مرتضی مبلغ: رای روحانی افزایش یافته است/ پایگاه اجتماعی ثابت اصولگرایان حدودا ١٥درصد است
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از اعتماد، مرتضی مبلغ، عضو شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان و معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات از جمله سیاسیونی است که معتقد است روحانی به دلیل اقداماتی که در دولت اول خود انجام داده با استقبال بیشتر افکار عمومی در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده مواجه خواهد شد.
برخی اصولگرایان ادعا میکنند آرای روحانی در طول این چهار سال ریزش داشته است. نظر شما چیست؟چه عوامل و مولفههایی بر افزایش یا کاهش سبد رای روحانی موثر است؟
انتخابات ریاستجمهوری و بهطور کلی ادوار مختلف انتخاباتی در ایران به گونهای است که هر چه به زمان آن نزدیکتر میشویم، گرایش نسبت به نامزدها وضعیت مشخصتری پیدا میکند. هر چه فاصله از انتخابات بیشتر باشد حتی نظرسنجیها نیز اعتبار دقیقی نخواهند داشت. به این دلیل که فضای سیاسی در ایران سیال است و در هفته انتخابات افکار عمومی توجه ویژهای به آن خواهد داشت. بسیاری از مردم نیز در روزهای آخر انتخاب میکنند. بهخصوص که روزهای آخر اوج شور و نشاط انتخاباتی در کشور است. مناظرهها، سخنرانیها و تبلیغات انتخاباتی در هفته آخر شکل میگیرد و آرای قشر خاکستری به سمت سبد رای نامزدهای انتخاباتی سرازیر میشود. از این رو امروز نمیتوان آرای آقای روحانی را پیش بینی کرد. عوامل مختلفی است که اصولگرایان با طرح آنها پیش بینی میکنند که آرای آقای روحانی ریزش داشته است. در حالی که عوامل دیگری نیز وجود دارد که سبب افزایش سبد رای آقای روحانی بوده است. میانگین این مولفهها به گونهای است که نشان میدهد سبد رای آقای روحانی پایینتر از سال ٩٢ نیست و حتی ممکن است بالاتر هم برود. مشکلات اقتصادی که میراث دولت پیشین بوده است به عقیده برخی منجر به کاهش آرای آقای روحانی در سال ٩٦ خواهد بود. از طرفی دستاوردهای دیگر دولت نیز سبب افزایش سبد رای آقای روحانی خواهد بود. عواملی چون برجام که کشور را از بن بست، جنگ و مخاطرات بزرگ اقتصادی، امنیتی و سیاسی دور کرده است، ارتباط سازنده کشور با دنیا، تعادل و آرامش موجود در جامعه ازجمله دستاوردهایی است که موجب افزایش رای آقای روحانی خواهد بود. به عقیده من میانگین این عوامل نشان از افزایش سبد رای آقای روحانی دارد. آرای خاکستری با نزدیکتر شدن به زمان انتخابات متناسب با شرایط جامعه و تحولات آن و میزان حساسیتی که این اقشار نسبت به انتخابات از خود بروز میدهند، سمت و سو میگیرد و بین کاندیداهای مختلف در انتخابات ٩٦ توزیع میشود.
