روایت علی هاشمی از شیوه پهلوی در مدیریت مصرف مواد مخدر/ انتقاد بینازاده از انحصارطلبی در نگاه درمانی به اعتیاد
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، در این مراسم که شب گذشته در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و با همکاری گروه علوم اجتماعی انجمن اندیشه و قلم و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد، علی هاشمی با ارائه گزارشی از روندهای مواد مخدر و اعتیاد کشور در نیم قرن اخیر که در آذرماه سال جاری از سوی وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه شده است، گفت: در اهمیت موضوع مواد مخدر همین بس که این موضوع در زمره چهار چالش اصلی جهان در کنار «چالش زیستمحیطی»، «چالش هستهای» و «چالش فقر و اقتصاد» است.
رئیس پیشین ستاد مبارزه با مواد مخدر، همچنین مواد مخدر را جزو چهار صنعت پولساز و بزرگ دنیا خواند و گفت: مواد مخدر یکی از چهار عامل اصلی چرخش اقتصادی در جهان در کنار صنعت اسلحه، نفت و توریسم است با چرخش مالی 1500میلیارد و سود 500 میلیارد دلاری. برای نمونه یک گرم هروئین یک دلاری در افغانستان، در اروپا 100 تا 120 دلار به فروش میرسد.
هاشمی، اهداف سیاسی و تروریستی ناشی از پولشویی را یکی از ابعاد مهم تجارت مواد مخدر خواند و اظهار کرد: 90 تا 95 درصد این صنعت با پولشویی در ارتباط است. این تجارت از جمله جرائم سازمان یافته طبق اسناد UN است.
کار عاقلانه پهلوی در مدیریت مصرف
هاشمی، با اشاره به همجواری ایران با افغانستان و با اشاره به رویکردهای افغانستان در این زمینه و همچنین تغییر رویکردها در ایران از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: ما در زمان پهلوی 35هزار هکتار زمین زیر کشت برای خشخاش داشتیم و خودمان خشخاش تولید میکردیم. ما در واقع در رژیم گذشته جزو هشت کشوری بودیم که از سازمان ملل متحد مجوز کشت خشخاش داشتیم تا مدیریت مصرف را در دست داشته باشیم. تا شهریور 1359 نیز این کار را انجام میدادیم. در آن مقطع افغانستان، 270 تن تولید داشت. اما بعد از این تاریخ، خودمان به صورت داوطلبانه مجوز کشت خشخاش را باطل کردیم. شورای انقلاب مصوب کرد که 35 هزار هکتار را معدوم کنیم و به این ترتیب بازار خود را دودستی به مافیای جهانی تقدیم کردیم.
وی با اشاره به زمینههای شکلگیری این تصمیم در اول پیروزی انقلاب، گفت: در آن فضای انقلابی شاید این تصمیم گرفته شد، ولی این تصمیم غیر از خسران برای ما نداشته است.
رئیس کمیته مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در ادامه به همه تلاشها برای تغییر این رویکرد اشاره کرد و گفت: بعد از کلی جنگیدن بالاخره در سال 83 توانستیم کشت خاصی از 150 نوع خشخاش را در مجمع تصویب کنیم، چراکه تغییر الگوی مصرف از سنتی به صنعتی را پیشبینی میکردیم. تحلیل ما این بود که مصرف معتادان باید دست خودمان باشد. لذا صدها نشست توجیهی برگزار کردیم.
هاشمی، رویکردهای اجرا شده در کشور در قبال موضوع مواد مخدر را به پنج دوره تقسیم کرد و گفت: یک دهه قبل از پیروزی انقلاب داشتیم و 4 دهه بعد از انقلاب. پهلوی مهمترین کاری که کرد عرضه را در شکل ترانزیت در دست خود گرفت؛ مثل کاری که باند اشرف با هماهنگی کامل با قدرتهای بزرگ میکرد. ضمن اینکه شاه مدیریت مصرف را هم در دست داشت.
وی درباره موضوع ترانزیت گفت: بعد از انقلاب بارها فشار آورده شده که این کار ادامه یابد اما نه رهبر انقلاب، نه آقای هاشمی و نه آقای خاتمی هیچکدام زیر بار نرفتند، چرا که به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی و به لحاظ انسانی ما آن شیوه شاه را قبول نداشتیم.
