فیلمها به شدت شبیه هم شدهاند و همه در ژانر پاییزِ تهران هستند/ ممکن بود صراحت لهجه مهدویان درباره مجاهدین خلق دردساز شود
سجاد پهلوان زاده، درمورد «ماجرای نیمروز» و انتقادهایی مبنی بر یکطرفه بودن روایت فیلم به خبرنگار فرهنگی آنا گفت: «فیلمساز انتخاب میکند از چه منظری به قصهای نگاه کند. فیلم های زیادی ساخته شده که فیلمساز فقط یک سمت ماجرا یا اتفاقی که در دوره ای خاص روی داده را دیده است، اما بحث این است که چقدر روایت صادقانه است و در محتوای فیلم نشسته باشد. به نظرم این مهم تر است.»
کمال تبریزی با «لیلی با من است» خط سانسور سینمای جنگ را عقب تر برد
پهلوان زاده در ادامه گفت: «رفتن سراغ سازمان مجاهدین خلق و فیلم ساختن دربارهشان اتفاق تازه ای است و اعتماد سینمای کشور و مسئولان کشور به این مسئله، به آرامی به وجود میآید. مثالی که می توانم بزنم، سینمای جنگ است. کمال تبریزی با «لیلی با من است» خط سانسور سینمای جنگ را عقب تر برد. برای اولین بار فیلمسازی با جنگ شوخی می کند و یک کمدی می سازد و آدمی را نشان میدهد که از جنگ می ترسد. قبل از آن در تمام فیلم های این حوزه، آدم هایی را می دیدیم که عاشق جنگ و شهادت بودند اما این اتفاق متفاوتی بود. آن فیلم ساخته میشود و نتیجه اش میشود ساخته شدن فیلم هایی چون «شیار 143» و روایت مادری که دوست ندارد پسرش به جنگ برود، «ایستاده در غبار» و... حتی فیلم «اخراجی ها 1» فیلمی ست که در این دسته جای میگیرد و از حداقل های استاندارد هم برخوردار است.»
من پرونده اینها را به شما بدهم که بگذاریدشان سینه دیوار؟
پهلوان زاده با اشاره به انتقاد یکی از اعضای اطلاعات از اعدام مجاهدین خلق در فیلم، گفت: «باید دید حرف فیلم چیست و چقدر منصفانه با ماجرا برخورد میکند؟ درست است که طرف دیگر ماجرا را نمی بینیم؛ اما از روایت آدم های فیلم، اطلاعات زیادی دستگیرمان می شود. لا به لای صحبت های آدم های اطلاعات، سران سازمان و آدم های سازمان از هم جدا می شوند و اتفاقا حرف بچه های اطلاعات اگر توسط خودِ آدم های سازمان زده میشد، شاید باورپذیر نبود و مخاطب را پس می زد، اما وقتی مسعود (یکی از شخصیت های «ماجرای نیمروز» که از اعضای سازمان مجاهدین بازجویی می کند و با اعدامشان به شدت مخالف است و معتقد است می توان از تجارب اعضای سازمان استفاده کرد) در صحبت هایش به لاجوردی میگوید: «من پرونده اینها را بهتان بدهم که شما بگذاریدشان سینه دیوار...؟» روایت این نگاه که در بچههای اطلاعات وجود داشته، فکر می کنم به همان اندازه نشان دادن سازمان مجاهدین مهم است...»
ممکن بود صراحت لهجه مهدویان درباره مجاهدین خلق دردساز شود
تدوینگر «ماجرای نیمروز» که فیلم های مهمی را در یکی دو سال اخیر تدوین کرده است، در مورد رعایت اصل تعادل فیلم ها و نگاه مهدویان به سوژه هایش، گفت: «ما همیشه تلاش کردیم دو قطبیِ راست و چپ را نشان بدهیم و بگوییم این طرف چه میگوید و آن طرف حرفش چیست، ولی حرف اصلی فیلم این است که در دل نظام و بچه های اطلاعات چه میگذرد. البته اگر قرار بود «ماجرای نیمروز» سراغ مجاهدین برود و قصه آن ها را هم در فیلم ببینیم، ممکن بود صراحت لهجه مهدویان دردساز شود چون شاید اوایل انقلاب آنها هم حق داشتند اما عملکردشان بعدا باعث شد که یواش یواش مردم با آنها به مخالفت بپردازند.»
ژانر تکراری پاییزِ تهران
وی درمورد فیلم های جشنواره و یکنواختیشان گفت: «فیلم ها به شدت شبیه یکدیگر شده اند که من همه شان را در ژانر پاییزِ تهران قرار می دهم. فیلم هایی شبیه هم که از شهریور آغاز و در پاییز تمام میشوند و اِلمان های مشترکی مثل شیشه های مشجر دارند؛ اما در دل همین سینما می شود «نفس»، «اژدها وارد می شود»، «جدایی نادر از سیمین» و... ساخت.»
انتخاب کاندیدا توسط داوران یک استاندارد دارد و اصلا سلیقهای نیست، اما سیمرغ میتواند سلیقه باشد
پهلوان زاده درمورد جشنواره و داوریها هم گفت: «در جشنواره امسال فیلم بهتری از «ماجرای نیمروز» ندیدم. کاندیدا شدن یک موضوع است و گرفتن سیمرغ موضوع دیگری است. علی معلم به درستی گفت که انتخاب کاندیدا توسط داوران یک استاندارد دارد و سلیقهای نیست اما سیمرغ می تواند سلیقه باشد. به هر حال داوران یکی را انتخاب می کنند. بچه های «ماجرای نیمروز» از کاندیدا نشدن ناراحت بودند. کسی نمیتواند بازی نوید محمدزاده در «بدون تاریخ بدون امضا» را رد کند یا موسیقی خوب کریستف رضاعی در «نگار» را نادیده بگیرد. به سلیقه داوران احترام می گذاریم اما لیست کاندیدا یک معیار دارد و باید رعایت شود. از همه مهم تر این است که میان هیات انتخاب و داوران حتما یکی از عوامل مهم پشت دوربین باید حضور داشته باشد. فیلمبردار صحنه و گریم را می شناسد و کنار منتقدان و کارگردان و تهیه کننده نظر حرفه ای بدهد. امسال واروژ کریم مسیحی میتوانست میان داوران باشد.»
انتخاب فیلم برتر از سوی مردم پیام دارد
او در ادامه گفت: «مردم جواب می دهند. همانطور که پارسال مردم «ابد و یک روز» را انتخاب کردند. در سال های اخیر فیلم هایی که مردم انتخاب کردند برای سینما ماندگار شدند. فیلم هایی چون «آژانس شیشه ای»، «جدایی نادر از سیمین»، «درباره الی»، «سنتوری»، «رخ دیوانه»، «عصبانی نیستم» و... مردم فیلم خوب سال را انتخاب می کنند. سال گذشته داوران و مردم با خوش سلیقگی کنار هم ایستادند؛ اما امسال این اتفاق نیافتاد. به خاطر وزن کم هیات داوران ین اتفاق نیافتاد.»
ای کاش بزرگان سینما خودشان تدبیری بیاندیشند و دیگر فیلم نسازند
سجاد پهلوان زاده در انتها به فیلمسازهای جوان که این روزها و پس از افت عجیب فیلمسازهای باتجربه تر، تنها امید سینما هستند هم گفت: «فیلماولیها به نظرم یک سر و گردن از باقی بالاترند. بزرگان سینما گاه فیلم هایی می سازند که حتی قابل دیدن نیست؛ ای کاش بزرگان سینما خودشان تدبیری بیاندیشند و دیگر فیلم نسازند. این را هم بگویم که فیلم هایی چون «آپاندیس» و «زرد» که کارهای اول هم هستند، ای کاش در جشنواره بودند و دیده می شدند اما با این شرایط هم این فیلم ها خودشان را در اکران نشان میدهند.»
گفتوگو از سعید طاهری
انتهای پیام/