمدینژاد که به نوشتن نامههای بیپاسخ در دوران ریاست جمهوری خود مشهور بود، بعد از دوران ریاست نیز این عادت را ترک نکرد و همچنان به نامهنویسی به چهرههای بینالمللی و رؤسای دیگر کشورها مشغول است. او در سال 95 دو نامه نوشت؛ یکی به گوترس، دبیرکل جدید سازمان ملل و یکی به دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا. او در نامه خود به گوترس راهکارهایی برای افزایش کارامدی سازمان ملل و مدیریت جهان بینالملل ارائه کرد. در اوایل اسفند نیز با نوشتن نامه 13 صفحهای با پند و نصیحت فراوان خواستار اصلاح نظام سیاسی و انتخاباتی آمریکا شد!
پروندههایی که همچنان باز است
در سالهای بعد از ریاستجمهوری احمدینژاد، همواره اخبار تخلفات او و دولتش نقل محافل رسانهای بوده است. سال 95 نیز از این حیث مستثنی نبود و هرازگاهی بحث پروندهها و تخلفات وی در رسانهها مطرح میشد. ماجرای کمک احمدینژاد به بعضی از کشورها جالبترین و عجیبترین این تخلفها باشد. از قول رئیس اسبق بانک مرکزی خبری منتشر شد که بعضی از قراردادهای خارجی در دولت نهم، در عالم دوستی پرداخت شدهاند مانند وامی که دارای رقم زیادی بود و به تانزانیا پرداخت شد در قالب یک قرارداد ساده و یک صفحهای بود و از این نوع موارد زیاد است. چندی پیش نیز خاطرهای از یکی از مسئولان منتشر شد که در زمان دولت خاتمی سدی در دولت تاجیکستان توسط مهندسین ایرانی ساخته شد و دولت تاجیکستان که دولت ثروتمندی هم است ۱۵۰ میلیون دلار از ایران وام گرفته بود، رئیس دولت دهم آقای احمدینژاد که برای افتتاح این سد به تاجیکستان رفتند در نطقشان گفتند که این هدیهای از جانب ملت ایران به شما است، از آن روز دیگر تاجیکها قسط وامهای خود را پرداخت نمیکنند و میگویند رئیسجمهور شما به عنوان هدیه این را به ما داده است!
به خاطر احمدینژاد به من رأی دهید!
هرچه سال 95 به پایان خود نزدیک شد، فعالیت انتخاباتی احمدینژاد به شکل جدی پررنگتر شد. او که از سوی رهبری معظم از شرکت در انتخابات منع شده بود، نتوانست به طور مستقیم در انتخابات شرکت کند اما اعلام کاندیداتوری حمید بقایی معاون اجرایی سابقش برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 نشان داد که رئیس دولت مهرورز، برنامه جدی برای انتخابات و بازگشت به قدرت دارد. بقایی در همان ابتدا اعلام کرد با ملاحظه شرایط مالی و بینالمللی جدید، راه احمدینژاد را دنبال خواهد کرد.
چند روز بعد از اعلام کاندیداتوری بقایی، اسفندیار رحیم مشایی با این جملات از برنامه انتخاباتی این جریان رونمایی کرد: «فردی میخواهیم که وقتی رئیسجمهور شد اعلام کند ملت ایران، من میدانم شما در غیبت احمدینژاد بخاطر احمدینژاد به من رأی دادهاید. فردی میخواهیم که علاوه بر اینکه تبلور احمدینژاد است بتواند تا روز ثبت نام و رأیگیری فشارها را تحمل کند و در صحنه بماند».
پاسخ به اتهامات بعد از سهسال
در روزهای پایانی سال محمود احمدینژاد در دفاع از عملکردش در زمان ریاست جمهوری و تحویل دادن خزانه به دولت یازدهم، مطالبی را منتشر کرد و در اختیار رسانهها قرار داد. دفاع از خود آن هم بعد از گذشت حدود سه سال از اظهارات دولت یازدهم مبنی تحویل گرفتن خزانه خالی از دولت دهم، این شائبه را به وجود آورد که این نوع واکنشها بیشتر برای موجسازی در فضای رقابتهای انتخاباتی مطرح شده است. حتی اگر ادعای احمدی نژاد در این بیانیه مبنی بر لحاظ کردن برخی مصالح برای این سکوت سه ساله را بپذیریم باز هم طرح چنین پاسخی آن هم در شرایطی که در چند هفته یا چند روز پایانی سال هیچیک از کابینه دولت یازدهم ادعایی را درخصوص وضعیت خزانه در پایان دولت دهم مطرح نکرده است، جای تأمل را باقی میگذارد که چرا سه سال سکوت را تحمل کرده و اکنون در حالی که نزدیکترین فرد به او اعلام کاندیداتوری کرده است، لب به سخن گشوده است؟
با همه این حواشی و اتفاقات میتوان گفت که سال 95 پرحاشیهترین و در عین حال مهمترین سال سیاسی محمود احمدینژاد در سالهای بعد از ریاست جمهوریاش بوده و باید منتظر روزهای 96 بود.
انتهای پیام/