دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در گفت‌وگو با آنا

نادر سلیمانی: نسل آینده و کودکان ما در خطر هستند/ فیلتر باید قلب و مغز انسان باشد

نادر سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون که سال‌ها در سینمای کودک و نوجوان بازی کرده و همیشه با روی باز از این حوزه مهجور استقبال کرده است، از مشکلات سینمای کودک می‌گوید و از فیلمسازانی که رویاهای خودشان را می‌سازند و دنیای کودکان را نمی‌شناسند.
کد خبر : 145119

سعید طاهری، خبرنگار فرهنگی آنا-تازه‌ترین کار‌تان در حوزه کودک؛ «محله گل و بلبل» است...


عاشق کار در حوزه کودک هستم و بیشترین فعالیت هنری‌ام در تمام این سال‌ها در حوزه کودک و نوجوان بوده است. متاسفانه زمانه طوری شده است که آدم‌ها از کودک جدا می‌شود و باید بگویم که مطمئن باشید نسل آینده و کودکان ما در خطر هستند.



جلوگیری از این اتفاق، وظیفه سینماگران است؟


جلوگیری از این اتفاق وظیفه تمام هنرمندان است اما آن‌ها این دغدغه را ندارند چون تلاش‌شان نادیده گرفته می‌شود. بارها پیش آمده که در این حوزه کار کرده‌اند اما پول‌شان را نگرفته‌اند.


سینما یک فصل خصوصی از یک کار بزرگ است و این صدا و سیما است که باید برای کودک خرج کند. تریبون صدا و سیما مانند سینما، تنها یک پرده نقره‌ای نیست. جعبه‌ای کوچک است که هم در خانه فقیرهای کشورمان و هم در خانه شاه‌های این شهر وجود دارد.


شاید بودجه وجود ندارد!


صدا و سیما پول دارد اما دلش نمی‌آید خرج کند. وقتی بابت یک تیزر 200 میلیون تومان از فیلم‌سازها می‌گیرد، چطور هزینه‌ای برای برنامه‌‌های کودک ندارد؟ باز هم می‌گویم؛ می‌طلبد که بزرگان‌مان بدانند که نسل آینده در خطر است...


پس شاید دغدغه برنامه کودک در مدیران وجود ندارد.


باید بگردیم و ببینیم مدیران زیر نظر کدام مدیر هستند و آن‌ مدیر زیر نظر کیست و... این مهم است.


چون در شبکه کار می‌کنم این را نمی‌گویم اما باید به همه بگویم تا زمانی که دل‌تان برای کودک نسوزد و آن‌هایی که کودکان را می‌شناسند و می‌دانند باید چه برنامه‌ای برای‌شان ساخت، نیایند و کار نکنند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. با یک گل بهار نمی‌شود...



زمانی کانون پرورش فکری در این زمینه پیش‌رو بود اما دیگر از تولیدهای کانون هم خبری نیست.


بله همین طور است. کانون بچه‌‌هایی را پرورش داد که فیلمساز شدند اما آن‌ها هم متوجه شدند از این چاه آبی بیرون نمی‌آید و از این حوزه‌ فاصله گرفتند...


هنوز هم کارهای معدودی در تلویزیون ساخته و پخش می‌شوند.


«کلاه قرمزی» بد است؟ طرفدار ندارد؟ چرا پارسال به خاطر ندادن بودجه ساخته نشد تا تلویزیون بسیاری از مخاطبانش را از دست بدهد؟ مجموعه «محله گل و بلبل» که خودم در آن حضور دارم کار خوبی است و با رویکرد کودکان و برای آن‌ها ساخته شده است. هدف تربیت کودکان است و همه عوامل تلاش می‌کنند به بچه‌ها یاد بدهند.


شبکه‌‌های خارجی و انیمشین‌های خارجی چقدر تاثیر داشته بر استقبال کم کودکان از برنامه‌هایی که تلویزیون برای‌شان می‌سازد؟


تا زمانی که دل‌‎مان برای کودکان نسوزد، نگران GEM و شبکه‌‌های ماهواره‌ای نباشیم چون آن‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند. ما باید توانایی خودمان را بالا ببریم و برنامه‌هایی تولید کنیم تا بچه‌هامان آن شبکه‌‌ها را نگاه نکنند.



فکر می‌کنید، فیلترینگ یا ممنوعیت استفاده از ماهواره چقدر جلوی دسترسی به تولیدهای خارج از ایران را می‌گیرد؟


اگر 100 مرحله هم فیلتر کنند، باز راهی برای دیدن این شبکه‌ها و کانال‌ها وجود دارد. راه چیزی دیگری‌ است... فیلتر باید قلب انسان باشد... فیلتر باید مغز انسان باشد و دیدگاه درست انسان... وقتی بچه‌ من «هری پاتر» را می‌بیند دیگر کارهای ضعیف ایرانی را نگاه نمی‌کند. وقتی انیمیشن موفقی در ایران ساخته می‌شود اما جسارت استفاده از مینیاتورهای ایرانی را ندارد. تصاویر همه ژاپنی و چینی است با روسری. در حالی که مینیاتورهای استاد فرشچیان را داریم. چرا از آن‌ها استفاده نمی‌کنند؟


شاید سواد پایین باعث چنین اتفاقی می‌شود.


