دستیار ارشد نخستوزیر لهستان : لغو تحریمها دستمان را برای گسترش روابط با ایران باز کرد
ایران و لهستان باوجود فاصله جغرافیایی زیاد، روابط دیرین و دوستانهای با یکدیگر داشتهاند. میتوان جنگجهانی دوم و آمدن لهستانیها را از سیبری به ایران، نقطهعطف این روابط دانست. رویدادی تاریخی که مانند دیگر مسائل جنگ جهانی، مرکز توجه دنیا قرار نگرفت و درباره آن فیلم و مستند ساخته نشد. حتی بسیاری از مردم ایران نیز از این ماجرا بیخبر هستند. به نظر شما علت کمتوجهی به آن ماجرا چه بود؟
ماجرای لهستانیهایی که از سیبری به ایران آمدند، داستان شناختهشدهای نیست؛ زیرا لهستان در آن زمان به صورت کمونیستی اداره میشد و اتحاد جماهیر شوروی اجازه نداد این داستان بازگو شده و درباره آن بحث شود. ٣,١ میلیون نفر لهستانی به اتحاد جماهیر شوروی تبعید شدند و تنها برخی از آنان به ایران آمدند. درباره جنایات هیتلر و نازیها خیلی صحبت شد،؛ اما هیچکس درباره این قسمت از تاریخ، حرف نزد؛ چون اتحاد جماهیر شوروی مانع آن بود.
الان ٢٧ سال از زمانی که لهستان یک کشور آزاد است، گذشته و کمکم این قسمت از تاریخ شناخته شده و درباره آن صحبت شده است. من نیز از وقتی در دولت لهستان مشغول به کار شدهام، به انجام فعالیتهایی دراینزمینه پرداختهام. یکی از افرادی که از لهستان رانده شد، پدر من، ژنرال آندرس، بود که باعث میشود این مسئله برای من شخصی هم باشد.
اتفاقا سؤال بعدی من درباره ژنرال آندرس است. پدر شما در کنار سایر لهستانیها به ایران آمد و سپس در پیروزیهای ارتش متفقین، نقش مهمی داشت. موافق هستید کمی درباره او صحبت کنیم؟
داستان خیلی پیچیدهتر از آن است که به صورت مختصر درباره آن صحبت کنیم؛ ولی سعی میکنیم. درباره نقش ژنرال آندرس میتوان گفت او استالین را متقاعد کرد تا زندانیان جنگی لهستانی را که بعد از حمله ١٧ سپتامبر ١٩٣٩ ازسوی شوروی دستگیر شده و در زندانها و اردوگاههای کار اجباری روسیه بودند، آزاد کند تا به جبهه متفقین بپیوندند و علیه آلمان مبارزه کنند. در حقیقت، ارتش لهستان به گروههای مختلف تقسیم شد و به کشورهای مختلفی مانند ایران، عراق و مصر رفت؛ اما ارتشی که تحت نظر پدر من، ژنرال آندرس، بود، به ایتالیا رفت تا در نبرد مونتهکاسینو شرکت کند. به عبارت دیگر، استالین میخواست لهستانیها به ارتش متفقین پیوسته و علیه هیتلر بجنگند. این تصمیم در شرایطی بسیار سخت اتخاذ شد؛ زمانی که حتی غذا برای زندانیانی که آزاد شده بودند، نبود و (این) منجر به ورود لهستانیها به ایران شد. آنها به عنوان ارتشی که قرار است بجنگد، به اینجا (ایران) آمدند؛ اما بهقدری بیمار بودند که توان اینکار را نداشتند. ایران به آنها کمک کرد تا شرایط خود را بهبود داده و به حد کافی نیرو به دست آورند و بتوانند تشکیل ارتش دهند.
علاوه بر سربازان، زنها و بچههای لهستانی نیز به ایران آمده بودند.
بله، فقط سربازان نبودند و زنها و بچهها نیز همراه ارتش به ایران آمدند. در این سفر، من از قبرستان لهستانیها در تهران و اصفهان بازدید کردم و دیدم چه تعداد بچههای کوچک در آنجا دفن شدهاند؛ کودکانی که یا در مسیر اتحاد جماهیر شوروی به ایران یا در همان ابتدای حضور در ایران از بین رفتهاند. بعد از دیدن این قبرستانها در ایران، احساس میکنم روابط دو کشور چقدر به یکدیگر نزدیک است و باید از طرف لهستان به خاطر محافظت از این آرامستانها، تشکر کنم.
