«تابستان داغ»؛ پایان قابلقبول فجر در روز دوم
سعید طاهری خبرنگار فرهنگی آنا: فیلم به آرامی آغاز میشود و مخاطب با مادری که برای نگهداری از دختر 6 سالهاش تلاش میکند و دنبال کار میگردد آشنا میشود. کمی بعد سر و کله پدری پیدا میشود که ظاهرا 6 ماه تمام گم بوده و حالا دوباره پیدایش شده است. مردی با ریش بلند و موهای کوتاه که دار و ندارش یک وانت قراضه است و نقشش را صابر ابر بازی میکند. مادر در مهدکودکی مشغول به کار میشود و در ادامه با یک زوج پزشک که در مهد هستند آشنا میشود؛ زوجی که برای نگهداری تنها پسرشان با مشکل جدی مواجه هستند و مادر پسر حاضر نیست شغلش را برای بچهداری رها کند...
با وجود ممنوعیتهای مهد کودک و تهدیدهای پدر که نقشش را علی مصفا بازی میکند، پرستار مهد برای گذران زندگی حاضر میشود پسربچه را برای یک شب به خانه ببرد. این اتفاق در شب دیگری هم رخ میدهد؛ شبی که زن در خانه نیست و دختر 6 سالهاش و پرهام، پسر سهچهار ساله زوج پزشک در خانه تنها میمانند.
اتفاق اصلی فیلم در این شب رخ میدهد و گره اصلی فیلم برای شخصیتهای قصه و تماشاگران فیلم ایجاد میشود؛ اتفاقی تلخ روی پشتبام که با موسیقی بهجایی همراه شده و برای لحظهای مخاطب را بهتزده میکند.
کارگردان همه آنچیزهایی که با دقت زیاد در فیلمنامه کاشته شده را برداشت میکند و در نتیجه تماشاگر با یکسوم میانی خوبی مواجه میشود: هجوم زوج پزشک برای پس گرفتن پرهام از خانواده پرستار مهد و درگیریشان و سکوت دختربچه و انکار همهچیز، حتی وجود پرهام در خانه...
کارگردان خیلی دیر گره اصلی داستانش را مطرح میکند، اما این گره یا مسئلهای که آدمهای قصه و تماشاگران را درگیر میکند، توانایی خلق فیلمی ماندگار در جشنواره سی و پنجم را دارد اگر فیلمساز برای مسئلهای که مطرح کرده پاسخی بیابد. فیلمساز برای سوالش جوابی ندارد و فیلم با سادهترین پایانبندی به پایان میرسد.
پرستار مهد اعتراف میکند که جنازه پرهام را در حالی که از پشتبام پرت شده، پیدا کرده است و پدر پرهام به دلیل حامله بودن همسرش از خیر همهچیز میگذرد و تنها مدرکی که میتواند حق را به آنها بدهد را دور میاندازد. او احتمالا پیش خودش فکر میکند حالا که زنم باردار است بگذار همهچیز را فراموش کنیم و از اول آغاز کنیم!
«تابستان داغ» فیلم محبوبی میان تماشاگران حاضر در سالن بود، هرچند مخالفان جدی خودش را دارد. با این حال این فیلم موفق شد حاضران در برج میلاد را به واکنش وادارد و پس از دیدن فیلمهای ضعیفی چون «دعوتنامه» و «چراغهای ناتمام» آنها با رضایت نصفه و نیمه و امیدوار به روز سوم، جشنواره سی و پنجم فیلم فجر بدرقه کند.
انتهای پیام/