هاشمی درباره این رویکرد پهلوی افزود: کل کشفیات پهلوی در آن 10 ساله پایانی حکومتش، 100 تن بود و شاید 110 هزار نفر را کلا دستگیر کرد؛ ولی ما تنها در 9 ماهه اخیر، 500 تن کشفیات داشتیم.
رئیس کمیته مبارزه با مواد مخدر مجمع با این وجود درباره شیوه پهلوی در مدیریت مصرف اظهار کرد: به نظر من این کار پهلوی عاقلانه بود. اینکه امروز تلاشهای ما به ثمر نمی رسد به خاطر این است که تلاش اولیه هدفمند نبوده است. ما اول انقلاب، شلاق درمانی داشتیم و درمان بیمارستانی را تعطیل کرده بودیم.
منظمترین رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر
وی با اشاره به وضعیت کشور در دوران جنگ، گفت: ما در دوران جنگ وضعیت بحرانی در این زمینه نداشتیم. هم تقاضا به شدت کاهش یافته بود هم اینکه اولویت ما هم مبارزه با مواد مخدر نبود و اولویت جنگ بود.
هاشمی همچنین بهترین دوران ستاد مبارزه با مواد مخدر را دوران دولت دفاع مقدس دانست و گفت: رئیس ستاد وقت در آن زمان آیتالله خامنهای رئیسجمهوری وقت بودند ولی رئیس اجرایی آن نخست وزیر وقت یعنی آقای مهندس موسوی بودند و واقعا ایشان منظمترین فرد در جایگاه ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر بودند. در خاطرات آقای مختار کلانتری هست که اگر در جلسات معاون وزیر میآمد، آقای مهندس موسوی معاون را راه نمیدادند.
وی با اشاره به دورههای بعدی ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: با پایان جنگ، حضرت امام در جلسهای همه مسئولان را جمع کردند و تأکید کردند که اولویت اول ما مهار مواد مخدر است. به این ترتیب با آغاز سازندگی، ستاد فعالیتهای خود را همهجانبه شروع کرد. فعالیتهای سازمانهای غیردولتی از این دوره شروع شده است. هرچند که رویکردها در این دوره نیز با یک نگاه سیاسی، 80 درصد مقابلهای و 20 درصد مدیریت تقاضا بود. اما در دولت اصلاحات همه اعضای ستاد تلاش کردند رویکردهای خود را تغیر دهند و رویکرد جدید با عنوان کاهش تقاضا در دستور کار قرار گرفت. آن زمان نمیتوانستیم از مدیریت مصرف اسمی ببریم. اما الان در برنامه ششم توسعه در بند 57 سیاستهای کلان رهبر معظم انقلاب، مدیریت مصرف گنجانده شده است که مفهوم آن آزادسازی مصرف نیست، بلکه منظور قانونمند کردن مصرف است.
هاشمی با بیان اینکه «تصویب کشت شقایق در دوره اصلاحات صورت گرفت»، گفت: اگر این اتفاق میافتاد، از بسیاری اتفاقات بعدی جلوگیری میشد.
به مسئولان دولت قبل گفتم یا ناکارآمدید یا همان مافیای سال 59 شما را به عدم همراهی رسانده است
وی اتفاق بسیار حاد را در این مقطع در دولتهای نهم و دهم ارزیابی کرد و گفت: ما ستاد را با هفت هزار معتاد صنعتی به دولت نهم تحویل دادیم، با قیمت 169 میلیون تومان. اما وقتی دولت دهم را به دولت یازدهم تحویل دادند، در آمارهای رسمیشان این رقم به 335 هزار نفر معتاد صنعتی تبدیل شده بود. کل آمار کارتنخوابها در آن زمان 13 تا 15 هزار نفر بود ولی امروز 115 تا 130 هزار نفر است. البته دولت نهم و دهم در بعد نظری و رویکردی همان دیدگاه دولت آقای خاتمی را قبول داشتند و به مدیریت مصرف قائل بودند اما کشت را قبول نداشتند. این در حالی بود که این تصمیم در سطح بالای کشور گرفته شده بود. رهبر معظم انقلاب واقعا نگرانی جدی در این باره داشته و دارند. ما در سالهای 90 و 91 جلسه داشتیم و همه دستگاهها را برای موضوع کشت شقایق دعوت کردیم. اگر این اتفاق میافتاد شاید تا 50 درصد وضعیت فعلی رخ نمیداد ولی هر کدام از دستگاهها به ما جواب منفی دادند. من در آن جلسات، به این آقایان یک حرف تندی هم زدم و گفتم همان مافیایی که سال 59 در فضای هیجانی اول انقلاب ما را به تصمیمات آن زمان رساند، همان مافیا امروز هم با چند واسطه القا میکند که در این کار همراهی نکنید؛ شاید هم اینقدر ناکارآمد هستید و یا شاید تلفیقی از هر دوست.