هیچوقت با ژنرال آندرس درباره ایران صحبت کردید؟ آیا خاطرهای از او درباره ایران شنیدهاید؟ نظر ایشان درباره ایران و ایرانیها چه بود؟
پدر من از مادرم خیلی بزرگتر بود. ژنرال آندرس در سال ١٩٧٠ فوت کرد؛ اما مادر من تا شش سال قبل زنده بودند. به همیندلیل، بیشتر از مادرم درباره ایران شنیدهام. او از مردم ایران که چقدر دستودلباز بودند و از آنها حمایت میکردند و از اینکه صمیمانه لهستانیهای مهاجر به ایران را پذیرفتند، صحبت میکرد. مادرم خیلی از ایران، مردم ایران و خیابانها و... صحبت کرده بود و همه آن خاطراتی که وقتی دختر کوچکی بودم از مادرم شنیدم، در این سفر و به واسطه بازدید از تهران و اصفهان و کاخ نیاوران برایم زنده شد.
گویا آن زمانها در خیابان لالهزار تهران، کافهای به اسم پولونیا بوده و بسیاری از سران و تصمیمگیرندگان در ارتش متفقین به آن رفتوآمد داشتهاند. شما یا مادرتان از ژنرال آندرس درباره آن چیزی شنیدهاید؟ اطلاعات بیشتری درباره این کافه و کارکرد آن در جنگ جهانی دوم دارید؟
درباره این کافه همینقدر که شما گفتید شنیدهام. اتفاقا چند روز قبل، مؤسسه آدام میتسکیه ویچ Adam Mickiewicz که مسئولیت ترویج فرهنگ لهستانی را در خارج از کشور به عهده دارد، پیشنهاد بازسازی این کافه (در تهران) را مطرح کرد. در این سفر با وزیر ارشاد ایران پیرامون همکاریهای فرهنگی که میتواند فراتر از مسائل تاریخی باشد، صحبت کردیم. همکاریهایی که میتواند در حوزه تئاتر، فیلم و حتی موسیقی نیز باشد. ما اعتقاد داریم که فرهنگ نقش مهمی در تقویت روابطمان دارد و میتواند به عنوان پلی برای افزایش همکاریهای همهجانبه و اقتصادی به حساب آید.
پس اجازه بدهید از تاریخ فاصله گرفته و به عصر حاضر بازگردیم. وضعیت روابط اقتصادی ایران و لهستان را چطور ارزیابی میکنید؟ میدانم که وقتی معاون وزیر توسعه لهستان به ایران آمده بود قرار شد حجم مبادلاتی دو کشور در سال بعد به ٧٠٠ میلیون دلار برسد؛ با این رقم چقدر فاصله داریم و چه تلاشهایی برای تحقق این هدف شده است؟
بله، روابط ایران و لهستان از جنگ جهانی دوم بسیار قدیمیتر است. در واقع بیش از ٥٤٠ سال است که روابط نزدیک و دوستانهای با ایران داشتهایم. در این سفر نیز با مقامات ایران درباره تقویت این روابط صحبت کردیم. من در سالهای بعد از جنگ در انگلستان بهدنیا آمدم اما همواره به ایران احساس خوبی داشتهام و میدانم که جوانان لهستان در این نگرش با من سهیم هستند که این نزدیکی فرصت مناسبی برای تقویت همکاریها فراهم میکند. با توجه به این روابط عمیق اکنون باید روی روابط اقتصادی کار کنیم و از آنجا که تحریمهای علیه ایران برداشته شده است، دست ما و ایران برای گسترش روابط اقتصادی خیلی باز است. درباره حجم مبادلات اقتصادی نمیتوانم رقم مشخصی را اعلام کنم چون من به عنوان معاون وزیر اقتصادی لهستان اینجا نیستم. میدانم که صحبتهایی دراینزمینه شده و هر دو کشور گامهایی برداشتهاند اما نمیتوانم دقیقا بگویم که حاصل این تلاشها تاکنون چه بوده است.
خود شما در این سفر با کدامیک از مقامات ایرانی و در راستای تقویت روابط ایران و لهستان در کدام حوزهها گفتوگو کردید؟
با وزیر کشور ایران درباره مسائل مختلفی ازجمله همکاریهای مربوط به مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر صحبت کردیم. یکی دیگر از پروژههایی که در دست داریم تبادل دانشجو میان دو کشور است. برخی اقدامات دراینباره انجام شده است و به محض اینکه نتیجه مشخصی حاصل شود حتما اعلام خواهد شد.
ایران و لهستان در حوزه انرژی نیز همکاریهای گستردهای دارند. وضعیت همکاریها در این بخش چطور است؟
اگر اجازه دهید، ترجیح میدهم درباره مسائلی که در آن تخصصی ندارم صحبت نکنم.