واکنش بخش خاکستری جامعه به کدام سمت خواهد بود؟ کار روحانی برای جذب این آرا راحتتر است یا جریان ضددولت؟
جامعه ایران تجارب مهمی را پشت سر گذاشته است و مردم از عملکرد دو جریان سیاسی تجربه کافی و وافی پیدا کردهاند و خوب و بد دو جناح سیاسی را دیدهاند. از یک طرف مدعیان دولت مهرورزی را دیدهاند که بعد از روی کار آمدن چقدر به شعارهایشان عمل کردهاند و از طرف دیگر دولت آقای روحانی نیز در سال ٩٦ یک دوره عملکرد ٤ ساله خواهد داشت که در معرض قضاوت مردم قرار میگیرد. ممکن است که دولت آقای روحانی نتوانسته باشد به حد مورد انتظار یا وعده داده شده برسد، با این حال دولت آقای روحانی توانسته کشور را از ورطه چند بحران بزرگ خارج کند. بحرانهایی که با سرنوشت نظام و انقلاب مرتبط بود و همینطور امروز در جامعه تعادلی ایجاد شده است. به هر حال میتوان گفت که کشور امروز روند عادی را طی میکند و بستر برای پیشرفتها فراهم است. از این رو اقشار خاکستری با در نظر گرفتن شرایط و بحرانهای گذشته بهطور طبیعی به ادامه ریاستجمهوری آقای روحانی روی میآورند. آنچه مسلم است در بین جناح رقیب آقای روحانی نیز تا این لحظه فردی وجود ندارد که برای مردم ناشناخته باشد و مردم قضاوت روشنی نسبت به آن نداشته باشند. همچنین کسی نیست که از توانمندیهایی برخوردار باشد تا مردم حس کنند نسبت به آقای روحانی میتواند بهتر عمل کند. در واقع جریان رقیب فاقد یک شخصیت جدی برای رقابت با آقای روحانی است. در مجموع به نظر میرسد که وجه عمده آرای خاکستری متوجه آقای روحانی خواهد شد.
جریان ضددولت با چه شعارها و کاندیداهایی میتواند رای آقای روحانی را بشکند یا باعث ریزش رای آقای روحانی در انتخابات آتی شود؟
عمدهترین کاری که جناح مخالف آقای روحانی تا به امروز انجام داده است، متاسفانه وجهی ضد منافع ملی دارد و آن تخریب و سیاهنمایی عملکرد دولت است. اگر نگاه اصولگرایان معطوف به منافع ملی و مردم بود، دستاوردهای بزرگ کشور را هیچگاه تخطئه نمیکرد. اگر هم نقدی وجود داشته باشد، معطوف به نقاط ضعف خواهد بود. در حالی که میبینیم جریان ضد دولت عمدتا دستاوردهای ضددولت را که ربطی هم به جناحی خاص ندارد، زیر سوال میبرند. برجام یکی از این دستاوردهای ملی است. میبینیم که جریان اصولگرا چه هزینههای عجیب و غریب و بداخلاقانهای متوجه برجام بهعنوان یک دستاورد ملی کرده است. همین طور آنها برخی دستاوردهای دیگر دولت یازدهم که کشور را از خطر نجات داد و قطار اجرایی کشور به ریل خود بازگشت را هدف قرار میدهند و دولت را به هر روشی تخریب میکنند. اجرای چنین سیاستی از سوی جریان راست جز ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه محصولی ندارد. آنها میکوشند از طریق ایجاد فضای یأس و ناامیدی باعث کاهش مشارکت عمومی در انتخابات شوند و تصور میکنند که اگر مشارکت کم باشد احتمال پیروزیشان افزایش مییابد. به جای اینکه این جریان سیاسی توانمندیها و ظرفیتهای خود را بالا ببرد و مردم را متقاعد کند، چنین رویهای را در پیش گرفته است. همچنین این رویه روز به روز تشدید نیز میشود. آقای روحانی و حامیان او در مقابل باید بهگونهای عمل کنند که نشاط و شور سیاسی و انتخاباتی بالا برود. آقای روحانی و تیمش باید صادقانه با مردم صحبت کنند؛ در مورد شعارهایی که هنوز محقق نشده است با مردم صحبت کنند و دلایل آن را عنوان کنند. غفلت و ناتوانی دولت در تحقق شعارها باید از سوی خود دولتیها بیان شود و صادقانه از مردم عذرخواهی کنند. صداقت و راستگویی در مقابل مردم بسیار اهمیت دارد.
