«دعوتنامه»؛ کلید اسرارِ جشنواره سی و پنجم
سعید طاهری، خبرنگار فرهنگی آنا: «مردی جوان به خاطر بیماری پسرش به پول نیاز دارد و به همین دلیل تصمیم میگیرد از راه جیببری هزینه عمل پسرش را فراهم کند. او هر روز همراه دوستش حوالی حرم امام رضا(ع) پرسه میزند و جیب زائران را خالی میکند...»
کلیت «دعوتنامه» در دو خط بالا آمده است اما پرداخت این فیلم غیرخطی است و دزدی این مرد و دوستش از زائران هر بار از زاویه یکی از مال باختگان بینوا رویات میشود و تاثیر این دزدی و خسارتهای واردشده توسط جیببر به تصویر کشیده میشود. نکته جالب این است که هربار که زاویه نگاه تغییر میکند و کارگردان قصهاش را از نگاه دیگری روایت میکند، دوربین هیچ تغییری نمیکند و تماشاگر بعضی صحنهها را چندین بار به صورت تکراری و مشابه تماشا میکند. در حالی که با تغییر نگاه تصاویر هم باید متفاوت باشند و همان واقعه از زاویه دیگری باید دیده شود؛ اما کارگردان به سادگی از کنار این موضوع میگذرد و همچنان اصرار میکند، داستانی که ابتدا، میانه و انتهایش مشخص است را غیرخطی روایت کند و تعلیقی به وجود بیاورد اما هرگز موفق نمیشود؛ حتی به این ایده نزدیک هم نمیشود.
جیببر ناشی پولهای مردی مخلص که در انتها مشخص میشود روحانی است را میزند اما این روحانی پس از این که از وضعیت این مرد آگاه میشود او را میبخشد و تلاش میکند به او کمک کند و البته هزینه عمل پسر این دزد را هم فراهم میکند. در ادامه جیببر ناشی با اتفاقها و تاثیرات دزدیاش روی زندگی مال باختگان بینوا، پشیمان میشود و توبه میکند.
«دعوتنامه» بارها در طول نمایشش با تشویق و هورای تمسخرآمیز تماشاگران مواجه شد و درست در لحظاتی که کارگردان کمر همت به تاثیرگذار بودن صحنه بسته بود، تماشاگر را از دست میداد. «دعوتنامه» نه تنها شباهتی به فیلم سینمایی نداشت که به تلهفیلمی در سبک و سیاق «کلید اسرارِ» معروف میماند که تمام انرژیاش را جمع کرده بود تا مردم را از دیدن چنین قصهای متنبه کند اما موفق نشد؛ تجربهای که برخی تماشاگران را عصبانی و به شدت ناراضی از در سالن بدرقه کرد و باعث شد کارگردان در نشست خبری با چنین واکنشی مواجه شود: «شما آدمها را از سینما زده میکنید!»
انتهای پیام/