میدانم که با آقای تختروانچی، معاون اروپا و آمریکایی وزیر امورخارجه ایران صحبت کردهاید که این گفتوگو بیشتر به حوزه تخصصی شما مربوط میشود؛ این گفتوگو چطور بود و درباره چه مسائلی رایزنی کردید؟
بله، از آنجایی که خیلی سفر میکنم و به روابط بینالملل علاقهمند هستم، این جلسه برای من خیلی جالب بود. درباره خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و اثرات این مسئله بر اتحادیه اروپا صحبت کردیم. همینطور درباره انتخابات آمریکا و اثراتی که بر ایران و دیگر کشورهای دنیا خواهد داشت، گفتوگو کردیم؛
همچنین ملاقات دیگری نیز با خانم مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده داشتم و صحبتهای ایشان درباره پیشرفت زنان و افزایش تعداد زنان نماینده در مجلس شورای اسلامی بسیار جالب بود. (ایشان) گفتند که تلاش میشود زنان در نقشهای مهمتری قرار گیرند که این بسیار مثبت است. در سفر به اصفهان نیز با استاندار اصفهان ملاقات کردم و در این جلسه عمدتا درباره همکاری فرهنگی صحبت کردیم.
در مجموع در این سفر و همه ملاقاتها خیلی تحتتأثیر قرار گرفتم. هریک از همتایان من ژنرال آندرس را میشناختند و همه جلسات با موضوعات تاریخی آغاز شد. من به عنوان سیاستمداری که در پاسخ به دعوت وزیر کشور ایران به این سفر آمده، اینجا بودم ولی از سویی دیگر نیز به عنوان دختر ژنرال آندرس (اینجا بودم).
سؤال آخر درباره مواضع لهستان در برابر ایران است. ناتو چند سال قبل سپر موشکی خود را برای دفاع در برابر برنامه موشکی ایران در لهستان مستقر کرد؛ البته روسها از این بابت خیلی بیشتر نگران بودند و آن را تهدیدی علیه خود میدانستد؛ در نهایت در راستای بهبود روابط روسیه و آمریکا و همراهشدن روسیه با غرب برای اعمال تحریمها علیه ایران، آن سپر موشکی جمعآوری شد. شرایط بینالملل بعد از توافق هستهای برای ما تغییر کرده و تحریمها نیز لغو شده اما حالا که شما به عنوان دستیار ارشد سیاست خارجی نخستوزیر لهستان اینجا هستید، لطفا بفرمایید که اگر بار دیگر غرب چنین مواضعی علیه ایران اتخاذ کند، لهستان باز هم با آنها همراهی میکند؟
این سؤال سختی است زیرا توافق هستهای ایران با آمریکا و غرب امضا شده، ما دقیقا نمیدانیم که در دنیا چه اتفاقاتی خواهد افتاد؛ در نتیجه نمیتوان پاسخ مشخصی داد؛ بههرحال سیاستهای اخیر روسیه میتواند برای لهستان بسیار مسئلهساز و مشکلآفرین باشد. برخی عقیده دارند مسئلهای که با دخالت بسیار زیاد روسیه برای اوکراین پیش آمد ممکن است برای لهستان هم اتفاق بیفتد. مایلم تأکید کنم همه میبایستی دیدگاه جداگانهای نسبت به ایران و روسیه داشته باشد. ایران توافق هستهای را امضا کرده و باید ببینیم که از این پس چه پیش خواهد آمد. تا جایی که به روسیه مربوط میشود، برای بسیاری از مردم ترسهای قدیمی همچنان زنده است و از نظر آنها هنوز دغدغههای زیادی وجود دارد.
باید اضافه کنم بعد از تجربه تلخ ١٩٣٩، یک عقیده عمومی رایج در لهستان وجود دارد که بدون حمایت آمریکا ما همچنان ممکن است با مشکلات مشابهی مواجه شویم. به همین دلیل است که نیروهای ناتو هماکنون در لهستان هستند. اینها دو موضوع پیچیده هستند و باید منتظر باشیم و ببینیم که دولت جدید آمریکا به کدام سمت میرود. در دنیای کنونی هیچ قطعیتی وجود ندارد و بههمیندیل پاسخدادن به سؤال شما ساده نیست. لهستان اعتقاد دارد باید به آمریکا تکیه کند زیرا در تجربیات تلخ گذشته حمایت نظامی اروپا برای ما کافی نبود. اگرچه قطعا این مسائل به دوستی ایران و لهستان لطمه نخواهد نزد.
بنابراین (شما) روابط لهستان و آمریکا را مانع افزایش همکاریهای لهستان و ایران نمیدانید.
خیر، بعد از توافق هستهای ایران و اعضای ١+٥، همه دنیا به سمت افزایش همکاریها با ایران رفتند و مثال مشخص آن همکاری ایران با بویینگ بود. ما نیز تحتتأثیر پیشرفت سریع ایران بعد از لغو تحریمها قرار گرفتهایم و امیدواریم که روابط ایران و لهستان در همین جهت رو به رشد و توسعه باشد.
انتهای پیام/