وی همچنین با اشاره به وضعیت دولت یازدهم در موضوع مبارزه با مواد مخدر گفت: در دولت یازدهم، ادامه رویکرد اصلاحات را در اکثر حوزهها شاهدیم و ادامه روند ممنوعیت ورود معتادان به زندان که از سال 87 آغاز شده است و همچنین بحث ادامه روند تغییر الگوی مصرف. اما مهمترین ویژگی شرایط کنونی، تداوم وضعیت دولت نهم و دهم، موضوع برنامه ششم توسعه، تأکید بر اجتماعی شدن پدیده، صیانت از معتادان بهبود یافته و خانوادههای معتادان و همچنین تأکید بر مسئولیت اجتماعی شرکتهاست. ضمن اینکه الان تقریبا ستاد مبارزه با مواد مخدر رهاست.
هاشمی با اشاره به آمار کشفیات در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، گفت: سال 1358، کشفیات 11 تن بوده است. سال 93، 786 تن، و جمع کشفیات از 58 تا 93، 11 هزار تن بوده است.
انتقاد از آمارسازی دولت احمدینژاد در اعلام تعداد معتادان
وی با انتقاد از رویکرد فرهنگی کشور ما در موضوع مبارزه با مواد مخدر که عمدتا رویکرد محدودسازی بوده تا مصونسازی، جدولی از بررسی تطبیقی مصرفکنندگان ارائه کرد و گفت: از سال 32 تا سال 83 که در کشور شیوعشناسی علمی در این باره نداشتیم، آمارها طبق جمعیت به این شکل است که در سال 32، از 16 میلیون نفر جمعیت، یک و نیم میلیون مصرفکننده داشتیم و در سال 66، از 50 میلیون نفر جمعیت، 2 میلیون نفر مصرفکننده بودند. با شروع شیوع شناسی علمی در سال 83، این رقم با جمع 2ونیم میلیون نفر معتاد دائمی و یک میلیون و 260 هزار نفر تفننی، سه میلیون و 760 هزار نفر اعلام شد.
وی با اشاره به آغاز روند آمارسازیها از سال 84 به بعد، گفت: رئیس وقت یکباره در سال 85، تعداد معتادان دائمی را 750 هزار نفر اعلام میکند و در سال 90، تحت فشار کارشناسی، یک میلیون و 325 هزار نفر اعلام میشود. حال آنکه ما اطلاع داریم که در آن سال هم همان آمارهای دقیق شیوعشناسی را داشتند ولی به دلایل سیاسی اعلام نمیکردند. هماکنون در سال 95، آمار رسمی، چهارمیلیون نفر معتاد از نوعی دائم و تفننی اعلام شده است.
انتقاد بینازاده از انحصارطلبی در نگاه درمانی به اعتیاد/ روشنفکران چپی هم به اندازه احمدینژاد مقصرند
محمد بینازاده، روانپزشک به عنوان دومین سخنران این نشست گفت: بزرگترین مشکل ما چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب در مبارزه با مواد مخدر این بوده که هرگز در حوزه سیاستگذاری مواد به این موضوع به عنوان یک مطالعه و پژوهش استراتژیک نگاه نکردیم و هنوز که هنوز است نشانهای دال بر اینکه ما به یک چارچوب نظری رسیدهایم نداریم.
وی با اشاره به اینکه «ما از دوره صفویه، شیرهکش خانه داشتهایم و به معنای فنی و تکنیکال قضیه، کاملا قانونی بوده است»، گفت: در همین زمان، تاریخنگارها از تصمیمات شداد و غلاظ برای مهار هم خبر دادهاند. بعد از آن نیز باز در دوره قاجاریه از شیرهکش خانهها سخن به میان آمده است.
