«قال رسول الله ص: ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها» (احقاق الحق ج ۱۰ص ۱۱۶ - المستدرک : حاکم نیشابوری ج ۳ ص ۱۵۳ - الخصائص : علامه سیوطی ج ۲ص 265 ...)
۱- روایت یادشده از روایات مشهور است که در جوامع روایی شیعه و سنی ثبت گشته است؛ بنابراین خرده گیری های برخی مانند ابن تیمیه بر این روایت وارد نیست.
۲- به این روایت از جهات مختلف معرفتی و اجتماعی می توان نگاه کرد و آموخت، اما نکته این است که پیامبر ص با بیان این توصیف، فاطمه را معیار حق و باطل و اسلام راستین در برابر اسلام بدلی قرار داده است تا با رضای او و خشم او مرز حق و باطل روشن گردد و راه از ایشان باز شناخته شود؛ به خصوص که پس از او ادعاهای متفاوتی از اسلام مداری رویاروی هم و در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند.
۳- کسانی که در حد بسته فردی و شخصی خود قرار دارند رضا و خشمشان حکایت از حد بسته ای کوچک از وجود است اما آن که از حصر خودیت و منیت عبور کرد و حد او به وجود کل پیوست و از حصار محدود فردی به سوی هستی بی نهایت عروج کرد دیگر رضا و غضبش در اندازه وجود کل خواهد شد و خوش آمدش، خوش آمد هستی مطلق و خشمش بیان خشم وجود کل یعنی خداوند است.
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا ...
رسول خدا (ص) فرموده خداى عز و جل فرماید: هر که به دوستى از من اهانت کند بتحقیق براى جنگ با من کمین کرده است، و هیچ بنده به چیزى بمن تقرب نجوید که نزد من محبوبتر از آنچه بر او واجب کردهام باشد، و همانا او بوسیله نماز نافله بمن نزدیک شود تا آنجا که من او را دوست بدارم، و هنگامى که او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى که با آن میشنود و چشم او گردم همان چشمى که با آن ببیند، و زبانش شوم همان زبانى که با آن سخن گوید، و دست او گردم، همان دستى که با آن بگیرد، اگر مرا بخواند اجابتش کنم... » (کافی ج ۲ ص ۳۵۲)
۴- خدای تعالی هستی مطلق و عوالم و نظام خلقت آیه بزرگ اویند و به تعبیر قرآن کریم آسمانها و زمین و آنچه در آن است سپاه خداوندند. پس آن که رضایش رضای خدا و خشمش خشم خداوند است، از حمایت این سپاه قدرتمند برخوردار است و شکست نخواهد داشت. یعنی حتی درد ها و رنج ها مانع رشد و تعالی او نخواهند بود، بلکه با حمایت نظام هستی دردها و رنج ها نیز او را در رسیدن به تعالی و ترقی یاری خواهند کرد و اگر کسی در مقابل خدا و نظام خلقت قرار گیرد، حتی آسایش و شادی هایش مانع حرکت او و ترقیش خواهند بود. بنابراین فاطمه س در میان دردها و رنج هایش که دردها و رنج های نازل در اندازه یک فرد بسته و محدود نیست، به اوج مراتب انسانی می رسد و جریان هدایت را در شدائد روزگارش زنده نگاه می دارد.
۵- فرو کاستن داستان رنج های حضرت صدیقه (س) در اندازه یک رنج عاطفی شخصی به نظر تحریف ناخواسته شخصیت فوق العاده آن زن قهرمان است؛ زیرا رنج و خشم او باید راه باطل را معرفی کند و مهر و خوشآمدش بایستی راه حق را آشکار سازد. بنابراین نازل کردن او در حد محدود عواطف شخصی این روشنگری را از زندگی او می ستاند اگر چه غم او به اندازه تمام هستی جانکاه و مهرش به قدر وجود بیکران شادی می آفریند.
۶- فاطمه علیها السلام با تمام ظرفیت در میدان آمد تا در هیاهوی اسلام خواهی گروه های مدعی حق در سینه علی برای همیشه پنهان نماند. پس شایسته است تا از راهی که او با تمام ظرفیت پاس داشته ، بهره جست و از امامت که در حماسه او حفظ گشت سیراب گشت و آن را پاس داشت.
۷- باید تلاش کرد تا با نزدیک شدن به این وصف فاطمی نگاه هایمان از تنگنای یک فرد و یک جریان نجات یابد و به فراخنای جهانی بودن و جهانی اندیشیدن و الهی بودن دست یافت. بنابراین باید مراقب بود به بهانه عزاداری و دفاع از دین ریشه های دین را با تنگ نظری در قلب ها متزلزل نساخت و با تحریک مسلمانان آتش اختلاف و دشمنی را شعله ور نکرد چه این که علی مرتضی ع نیز بر قله معرفت، درد در سینه پنهان ساخت و استخوان در گلو و خار در چشم سکوت کرد تا راه باقی ماند.
* پژوهشگر علوم اسلامی
انتهای پیام/