حسن بیادی: نباید از حذف نامزد جریان احمدینژاد خوشحال بود
به عنوان فردی که پیش از سال ٨٤، یکی از ارکان ستاد آقای احمدینژاد به شمار میرفتید، شانس دوبارهای برای نامزدی فردی نزدیک به وی در انتخابات سال آینده قائل هستید؟
پیش از پاسخ به این سؤال، باید روی نکتهای تأکید کنم که این روزها مغفول واقع میشود. هیچ جریانی نباید از حذف رقیب خود خوشحال باشد. نامزدهای طیف احمدینژاد نیز باید بتوانند در انتخابات شانس خود را بیازمایند. ما برای ایجاد مشارکت حداکثری مدنظر مقام معظم رهبری نیاز به انتخاباتیشدن فضا داریم. اما اگر نظر من را بخواهید، به طور کلی نامزدهای معرفیشده از سوی دو جناح و به تعبیر بهتر هیچکدام از جناحین اصلاحطلب و اصولگرا توان و ظرفیت بهصحنهآوردن خیل عظیم مردم پای صندوقهای رأی را ندارند.
اما حداقل درباره اصلاحطلبان، همیشه تأکید آنان بر آوردن مردم در صحنه بوده است چون میدانند در غیاب مشارکت حداکثری، رقیب آنها با جمعآوری هواداران سنتی خود، نتیجه بهتری میگیرد. فکر میکنید جریان احمدینژاد، رأی اصولگرایان را کم میکند؟
از وقتی که اعلام شده افرادی از تیم احمدینژاد قرار است در انتخابات نامزد شوند، فضا انتخاباتیتر شده است. همین الان هم نظرسنجیها حاکی از برتری تفکر وابسته به طیف احمدینژاد بر دیگر نامزدهاست. به هر حال اینکه نامزدهای این طیف امکان این را پیدا نکنند که خود را در معرض رأی مردم قرار دهند، اتفاق خوبی نیست. طیف احمدینژاد نیز پایگاه اجتماعی و طرفداران خاص خود را در بین مردم دارد و باید این فرصت را به مردم داد که خود درباره اینکه چه کسی رئیسجمهور آینده باشد، قضاوت کنند و تصمیم بگیرند و اگر برخی که همیشه خود را قیم میدانستهاند، از حضور نامزد این جریان ابراز نارضایتی میکنند، مشکل خودشان است. احتمالا نگرانی آنها به میزان رأیآوری نامزدهایشان مربوط است.
فکر میکنید این قیمها برای رد صلاحیت بقایی تلاش کنند؟
برخوردها و موضعگیریهایی که علیه ورود نامزدهای این طیف به انتخابات ٩٦ شده است، شایسته و صحیح نیست چراکه برای شکلگیری یک انتخابات حداکثری بهدلیل اینکه احزاب فراگیر در شأن و منزلت کشورمان نداریم، باید تنوع نامزدها نیز در نهایت خود باشد و همه طیفهای جامعه نامزد داشته باشند. آنها میدانند احمدینژاد و طیفش بهتر از دیگران قادر به شورآفرینی انتخاباتی در جامعه هستند و زبان انتخاباتى مردم را بسیار بهتر از آنها بلدند. دیگر گروهها به دلایل گوناگون از جمله تمامیتخواهى آن هم از نوع افراطى صرفا مطالبهگرند و خود را مقابل مردم پاسخگو نمیدانند.
آیا رفتارهای پوپولیستی احمدینژاد، از سوی بقایی هم قابل تکرار است؟
عدهای احمدینژاد را پوپولیست می دانند اما مگر بقیه گروهها پوپولیست نیستند؟ کدامیک از آنها به وعدههایی که از طریق برنامههایى که ارائه دادهاند افکار عمومی جامعه را با خود همسو کردهاند و رأی آنها را به سود خود گرفتهاند، به قول خودشان عمل کردهاند؟ میگویند بابک زنجانی و خاورى از دل دولت احمدینژاد بیرون آمدند. مگر آنها فقط در دولت نهم و دهم فعالیت میکردند؟ آیا فقط از دولت احمدینژاد لوح افتخار دریافت کرده بودند؟ از دیگران و دولتهای قبلی هیچ نشان افتخاری به دست نیاورده بودند؟
اما رفتارهای خلاف قانون و تمکیننکردن در برابر آن، باعث شده بود وی احساس بینیازی کند و همین مسئله باعث فساد زیاد اطرافیان و بخشهای ثروتمند در آن دوره شد. این را رد میکنید؟ آیا آسیبهایی که او به اقتصاد ایران زد، جبرانشدنی است؟
به نظر من باندهاى متصل به قدرت و ثروت راضى به دادن یارانه از طریق دولت آقاى احمدینژاد به مردم نبودند. البته سران همان باندهاى سودجو با آقاى روحانى هم مخالفاند. به عنوان نمونه اگرچه مسکن مهر و پرداخت یارانهها داراى نواقصى جدى است اما باید براى تکمیل نقاط ضعف آن تلاش کرد. بله من هم موافقم؛ به جای یارانه نقدى میشد مایحتاج ضرورى و روزمره مردم را از طریق تولیدات داخلى تأمین کرد و بخشى از چرخه تولید و اشتغال را به حرکت درآورد. من مخالف حمله به دولت روحانی هستم و معتقدم همگان در سه قوه در افزایش آسیبهاى اقتصادی و اجتماعى مقصرند. کسى حاضر نیست از خود مایه بگذارد و ساختار معیوب مدیریت اجرائی و سیاسى و انتخاباتى کشور را اصلاح کند به همین دلیل به دولت مستقر حمله میشود. در دوران احمدینژاد همینطور بود و امروز هم همینطور است. کشور پرقدرت و بااقتدار جمهورى اسلامى را نمیشود با مدیریت جزیرهاى اداره کرد و تا مدیریتهاى یکپارچه و نهادهاى سیاسى و پارلمانى مستقر نشوند قصه همان «آش است و همان کاسه» و با تعویض دولت و مجلس کماکان این قصه پرغصه ادامه دارد.
انتهای پیام/