علیرضا بهشتی: با نزدیک شدن به انتخابات، احزاب موسمی شکل میگیرند/ مساله حصر باید از بنبست کنونی بیرون بیاید
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سایت سهندنامه در گفتوگو با سیدعلیرضا بهشتی نوشت: پدر شهید وی از تشکیلاتیترین رهبران انقلاب اسلامی به شمار میرفت. کسی که در بدو پیروزی انقلاب، زمانی که هنوز اصلاحطلبی و اصولگرایی معنایی نداشت، نیروهای بانفوذ مسلمان انقلابی را به زیر چتر حزب جمهوری اسلامی را در آورد و در دفتر همین حزب هم به شهادت رسید. شاید بر مبنای تفکرات پدر بود که سید علیرضا بهشتی، فرزند شهید آیتالله بهشتی در سال ۸۷ به همراه جمعی از تئوریسینهای اصلاحات جمعیت توحید و تعاون را بنیاد نهاد. تشکلی که برخلاف اکثر گروههای سیاسی در آغاز کار به طور مدون طرح ارائه کرد، مانیفست و گفتمان داشت و نقش زیادی در ترغیب میرحسین موسوی، قائممقام سابق شهید بهشتی، به حضور در عرصه انتخابات در سال ۸۸ ایفا کرد و بعدا هم سیدعلیرضا بهشتی، دبیرکل این جمعیت، در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری مشاور ارشد نخستوزیر دوران دفاع مقدس شد.
در ادامه اهم سخنان سیدعلیرضا بهشتی، فرزند شهید آیتالله بهشتی را به انتخاب خبرگزاری آنا میخوانید:
*یکی از درخشان ترین نقاط حزب جمهوری اسلامی، تأکید دبیرکل آن شهید آیتالله بهشتی بر اعلام مواضع شفاف و روشنگر در قبال انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی، مشکلات کشور و و اصول و راهکارها برای حل آنها بود.
*تشکلها باید با تعریف هویت اثباتی خودشان تشکیل شوند و تفاوتگذاری با دیگران فقط جزئی کوچک از آن محسوب میشود.
*متأسفانه هر وقت به انتخاباتها نزدیک میشویم، تشکلهایی شکل میگیرند که فاقد مواضع و برنامه هستند. شاید بهتر باشد با استفاده از زبان علم سیاست بگوییم اینها احزاب موسمی هستند یا شاید هم جبهههای انتخاباتی که فقط در ایستگاههای انتخاباتی فعال هستند و سعی میکنند با استفاده از آتشبار تبلیغاتی، که معمولا در جهت نفی طرف مقابل است، کم کاریهایشان را جبران کنند.
*از مردم خواسته میشود به پای صندوقهای رأی بیایند بدون این که هیچ جناح یا تشکلی برنامهای ارائه کرده باشد. برای همین است که از آنها خواسته میشود به فرد یا لیستی از افراد رأی بدهند و نه برنامههای معین.
*در حزب جمهوری اسلامی، حتی در شورای مرکزی آن، نوعی تنوع و تکثر وجود داشت که به نظر برخی حتی پاشنه آشیل آن بود و پس از شهید بهشتی و شهید باهنر مایه تفرقه و جدایی جناحهای درون حزب شد.
*از برخی از اعضای هیأتهای مؤتلفه، برخی از چهرههای محافظهکار، چهرههای میانه رو منفرد گرفته تا آقای مهندس موسوی که از سوی شهید بهشتی به عنوان قائم مقام دبیرکل انتخاب شده بودند، همه در کنار یکدیگر فعالیت میکردند.
*درباره مساله حصر، صرف نظر از پرسشهای جدی که درباره اخلاقی، شرعی و قانونی بودن آن هست، اعتقاد دارم باید از بنبست کنونی بیرون بیاید.
این یک مسأله ملی است که اثرات فراملی هم دارد و باید حل بشود و حل آن به نفع نظام است، مگر عده معدودی که از این وضعیت نفع میبرند. خوشبختانه گذشت زمان بسیاری از حقایق را روشن کرده است و نیازی به تکرار اتهامات بیاساس یکطرفه نیست. تاریخ، داور خوبی است.
*همه کسانی که با شهید بهشتی بودند، حتی مخالفان ایشان، به سعه صدر و رعایت انصاف در برخورد با مخالفان شان معترف هستند.
*در کارنامه 30 ساله فعالیت اجتماعی شهید بهشتی، گفتوگوی علمی منصفانه و مسالمتآمیز با ادیان دیگر، مذاهب دیگر و مکاتب دیگر به فراوانی پیدا میشود.
*میتینگ چهارده اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران مستقیما از تلویزیون پخش میشد. ما همه، آن نمایش سیاسی پرهیاهو و شعارهای مرگ بر بهشتی را میشنیدیم. یکی از آشنایان که تصادفا آن روز در منزل ما حاضر بود چیزی درباره رئیس جمهور وقت گفت که سبک بود.
شهید بهشتی خیلی ناراحت شد و با چهرهای برافروخته اما با لحنی آرام گفت ایشان را «آقای» بنیصدر میخوانیم و یادمان باشد که رئیسجمهور قانونی کشور هستند و باید احترامشان حفظ شود. یعنی حتی در خلوت هم حفظ شأن انسانها برای ایشان اهمیت داشت.
*در خرداد سال شصت هم که بعد از متواری شدن آقای بنیصدر پس از عزل از فرماندهی کل قوا، همسرشان را دستگیر کردند تا نوعی گروگانگیری کنند، شهید بهشتی شخصا وارد ماجرا شد و موجبات آزادی ایشان را فراهم کرد که داستانش را حتما شنیدهاید.
انتهای پیام/