بینازاده با اشاره به اینکه در دوره پهلوی اول، مجلس قانونگذاری سیاستهای ممنوعیت گرایانهای در این زمینه تصویب میکند، گفت: در این دوره است که زمینهای کشت خشخاش تحدید میشود و سپس ممنوعیت اعمال میگردد. اما در دوره پهلوی دوم این جرمانگاری، جرمزدایی میشود و در انتهای پهلوی دوم، به تریاک کوپنی رسیدیم.
وی اضافه کرد: بعد از انقلاب دولت موقت در این باره به کارمندان مهلت شش ماهه داد و از آن زمان به بعد نیز همواره در رفت و برگشت از سیاست جرمانگاری به جرمزدایی هستیم.
این استاد دانشگاه، با بیان اینکه «از 400 سال گذشته تا به امروز همواره در ایران شاهد حرکت بین دو قطب جرمانگاری و جرمزدایی بودهایم»، گفت: باید سؤال کرد که آیا این تنها مختص کشور ما بوده است؟
وی در پاسخ به این پرسش گفت: با مروری در تاریخ آمریکا به این نتیجه میرسیم که آنها نیز در این رفت و آمد بودهاند. در جنگهای داخلی آمریکا، تریاک باعث شکست جنوبیها شد. و در مهاجرت بزرگ چینیها به آمریکا نیز تا زمانی که نوسازی و گسترش خطوط آهن به وسیله نیروی ارزان چینی در دستور کار بود، تریاک آزاد بود و به محض پایان عصر نوسازی، صورتبندی نژادپرستانه و جنسیتی در دستور کار ائتلاف کلیسا، کنگره و رئیسجمهور قرار میگیرد و تریاک و هروئین ممنوع میشود.
بینازاده با اشاره به ممنوعیتگرایی در دورههای اخیر آمریکا، گفت: از 2014 به بعد میبینیم که به سمت قانونی شدن ماری جوانا میروند.
وی با طرح این پرسش که «آیا این بلاهت و اعوجاج در سیاستگذاریها علیه اعتیاد فقط در ایران و آمریکا وجود دارد؟»، گفت: در روسیه نیز که اعتیاد آنها به ودکاست، همین اعوجاج را شاهد هستیم. در تاریخ چین و اروپا هم همین روند را شاهدیم و در واقع رفت و برگشت میان دو قطب جرمانگاری و جرمزدایی یک مشکل جهانی در مواجهه با موضوع اعتیاد است.
بینازاده ادامه داد: از 230 میلیون سال پیش همواره رابطه محبتآمیزی بین گیرندههای مغز پستانداران و به طور خاص انسان با مواد اعتیادآور موجود در گیاهان بوده است. پس شوخی است که تصور کنیم میتوان با سیاستگذاری 100 یا 200 ساله، این پدیده ریشهدار را از بین برد.
وی اضافه کرد: در سازمان ملل، در سالهای 1988 و 1998 و 2016، مجامع مختلفی تحت عنوان «جهان عاری از مواد» برگزار کردند که در هیچکدام این اشراف را نداشتند که دارند درباره یک پدیده 230 میلیون ساله حرف میزنند. همین روند در کشور خود ما نیز وجود داشته است. در طول 30 سال گذشته در ابتدا با پارادایم اخلاقی به این موضوع نگاه کردیم که مصرف مواد، گناه است. در سال 75 یک اتفاق مهم افتاد، تحت عنوان مصوبه مجمع که مصرفکننده مواد مخدر را به رسمیت شناخت و حق درمان برایش قائل شد. به این ترتیب، پارادایم طبی و درمانی و بهداشتی به حوزه سیاستگذاری ما در موضوع اعتیاد وارد شد.
بینازاده با انتقاد از انحصارطلبی در مدلهای مختلف مواجهه با اعتیاد گفت: انحصارطلبی در پارادایم طبی، همانقدر خطاست که در گذشته در پارادایم اخلاقمحور انحصارطلبی شد و اشتباه بود. من معتقدم که مدل طبی هم تا یک جایی جواب میدهد و اصرار بیش از حد دوستان آکادمیک ما دال بر اینکه با مدل پزشکی و طبی همچنان میشود معضل اعتیاد را برطرف کرد، اشتباه است.
وی افزود: اگر شیوههای ما درست باشد باید سن شروع مصرف بالا برود و اگر پایین آمده یعنی شیوههای ما در پیشگیری غلط بوده است. در دوره آقای خاتمی سن شروع مصرف بالا رفته بود، یعنی پیشگیریها مؤثر بوده است.
بینازاده تصریح کرد: اما در دوره بعدی، سن شروع مصرف بالا رفت، چرا که سیاستگذاریها در حوزه اعتیاد چرخشی کرد که بسیار آسیبزا بود.
وی در پایان با تأکید بر اینکه «کشور ما نیازمند یک مدل استراتژیک کامل به دور از انحصارطلبی در مواجهه با اعتیاد است»، گفت: البته نباید همه چیز را به گردن سیاستگذاران انداخت. همان دورهای که پروژه کشت شقایق را در مجمع تشخیص جلو میبردند، از سوی برخی همکاران ما بیانیهای علیه این کار صادر شد که میخواهند اعتیاد را قانونی کنند و سیاستهای جرج سوروس است. اما همان همکاران ما امروز که اوضاع این گونه شده، حاضر نیستند از مواضع خود عذرخواهی کنند. حال آن که همان قدر که سیاستگذاریهای نابخردانه دولت قبل در شکلگیری این شرایط مؤثر بوده، به همان میزان نگاه ایدئولوژیک روشنفکری چپی همکاران ما نیز در این وضعیت مؤثر بوده است و همه باید جوابگوی مصرفکنندگان شیشه و کراک باشیم؛ اگر انصافی وجود داشته باشد.
مهرآیین: اگر همه راههای سرپیچی از قواعد را ببندیم، راهی جز نشئگی برای افراد نمیماند
سخنان مصطفی مهرآیین، جامعهشناس ادامهبخش این نشست بود. وی در سخنان خود با انتقاد از نوع نگاه آسیبشناسانهای که به نام نگاه جامعهشناختی در کشور به موضوع اعتیاد وجود دارد، گفت: کار علم تشریح نظم است، نه تشریح آسیبها. جامعه شناس نباید از آسیبها بگوید، نباید از طلاق بگوید بلکه باید از نظم ازدواج بگوید، از نظم آزادی بیان، نظم تفریح، نظم کار و نظم سیاسی. حال آنکه امروز جامعهشناسان ما در ایران، از طلاق و بیکاری و فقر و نبود تفریح میگویند و آسیب شناس شدهاند.
وی گفت: ولی آدمهای علمی از وظیفه علمی خود عدول میکنند به تکنیسینهای نظام سیاسی تبدیل میشوند و مانند آدمهای اجرایی، واحد انسان را نفر میدانند حال آنکه واحد انسان، خاطره است.
مهرآیین، اعتیاد به مواد مخدر را جزئی از فرایند اعتیاد دانست و گفت: اعتیاد یک عشق است به یک ماده یا رویداد یا حادثه و جامعهشناسانی که در دلایل اعتیاد همه نقش را به تأثیرات جامعه میدادند از جایی به بعد به این نتیجه رسیدند که دیگر جامعه پاسخگوی سؤالات نیست و عوامل دیگر هم مؤثر هستند.
وی اعتیاد را حرکت خلاف جامعه و قواعد جامعه خواند و گفت: نمیتوان قانونی گذاشت که اعتیاد را کنترل کند. اگر همه راههای سرپیچی از قواعد جامعه را ببندیم، اگر تفریح، آزادی بیان و همه راهها بسته شود، لاجرم راهی نمیماند جز نشئگی.
جلسه با طرح مباحث مخالف و موافق بین کارشناسان نشست و همچنین پرسش و پاسخ بین حاضران و کارشناسان ادامه و پایان یافت.
میزگرد «پیدا و پنهان مواد مخدر در ایران» با همکاری انجمن اندیشه و قلم و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با سخنرانی علی هاشمی رئیس کمیته مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمد بینازاده روانپزشک و مصطفی مهرآیین جامعهشناس برگزار شد.
انتهای پیام/