چهار ماه تا انتخابات ٩٦ باقی است. رویه جدید جریان اصولگرایی در رسیدن به وحدت و انسجام را چطور ارزیابی میکنید؟فکر میکنید جبهه مردمی نیروهای انقلاب چقدر میتواند در پیروزی این جریان سیاسی در انتخابات آتی موثر باشد؟
اصلاحطلبان همواره آرزو داشتهاند که در جریان اصلی کشور بتوانند به شرایط بهتری برسند؛ بر سر مشترکات اجماع کنند؛ از تفرق دست بردارند و رقابتهای سازندهای را در ادوار مختلف انتخاباتی شکل دهند. هر تلاشی در جریان اصولگرا که منجر به اجماع و وحدت آنان شود، برای سیاست کشور سازنده است. اصلاحطلبان به عنوان رقیب آنها وحدت جریان اصولگرایی را با نظر به منافع ملی لازم میدانند. کما اینکه اصلاحطلبان نیز از چندین سال قبل وارد چنین فرآیندی شدهاند و سازوکار وحدت و ائتلاف را در اردوگاهشان تقویت کرده و توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری هم دست پیدا کنند. امروز جریان اصلاحطلب در توجه و عمل به مصالح و منافع کشور پیشرو است. متاسفانه بزرگترین مشکل اصولگرایان از دوران دولتهای نهم و دهم این است که خود را به تندروهای این جریان سیاسی گره زدهاند و نقشی منفعل در برابر آنها داشتهاند. همین اشتباه آنان سبب شده تا خسارتهای عظیمی به کشور وارد شود. آنها نتوانستهاند حد فاصلی بین خودشان و تندروها ایجاد کنند و حتی برخی از اصولگرایان معقول از این جریان سیاسی عملا جدا شدهاند که امروز برخی از آنها جزو حامیان آقای روحانی هستند و در پیگیری منافع ملی با اصلاحطلبان و دولت اعتدال همصدا شدهاند. اکثریت اصولگرایان به جای اینکه در کنار نیروهای معتدل به رقابتهای سیاسی سازنده روی بیاورند خود را با یک اقلیت تندرو ادغام کردهاند. مشکل اصولگرایان امروز این است که میخواهند با اقلیت تندرو این جریان اجماع کنند و نیروهای کارآمد و معتدل را همچنان از دایره ائتلاف بیرون گذاشتهاند. تندروها چندان مورد حمایت مردم نیستند و نشان دادهاند که اخلاق سازنده سیاسی ندارند؛ اخلاقشان بر مدار خشونت، تخریب و برهم زدن میدان بازی است. آنها خیلی زود همهچیز از جمله منافع ملی را قربانی میکنند. پیوند خوردن بخش تندرو اصولگرا با بخش سنتی آنها در جریان اجماع به ضرر اصولگرایان است و ناپایدار و ناموفق به نظر میرسد. ای کاش اصولگرایان تلاش میکردند تندروها بیشتر به حاشیه بروند تا در متن قرار گیرند. به همین دلیل برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی آینده موفقی نمیبینم.
مطابق با فعل و انفعالات کنونی جریان اصولگرا وزن اجتماعی این جریان سیاسی را در انتخابات آتی چقدر میدانید؟
وزن سیاسی گروهها در کشور تقریبا مشخص است. پایگاه اجتماعی ثابت اصولگرایان حدودا ١٥ درصد و اصلاحطلبان حدود ٢٥ تا ٣٠ درصد است. لیکن فضای انتخاباتی، نحوه فعالیت جریانها و شور و نشاط سیاسی میتواند آرای خاکستری را به سبد رای یکی از دو جریان سیاسی سوق دهد. تجربه نشان داده که وجه غالب آرای خاکستری به سمت جریان اصلاحطلب است و کمتر به سمت اصولگرایان سرازیر میشود. دلیل آن هم پیوند خوردن این جریان سیاسی با تندروی بوده است. بخشی از اصولگرایان و به خصوص بخش تندرو به این نتیجه رسیدهاند که در صورت کاهش مشارکت مردم در انتخابات، آنها شانس بیشتری برای پیروزی دارند. باید دید که تحولات تا زمان انتخابات چطور پیش میرود و قشر خاکستری چه سمت و سویی خواهد داشت.
انتهای پیام/