مسأله بی‌سوادی نیست و به این برمی‌گردد که نمی‌خواهند خرج کنند. ایراد اینجاست که تهیه‌کننده پول را می‌گیرد و وقتی قرار است نیمی از پول را در پروژه هزینه کند، تنها یک‌هشتم آن را می‌پردازد و باقی را به دلِ جیب خودش می‌زند. مدتی قبل ویدئویی در فضای مجازی پخش شد که پزشکی را نشان می‌داد که از دانشجویی جوان پول می‌گیرد و مدارک تحصیلی او را امضا می‌کند. چند سال بعد مادر همان دکتر به خاطر بیماری‌اش زیر نظر پزشک جوان در بیمارستان بستری می‌شود و به خاطر بی‌سوادی پزشک، مادر کشته می‌شود. می‌خواهم بگویم که مدرک مهم نیست و ما آدم‌های بزرگی در ایران داریم که سال‌ها کارهای خوب ساخته‌اند.


به چند کار قدیمی موفق در این حوزه اشاره می‌کنید؟


قصه‌ حسن‌کچل و یا خانم حنا از کارهایی بودند که در این حوزه ساخته شدند. من با بیش از 50 سال سن هنوز عاشق آن‌ها هستم اما دیگر پخش نمی‌شوند.


از کارهای شخصی خودتان در سینمای کودک بگویید.


من داستانی دارم به نام «مداد رنگی». داستان در مورد رنگ است و این سوال را مطرح می‌کند که چرا قرمز دیگر قرمز نیست؟ چرا آبی، آبی نیست؟ متاسفانه هیچ تهیه‌کننده‌ای به ساخت این فیلمنامه علاقه‌ نشان نمی‌دهد و هرکدام بهانه‌ای می‌آوردند. دلیل اصلی مالی است چون من به شخصه اگر دوستانم را به کاری دعوت کنم اول پول را می‌دهم و بعد بچه‌‌ها جلوی دوربین می‌روند اما برخی می‌گویند بروید جلوی دوربین تا ببینیم خدا چه می‌خواهد...



به نظر می‌رسد مشکلات زیادی در سینمای کودک وجود دارد...


بله مشکلات زیاد است. بزرگسالانی که ادعای ساخت فیلم کودک را دارند برای خودشان فیلم می‌سازند. رویاها و تخلیات خود را می‌سازند. شما زمانی که توانستی کودک را بشناسی و بدانی رویایش چیست و در ذهنش چه می‌گذرد می‌توانی برای‌شان کار قابل قبولی بسازی. این‌که در هر لحظه چطور فکر می‌کند. باید با رویاهاش سوار شوی و پرواز کنی و برسی به مقصدی که او می‌خواهد. اگر رسیدی پس موفق شده‌ای و کودک کار شما را می‌پذیرد و نگاه می‌کند. ولی وقتی رویای کودک را با گفتارهایی که دیگران خوش‌شان می‌آید و یا پندهای اخلاقی که هیچ کمکی به کودک 6 ساله نمی‌کند، جابه‌جا کردی، نتیجه غیر قابل قبول است.


بازیگرانی که سال‌ها با علاقه در این حوزه فعالیت کرده‌اند، چقدر تاثیرگذارند؟


این هم چیزی را درست نمی‌کند چون قبل تر هم گفتم با یک گل بهار نمی‌شود. هر وقت کارگردان ما رویای کودک را فهمید آن زمان می‌تواند ادعا کند برای کودک کار می‌کند. رویای کودک در هر ثانیه عوض می‌شود. چطور «هری پاتر» می‌گیرد؟ چون یک چوب می‌چرخد و اژدها ظاهر می‌شود و تخیل ایجاد می‌کند اما اینجا با تعاریف غلط از اتفاق‌ها، جلوی هرگرنه خلاقیتی گرفته می‌شود. بس کنید و بگذارید بچه‌ها بفهمند.



با وجود برنامه‌های ضعیفی که گفتید، اصلا کودکان ایرانی رویاپردازی دارند؟


رویا دارند ولی رویاهاشان توی خودشان است. هیچ کس حاضر نیست چند دقیقه به رویای کودکان گوش بدهد و درموردش فیلم بسازد. یک انیمشین ساختیم ‌و از قیافه‌های ژاپنی‌ها استفاده کردیم و گفتیم، انیمیشین فوق‌العاده ایرانی ما. ایرانی ما؟ نه انیمشین ژاپنی ما...



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب