حضور فراگیر جناحها در شبکههای اجتماعی/ انتخابات 96 «اینستاگرام» و«توئیتر» را رونق داد
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از ایران، آنان که تا پیش از این رویداد، یا از کنار فضای مجازی میگذشتند یا از هیچ تلاشی برای محدودکردن آن فروگذار نبودند، ناگهان دریافتند که «بودن، به از نبود شدن، خاصه در بهار» فضای مجازی. به همین دلیل بود که اصولگرایانی که تا دیروز اهمیت چندانی برای فضای مجازی قائل نبودند، آرام آرام راه خود را به انواع و اقسام این شبکهها باز کردند. حالا دیگر اصلاحطلبان در فضای مجازی تنها نیستند. آنان رقبای خود را نیز سایه به سایه خود در شبکههای ارتباطی میبینند، امری که پرشورتر شدن و تأثیرگذاری بیشتر این فضا در آینده را تضمین خواهد کرد.
تکلیف اصلاحطلبان و اعتدالیون با فضای مجازی از ابتدا مشخص بود. آنان بی گفتوگو، به پیشواز ابزارهایی رفتند که میتوانست راههای آسانی برای ارتباط با مخاطبان در اختیارشان قرار دهد. این ابزارها از آن رو اهمیت داشت که دسترسی این جریان سیاسی به ابزارهای رسمی تبلیغاتی، همچون صدا و سیما بسیار محدود و نزدیک به صفر بوده است. اما در مقابل، اصولگرایان در بهرهگیری از صداوسیما، همواره دست بالا را داشتند. این امکان، این طور نشان میداد که آنان دیگر نیازی به شبکههای مجازی ندارند و حضور گسترده رقیب در آن فضا، بدون فایده خواهد بود. البته نقشی که این شبکهها در برخی حوادث سیاسی کشور داشتند، عامل دیگری بود که سبب میشد اصولگرایان، موضع محتاطانهتری نسبت به آنها اتخاذ کنند. اما انتخابات مجلس دهم، نشان داد که محاسبات آنان درباره فضای مجازی و قیاس میان تأثیرگذاری این ابزارها و صدا و سیما، نادرست بوده است.
این دریافت را میتوان در این اظهار نظر غلامرضا مصباحی مقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران یافت. وی 3 ماه بعد از انتخابات مجلس، به «خبرآنلاین» گفت: «تلگرام و فضای شبکههای اجتماعی تا روز رأیگیری به کمک اصلاحطلبان آمد و حدود 30 درصد به حامیان آنان افزوده شد و افرادی به صحنه آمدند که تاکنون در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند و نهایتاً همه چیز به نفع آنان شد.»اما نقشی که فضای مجازی بویژه «تلگرام» در انتخابات بازی کرد، فراتر از ارزیابی مصباحی مقدم است. رئیس پلیس فتای ناجا دو هفته بعد از انتخابات، ارزیابی دقیقتری به دست داد: «79 درصد از کل فعالیتهای انتخاباتی در فضای مجازی در تلگرام انجام شد و مابقی شبکهها همچون فیسبوک، توئیتر و غیره نقش جدی نداشتند.»
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب، دلیل تمرکز اصلاحطلبان بر شبکههای ارتباطی و به طور کلی «تلگرام» را این طور بیان کرد: «اصلاحطلبان پولی برای تبلیغات میدانی نداشتند. خاطرم هست که روز شنبه، یعنی آغاز تبلیغات انتخاباتی، بچههای اصلاحطلب ستاد امید میگفتند که اصلاً در شهر حضور نداریم. زیرا درودیوار شهر پر از تبلیغات اصولگرایان بود.» وی در عین حال تأکید کرد: «تلگرام هم به افزایش آگاهیها و ترغیب مردم به حضور در پای صندوقهای رأی کمک کرد.»
بازگشت اصولگرایان به فضای مجازی
تأثیرات غافلگیرکننده و ظرفیت گفتمانسازی شبکههای مجازی و موبایلی، بویژه پیامد این ظرفیتها که در انتخابات مجلس خود را نشان داد، سبب شد که اصولگرایان نیز دیدگاه خود نسبت به این شبکهها را بازبینی کرده و آرام آرام راه خود را به آنها پیدا کنند. حضور چهرههای مطرح اصولگرا در شبکههای ارتباطی همچون «تلگرام» تا «توئیتر» مؤید این واقعیت است. حضور این چهرهها بویژه در توئیتر قابل توجه است که به صورت رسمی فیلتر شده است. احمد توکلی، غلامعلی حدادعادل، سعید جلیلی، مهدی محمدی، مرتضی آقاتهرانی، عزتالله ضرغامی و محسن رضایی، از جمله این چهرهها هستند. این حضور، انتقاد رسانههای اصلاحطلب «آفتاب یزد» را به دنبال داشته است. این رسانه با اشاره به اینکه برخی از چهرههای اصولگرای حاضر در توئیتر، مدافع سازوکار فیلترینگ هستند و از آنجا که «توئیتر» رسماً فیلتر است، چطور این چهرههای مدعی قانونمداری، قانون را دور میزنند و با استفاده از فیلترشکن، وارد این شبکه میشوند. اصولگرایان در پاسخ، خواستار حضور بیشتر در این فضا شدهاند، امری که نشان میدهد آنان نیز دریافتهاند عصر رسانههای تکگو سرآمده است. براساس چنین دیدگاهی است که پس از انتقاد رسانه اصلاحطلب، علیرضا زاکانی، یکی دیگر از چهرههای اصولگرا فعالیت خود در توئیتر را آغاز کرد. از آن گذشته، به نظر میرسد با فراخوانی که چندی پیش غلامعلی حدادعادل از همفکران خود کرده بود، اصولگرایان بیشتری در این شبکه ارتباطی، حضور یابند. گستردهتر شدن این حضور، میتواند تأییدکننده راهبرد اصولگرایان برای انتخابات آتی باشد؛ تبلیغ و طرح دیدگاهها در فضای مجازی، به جای تکیه محض بر رسانه فراگیری به نام صدا و سیما.اصولگرایان حاضر در این شبکهها، با مخاطبان همسو گفتوگو کرده و خوراک لازم سیاسی و فکری را برای آنان فراهم میکنند، اما درعین حال، با چهرههای همسطح خود از جناح مقابل نیز باب رقابت و گفتوگوی غیرمستقیم را گشودهاند. زیرا مدتها پیش از اصولگرایان، چهرههای سیاسی اصلاحطلب و اعتدالی همچون حمید ابوطالبی، حسامالدین آشنا، عبدالله رمضانزاده و ابراهیم اصغرزاده در فضای مجازی حضور داشته و در غیاب دسترسی به رسانهها و تریبونهای رسمی، از این طریق با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکنند و گاهی نیز با رقبای سیاسی خود وارد گفتوگویی غیرمستقیم میشوند.
نقش دولت در رسمیت یافتن شبکههای مجازی
حضور گسترده همه جریانهای سیاسی نشان میدهد که چپ و راست، نقش و تأثیر فضای مجازی را پذیرفتهاند و به جای برخورد سلبی، راه ایجابی را در پیش گرفتهاند. اما آیا از ابتدا این گونه بوده است؟ رئیس جمهوری 12 مردادماه امسال در گفتوگوی تلویزیونی با مردم، از فشارهایی انتقاد کرد که از ابتدای فعالیت دولت یازدهم توقف فعالیت این شبکهها را از دولت خواستار بودند. حسن روحانی گفت: «دولت یازدهم از روز اول به برخیها که معتقد بودند باید با این شبکهها مبارزه و آنها را فیلتر کرد چرا که میپنداشتند این شبکهها مشکل برای جامعه درست میکنند، اجازه این اقدام را نداد.» این اظهار نظر درست در زمانی صورت گرفت که منتقدان دولت، در فضای مجازی بحث فیشهای حقوقی را گرم نگه داشته بودند. به عبارت دیگر، درست در زمانی که فعالیت شبکههای ارتباطی به نفع دولت نبوده است، دولت از فعالیت این رسانهها استقبال و حمایت کرده و نپذیرفت که این ابزار ارتباطی مؤثر از دسترس مردم خارج شود. اما تلاشهای دولت، همیشه نیز با کامیابی همراه نبوده است و برخی نهادها توانستهاند سیاستهای مبنی بر محدودیت شبکههای ارتباطی موبایلی خود را پیش ببرند. چنانکه در ابتدای فعالیت دولت یازدهم، «وی چت» از دسترس دارندگان گوشیهای هوشمند خارج شد، اما دولت توانست «تلگرام»، «واتساپ» و «وایبر» را همچنان برای مردم فعال نگه دارد.
فشارهایی که به دولت وارد میشود
باز نگه داشتن این فضاهای ارتباطی، برای دولت آسان نبوده است. نشانههای بسیاری برای تأیید آن چیزی وجود دارد که رئیس جمهوری از آن سخن گفته است. از جمله، نامه 29 شهریور 93 محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه خطاب به وزیر ارتباطات، نشان میداد که قوه قضائیه ضربالاجل یک ماهه برای وزیر ارتباطات تعیین کرده بود تا شبکههای اجتماعی نظیر «واتس اپ»، «وایبر» و «تانگو» فیلتر شود. وی دلیل این امر را، «محتوای مجرمانه در شبکههای موصوف» عنوان کرده بود. محمود واعظی نیز در پاسخ گفت که «درباره محتوای مجرمانه به طور جدی اعتقاد داریم که حذف شود و این حرف درستی است... اما اینکه با مسدود کردن بخواهیم این کار را درست کنیم، حرف دیگری است.» اصرار به فیلترشدن، تنها مربوط به «واتس اپ» نبود. آبان ماه 94 ، محمد منتظری، دادستان کل کشور، پیش از برگزاری یکی از جلسات «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» از تلاشها برای فیلترینگ «تلگرام» خبر داد و گفت که «در جلسه تکلیف تلگرام معلوم میشود و بنا نداریم نسبت به مصادیق مجرمانه کوتاه بیاییم.» اما این شبکهها فیلتر نشد تا چند ماه بعد، در 7اسفند 1394، صحت ادعای دولت مبنی بر ضرورت فعالیت این شبکهها مسجل شود.
محمود واعظی، وزیر ارتباطات درباره این فشارها گفت: «مگر میشود در این ردهها کار کنید و فشاری نباشد؟ فشار همیشه هست، اما مسئولان نباید در برابر فشار، تهمت و جوسازیها تسلیم شوند.» وی درباره علت مقاومت دولت در برابر این فشارها نیز اظهار کرد: «در زمان انتخابات، این طور فکر میکردیم که هرچه مردم آگاهتر باشند، انتخابشان نیز آگاهانهتر خواهد بود و نباید شرایط بهگونهای باشد که هرکس پول بیشتری دارد، پیام بیشتری را به مردم منتقل کند. اکنون روشهای متنوع و به مراتب بسیار کمهزینهای وجود دارد که به همان اندازه میتواند آگاهی مردم را بالا ببرد. بر این اساس بر این نظر بودیم که اینترنت یا شبکههای اجتماعی موبایلی، باید در اختیار همگان قرار بگیرد تا مردم به جای اینکه در خیابان با یکدیگر بحث کنند، در شبکههای اجتماعی با هم گفتوگو کنند.» امروز مشخص شده است که پیامد چنین رویکردی، فقط مشارکت گسترده مردم در انتخابات نبوده است، بلکه اذعان همه چهرههای سیاسی، از اصولگرا تا اصلاحطلب، بر ضرورت در دسترس بودن چنین شبکههایی است.
این اتفاق، به این دلیل روی داد که به گفته رئیس جمهوری «مردم در این انتخابات دیدند که یک امنیت واقعی لمس شد. اینترنت در انتخابات وصل بود. مردم صبح انتخابات بلند شدند دیدند موبایلهایشان کار میکند، اینترنت کار میکند.» اکنون که اصولگرایان نیز به ضرورت وصل بودن اینترنت واقف شدهاند، انتظار میرود از سیاستهای دولت در این زمینه نیز دفاع کنند، نه اینکه همچنان از دیدگاههایی حمایت کنند که خواستار محدودیت بیشتر برای مردم هستند.
انتهای پیام/